نمونه پیشینه تحقیق

دانلود نمونه مبانی نظری و پیشینه تحقیق,,پرسشنامه, نمونه پیشینه تحقیق, دانلود پرسشنامه,پیشینه تحقیق را چگونه بنویسیم

نمونه پیشینه تحقیق

دانلود نمونه مبانی نظری و پیشینه تحقیق,,پرسشنامه, نمونه پیشینه تحقیق, دانلود پرسشنامه,پیشینه تحقیق را چگونه بنویسیم

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحولات اجتماعی

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحولات اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 83 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 52
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحولات اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

تحولات اجتماعی

«درمورد تحول و دگرگونی، دیدگاههای بسیار زیادی از دانشمندان علوم اجتماعی مطرح گردیده است. همچنین هر کدام تعریفی از تحول اجتماعی ارائه نموده اند، لکن آنچه مسلم است و اکثر قریب به اتفاق دانشمندان علوم اجتماعی هم‌نظر هستند که هر تحولی دارای یک ماهیتی است، یعنی تحول ممکن است فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و غیره باشد. مثلاً تحول می تواند در سطح خرد یا در سطح کلان و یا به طور نسبی در سطح متوسط صورت پذیرد، در واقع قلمرو تحول در اینجا مد نظر است. مسأله بعدی مدت زمان تحول است مثلاً هر نهضتی نقطه آغازین و یا نقطه عطف دارد، مسأله بعد جهت تحول است؛ باید دید این تحول خطی یا دورانی است. البته طبق نظر علما، تغییر اجتماعی از تغییر فرهنگی تجزیه داده شده است گرچه بسیار به هم نزدیک هستند.»

همانطور که کروبر و تالکوت پارسونز، ذکر کرده اند، جامعه و فرهنگ هر نظام مستقل هستند. به نظر آنان این دو در مفهوم جدا هستند چراکه از لحاظ تحلیلی دارای یک سری عناصر مربوط به خود هستند، عناصری که روابط الگوهای فرهنگی را می سازند و با روابطی که در الگوهای اجتماعی وجود دارند، متفاوت است. همینطور که با کینزلی دیویس موافقم که معتقد بود، تغییر اجتماعی تنها بخشی از مقوله تغییر فرهنگی است، وی می گوید : «تغییرات در هر بخش از فرهنگ مانند هنر، علم، تکنولوژی، فلسفه و غیره و مانند هر تغییر در اشکال و نقش های سازمان های اجتماعی حادث می شود» (واگو، 1374، 163).

به جرأت می توان گفت در هیچ زمانی در طول تاریخ به اندازه امروز به تغییرات اجتماعی توجه نشده است و این گرایش های نظری و تجربی به آن با استراتژی ها و تاکتیک های آن همراه بوده است. در بسیاری از حوزه های زندگی اجتماعی که تغییر ایجاد نمی شود یا به کندی صورت می گیرد، اما همیشه عواملی که موجب ایجاد سرعت تغییر می شود وجود دارد. نیاز به تغییر و تحول اجتماعی از منابع مختلفی ناشی می شود و توجه زیادی به ایجاد، هدایت، جهت دار کردن و اداره تغییر امروزه به چشم می خورد.

باوجود آنکه مطالعه تغییر اجتماعی از ابتدای پیدایش جامعه شناسی مورد توجه جامعه شناسان بوده است، ولی هنوز نظریه عامی در این مورد وجود ندارد. منظور از تئوری عام نظریه ای است که ضمن تشریح ابعاد شش گانه تعریف تغییر اجتماعی قادر به تشریح موارد زیر باشد:

  • عناصری که در تغییرات اجتماعی تغییر می کند.
  • علت ایجاد تغییر.
  • چگونگی انجام تغییر.
  • تفکیک عوامل دگرگونی داخل و خارج سیستم (جوادی یگانه و عباسی، 1370).

1-2-2- آگوست کنت

«اگوست کنت برای اولین بار جامعه شناسی را به دو بخش عمده تقسیم می کند:

1- جامعه شناسی استاتیک

2- جامعه شناسی دینامیک

موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی استاتیک، نظم حاکم در جامعه است یعنی شیوه ای که براساس آن افراد یک جامعه در بین خود نوعی تفاهم به وجود می آورند که در حقیقت ضامن وجود و ادامه حیات و عملکرد آن جامعه است، برعکس موضوع جامعه شناسی دینامیک پیشرفت و توسعه است یعنی مطالعه تکامل جامعه از ورای تاریخ بشریت و در واقع براساس همین نظریه است که آگوست کنت قانون حالات سه گانه خود را ارائه داده است. تئوری کنت در قالب تئوری تکامل که از دیرباز توسط کنت، مورگان و اسپنسر مطرح شده است و در دوران معاصر افرادی مثل گرهارد و جین لنسکی آن را پی می گیرند جای گرفته است، بر این اساس است که تمامی جوامع در تمامی جنبه های زندگی اجتماعی از مراحل خاص رشد و پیشرفت گذر می کنند و خصوصیت تمام این مراحل حرکت از ساده و ناقص به پیچیده و کامل است. »

از میان دیگر جامعه شناسان می توان مارکس و انگلس را نیز صاحب نظریه جامعه شناسی تغییر دانست. آنها اعتقاد داشتند که ریشه تحولات جامعه کاپیتالیستی در تشدید مبارزه بین صاحب ابزار تولید و طبقه کارگر است که سبب از بین رفتن طبقه کاپیتالیستی و به وجود آمدن جامعه کمونیستی می شود. کسانی که به مارکس علاقه داشتند معمولاً محققانی بودند که علاقه مند به تجزیه و تحلیل تغییر اجتماعی بوده اند. ریشه این همه توجه به جامعه شناسی مارکس در واقع باید در علاقه مندی و کوشش جدید در زمینه مطالعات جامعه شناسی از دید تاریخی جستجو کرد ولی در همین زمان جامعه شناسی مارکس در عده زیادی از جامعه شناسان تمایل جدیدی را در جهت مطالعه مشکلات و مسائل تئوریک و تجربی که مربوط به تحولات اجتماعی جامعه می شوند چون مبارزه طبقاتی، جنبش های انقلابی، تغییرات ساخت جامعه و ... به وجود آورد.

عده ای معتقدند که کارکردگراها به تغییرات اجتماعی چندان توجهی ندارند. اما نبایستی تصور کرد که فونکسیونالیزم از هر نوع مطالعه ای درباره تغییر اجتماعی دست کشیده است زیرا در همین دوره محققان بیشماری تحلیل های بسیار جالبی یا در ارتباط با بعضی عوامل یا درباره چگونگی تغییر اجتماعی بعمل آورده اند حتی کینگزلی دیویس در این زمینه تائید می نماید که در برخی از عالی ترین تحلیل های تغییر اجتماعی از آثار محققانی است که به عنوان فونکسیونالیزم شهرت یافته اند مثلاً کروبر درباره تغییرات ناشی از رشد اختراعات، تکنیک ها، آگاهی ها در رابطه با نوآوری در جوامع باستانی و پیشرفته و مرتن به تحلیل نقش عوامل مختلف اجتماعی – فرهنگی در تحول آگاهی های علمی و تکنولوژیک پرداخته است (مور، 1381).

دورکیم نیز از جامعه شناسانی است که بیش از کسان دیگر عامل جمعیت را در دگرگونی اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. افزایش زیاد جمعیت به نوعی تقسیم کار منجر شد و به دلیل تقسیم کار است که جامعه سنتی مبتنی بر انسجام مکانیکی به جامعه صنعتی مبتنی بر همبستگی ارگانیکی تبدیل گردید. از طرفی تراکم جمعیت سبب به وجود آمدن تراکم اخلاقی گردیده و به این صورت که انسانها با نزدیک شدن به یکدیگر روابط شان تنوع یافته و تشدید می گردد. از طرفی افزایش جمعیت سبب به وجود آمدن تمدن می شود به این صورت که هرچه کنش متقابل آنها بیشتر باشد و هرچه این کنشها سریعتر و قوی تر عمل نماید زندگی اجتماعی پر هیجان تر و پیچیده تر خواهدبود. تراکم اخلاقی به عنوان موتور یا نیروی محرکه توسعه جوامع و منشاء تمدن در واقع حاصل تشدید، تعدد کنش های متقابل و در نتیجه تأثیر متقابل افراد به یکدیگر است. بنابراین رشد و تراکم جمعیتی در چنین زمانی باعث پیشرفت تقسیم کار و تراکم اخلاقی می گردد (روشه، 1370).

2-2-2- دیدگاه ابن خلدون

«ابن خلدون برای دگرگونی مسیرهای مختلفی را ترسیم کرده است.» «وی در وهله اول احساس
می کرد که در روش های موجود تاریخ نگار کاملاً نارسا هستند. او دید که ثبت رویدادها از پی هم در بهترین حالت تنها یک وظیفه مقدماتی بر این مورخ است. آنچه لازم است تعیین و توزیع الگوهای تغییر است» (اچ لاور،1374 ،23).

ابن خلدون عوامل متعددی را در تحولات موثر می داند. وی 6 اصل جامعه شناسی را به شرح زیر مطرح می کند:

1- پدیده های اجتماعی از الگوهای قانونمند پیروی می کنند. این الگوها به سختی الگوهای موجود در جهان فیزیکی نیستند ولی آنقدر نظم و ترتیب دارند که قابل تشخیص و توصیف باشند.

2- قوانین در سطح جامعه عمل می کنند، اگرچه فرد را نمی توان تنها یک مهره از نیروهای عظیم تاریخ به حساب آورد، اما در عین حال باید دانست که او از محدودیتهایی که قوانین اجتماعی بر رفتار را وضع کرده اند قادر به گریز نیست.

3- قوانین فرایند اجتماعی را باید از طریق جمع آوری اطلاعات و مشاهده روابط بین متغیرها کشف کرد.

4- در جوامعی که ساخت یکسان دارند قوانین اجتماعی مشابهی یافت می شود.

5- دگرگونی اجتماعی از ویژگی های جوامع هستند.

6- قوانین مربوط به دگرگونی ماهیتاً قوانینی جامعه شناسانه است نه زیست شناختی یا فیزیکی (همان، 24-26).

3-2-2- دیدگاه سوروکین

«سوروکین نیز مانند ابن خلدون به نظریه دوری تحول معتقد است. وی معتقد است که در تاریخ الگوی که نشاندهنده فرایند خطی یا مستقیم باشد پیدا نمی شود. ولی فرایند دوری را در الگوهای فرهنگی می توان دید.» سوروکین به جنبه های کیفی و کمی فرهنگی توجه داشت و تحول فرهنگی را از وضعیتی به وضعیتی دیگر از روشهای کمی و کیفی مورد بررسی قرار می داد. در ادامه سوروکین همچنین می گوید : «غرض ارزشمند کمی در وهله اول ازدیاد عددی وسایل انتقال یا عوامل انسانی و یا هر دو امر می باشد.

به طور مثال نظام حقوقی ممکن است از طریق افزایش تعداد دادگاهها، حقوق دانان و موضوعات حقوقی همراه با افزایش تعداد قوانین گسترش یابد. رشد کیفی از طرف دیگر شامل نوعی بهبود در نظام معانی، وسایل انتقال و عوامل انسانی آن و یا هر سه جزء است. به نظر می رسد که رشد کیفی در سطح اجتماع برای سوروکین چیزی نظیر تحقیق خود در سطح فردی می باشد» (همان، 36).

سوروکین بین رشد کیفی و کمی رابطه مستقل را هم و یا حتی معکوس را ممکن می داند. وی افول فرهنگی را هم مانند رشد فرهنگی دارای ابعاد کیفی و کمی می داند. سوروکین در نظام هایی که از انسجام بسیار بالا برخوردار هستند، معتقد است که درصورت دگرگونی تمام بخشها همزمان تغییر می کنند و اگر این انسجام شدید نباشد در بعضی از خرده نظام های آن نظام و مجموعه بزرگ رخ می دهد. در حالیکه در سایر بخش ها و نظام ها تأثیر نمی گذارد.

بحث ما اگرچه تنها نگاهی گذرا به ظرفیت های اندیشه بغرنج سوروکین بود، اما از آن می توان چنین نتیجه گرفت که او به تغییر دوری اعتقاد دارد و می گوید تاریخ نوسانی است بین سه ابر نظام اجتماعی، فرهنگی و سیاسی (همان، 38).

4-2-2- نظریات تکامل

«یکی دیگر از نظریات مهم در باب تحولات اجتماعی را می توان در دیدگاه تکامل گرایان جست که تکامل جوامع و گذار از دوره ای به دوره دیگر، براساس الگویی پیروی می کند.» نظریه پردازان کلاسیک این اعتقاد را داشتند که جوامع بر سیر تکاملی خود از مرحله ای به مرحله دیگر گذر می کنند و مرحله تاریخی در قیاس با مرحله ماقبل خود مرحله ای کامل تر و پیشرفته تر ارزیابی می گردید. انسان شناسان معاصر در احیای نظریه تکامل بر فرهنگ و تکنولوژی تأکید دارند تا نشان دهند چگونه تغییرات تکاملی در جامعه اتفاق می افتد. آنها سعی دارند تا منبع اصلی تغییر جوامع را به نحوه معیشت آنها تبیین کنند و ربط دهند (واگو، 1989، 115).

به نظر ویلبرت مور علاقه به تکامل اجتماعی به دو شکل عمده تجلی پیدا کرده است: شکل اول را می توان در کار استوارد دید که تلاش می کند تنوع تکاملی اجتماعی را به کمک مقوله تکامل چندخطی درک کند و شکل دوم را در کار کسانی مانند وایت و سالینز باید دید که معتقدند نظریه تکامل اجتماعی را باید در سطح بسیار عام دید. لیکن نباید بر این نکته اصرار داشت که تمام تفاوت های ساختاری و فرایندهای پویا در این نظریه گنجانده شود یا از آن مشتق شود (مور، 1381، 164).

5-2-2- اشاعه

«تحلیل تغییر اجتماعی در قالب الگوی اشاعه تلاش می کند که نگاه خطی دیدگاه تطورگرایانه به تاریخ را رد نماید و بر مطالعه پدیده های فرهنگی در قالب و کانون های جغرافیایی خاص متمرکز گردد.» در این الگو تغییرات اجتماعی و فرهنگی اقتباس و امانت گرفتن عناصر فرهنگی از یک نقطه جغرافیایی و بسط و گسترش آن در نقطه دیگر مورد تحلیل قرار می گیرند. انسان شناسان معتقدند که اشاعه در جوامع پیچیده امروزی نیز وجود دارد. بسیاری از عناصر فرهنگی که توسط گروه های متخصص ایجاد شده به وسیله گروه های دیگر اخذ شده است (واگو، 1989، 116).

6-2-2- فرهنگ پذیری

دلالت بر اخذ ویژگی های مادی و غیر مادی از جامعه و فرهنگ دیگر دارد به عبارت دیگر
فرهنگ پذیری به آن دگرگونی فرهنگی اطلاق می شود که بر اثر تماس های گسترده و مستقیم میان دو یا چند گروهی رخ می دهد که بیش از این تماس، گروه های مستقلی بوده اند (بیتز و پلاک، 1375، 722).

7-2-2- شهری شدن

«شهری شدن فرایندی است که به واسطه آن نسبت جمعیت شهرنشین همراه با افزایش و گسترش شبکه های ارتباطی فعالیت اقتصادی، سازمان های سیاسی و اداری در مناطق شهری افزایش می یابد.» شهری شدن فرایندی تاریخی است که قدمت طولانی دارد و همراه است با تغییراتی در مقیاس های خرد، میانی و کلان. تغییرات و پیامدهایی که نه تنها در تمامی طول فرایند شهری شدن از شکل و ماهیت همگون و یکسانی برخوردار نیستند بلکه این تغییرات و پیامدها در مناطق مختلف نیز تفاوت محسوس را از خود نشان داده اند. به نظر کومار شهرنشینی نمی تواند صرفاً با آمار رشد شهری شناخته شود (کومار، 1381).

8-2-2- صنعتی شدن و خانواده

«فرایند صنعتی شدن تغییرات عمده ای را در نهاد خانواده از لحاظ ساختاری، کارکردی و روابط درونی خانواده و نیز چگونگی شکل گیری این نهاد به وجود آورده است.» از حیث ساختاری صنعتی شدن خانواده گسترده به خانواده هسته ای تبدیل نمود. خانواده در دنیای غیر صنعتی یک موسسه و بنگاه جمعی است. همه اعضایش خود را جزئی از آن مجموعه می دانند و نتیجه همکاری مشترکشان را در ذخیره مشترک می ریزند، خدمتکاران و اعضای دیگر غیر خانواده مانند شاگردان به عنوان اعضای خانواده پذیرفته می شوند و این گونه با آنها رفتار می شود. هیچگونه روابط شخصی الزامی به جز آنها که خانواده تشخیص می دهد وجود ندارد، خانواده و اعضا مدل کوچکی از جامعه اند. کار ویژه اقتصادی خانواده را بر هم می زند و آن را به واحد مصرف و اجتماعی شدن تقلیل می دهد. تولید از خانواده به کارخانه منتقل می شود.

9-2-2- طبقه بندی تغییرات اجتماعی

«یکی از انواع دسته بندی تغییر می تواند دوره زمانی تغییر باشد. بر اساس تعریف دوره زمانی تغییر بلندمدت زمانی است که تغییر بعد از پذیرفته شدن و بدون از دست دادن کارکرد خود باقی می ماند. تغییرات اجتماعی بلندمدت بیشتر از بعد تاریخی دیده می شوند و می توانند عواملی مثل بیابان نشینی، عصر کارگران ماهر و ... در بر گیرد. اما تغییرات اجتماعی زودگذر تغییراتی هستند که دوره زمانی آنها عموماً زیر 50 سال است» و می تواند یکی از انواع زیر باشد:

  • · هوس های اجتماعی: هوس های اجتماعی ارزش هایی هستند که فقط برای جلب توجه دیگران بر زندگی اشخاص حاکم می شوند و هرچه بر دامنه حکومت شان گسترش یابد نقش آنها نیز کاهش می یابند و پس از طی دوره زمانی خود دلیل وجودی خویش را از دست می دهند. هوس اجتماعی راهی است برای به دست آوردن هویت اجتماعی. هوس اجتماعی در زمان بحران های اجتماعی گسترش می یابد و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری بحران های اجتماعی به کار می رود.
  • · مد: در جوامعی که فاصله میان طبقات آنها زیاد است، طبقات بالای جامعه سعی دارد با علامت های خاص خود نسبت به طبقات پایین تشخص یابد. طبیعی است که افرادی که در طبقات پایین ترند سعی می کنند با شناخت این علایم خود را با آن سازگار ساخته و پایگاه خود را بالاتر نشان دهند. این فرایند طبقه به طبقه ادامه می یابد تا این علامتها در کل جامعه گسترش یابد در این هنگام طبقات بالای جامعه در می یابند که باید در جستجوی علائم و مد تازه ای برای خود باشند، در اینجاست که آنها دست به انتخاب جدیدی می زنند و مد تازه ای را می آفرینند.
  • · سبک زندگی: ماکس وبر می گوید که سبک زندگی افراد نشاندهنده منزلت اجتماعی آنها است. سبک زندگی در واقع مجموعه علایق اصلی زندگی یک فرد است که ممکن است عناصر مختلف آن دوره های زمانی متفاوتی داشته باشد.
  • · آیین های جمعی و جنبش های اجتماعی: جنبش های اجتماعی یک رفتار یا حرکت اجتماعی نسبتاً با دوام برای ترویج و یا ایجاد مقاومت در مقابل تغییر است. این جنبش ها می توانند انقلابی، واپس گرا، اصلاحی باشند و دوره زمانی جنبش اجتماعی شامل 3 مرحله است: پیدایش، پذیرش، کاهش (جوادی یگانه و عباسی، 1380).

10-2-2- مرتن

مرتن در کتاب ساخت اجتماعی و بی هنجاری، به بررسی رفتار فردی می پندارند و تا حدود زیادی نیز چنین است. لیکن هدف کلی او القاء یک نوع شناسی از شیوه های رفتار است (توسلی، 1387، 224) . «او در این کتاب کار خود را با توصیفی از خود ساخت های اجتماعی و اینکه آن ساختها چه کاری انجام می‌دهند، شروع می کند. وی تبیین مسأله انحراف را براساس فرضیه های فردگرایانه و روان شناختی نیز مربوط می داند. او می خواهد ثابت کند که ساخت اجتماعی تنوعی از شیوه های کنش (شیوه انطباق) را در اختیار اشخاص قرار می دهد و نیز اینکه این شرایط ساختی است که علت ریشه ای انحراف اجتماعی است. او به نفس انحرافات یا جنایات علاقه مند نیست بلکه به ریشه های ساختی اجتماعی گرایش افراد به راه های نامطلوب کنش علاقه مند است. در حقیقت با شرایطی که او توصیف می کند، انحراف عملاً رفتاری هنجاری است. اشخاص منحرف نه عجیب و غریب اند و نه نقص روان شناختی دارند. آنها کاری را انجام
می دهند که در شرایط خاص از آنها انتظار می رود.»