نمونه پیشینه تحقیق

دانلود نمونه مبانی نظری و پیشینه تحقیق,,پرسشنامه, نمونه پیشینه تحقیق, دانلود پرسشنامه,پیشینه تحقیق را چگونه بنویسیم

نمونه پیشینه تحقیق

دانلود نمونه مبانی نظری و پیشینه تحقیق,,پرسشنامه, نمونه پیشینه تحقیق, دانلود پرسشنامه,پیشینه تحقیق را چگونه بنویسیم

مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمند سازی کودکان خیابانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمند سازی کودکان خیابانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمند سازی کودکان خیابانی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 131 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 51
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق توانمند سازی کودکان خیابانی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمند سازی کودکان خیابانی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

توانمند سازی کودکان خیابانی

تاریخچه موضوع در جهان

توجه به مفهوم توانمندسازی به صورت‌های متفاوت و با معانی مختلف درگذشته وجود داشته است، با این حال توانمندسازی به معنای امروزی تاریخچه چندان طولانی ندارد. وتن و کمرون[1](1998) اظهار می‌کنند که این مفهوم به هیچ عنوان تازه نیست بلکه در سایر زمینه‌های علوم از جمله روانشناسی، علوم اجتماعی، علوم دینی، سیاسی و نظرات فمنیستی و مبارزات جنبش زنان برای کسب حقوق مدنی خود و همچنین پیرامون کمک‌های اعطایی از جهان غرب و سازمان‌های بین‌المللی و حمایتی مثل سازمان ملل متحد، یونیسف، خوار و بار جهانی و... به کشورهای فقیر و جهان سوم مورد استفاده قرار می‌گرفت.

در زمینه روانشناسی، آدلر(1927) مفهوم "انگیزش تسلط"، وایت(1959) مفهوم "انگیزش اثرگذاری"، بریهم(1966) مفهوم "واکنش روانشناختی" و هاتر(1978) "انگیزش شایستگی" را مطرح کرده‌اند. در هر یک از مطالعات یاد شده، توانمندشدن به معنی تمایل افراد به تجربه خودکنترلی[2]، به خود اهمیّت دادن[3] و خود آزادسازی می‌باشد(عبدالهی، 1385: 22-21).

شاید بیشترین تشابه مفاهیم دیگر را با توانمندسازی، قبل از هر کسی بتوان در آرای هگل فیلسوف آلمانی پیدا کرد. هگل در آرای خود به مفاهیمی همچون نقد، شکوفایی، نقد عمومی و مشارکت توجه خاصی کرده است و بیشتر از اینکه ویژگی افراد توانمند و غیرتوانمند را بیان کند به خصوصیات جامعه توانمند می‌پردازد. بعد از هگل هم سایر اندیشمندان و جامعه‌شناسان این سنت را ادامه دادند برای مثال سرانجام مباحث و نظریه‌های آنها به مشارکت بویژه مشارکت مدنی، توسعه اجتماعی، وجود نهادهای خصوصی و گسترده، جنبش‌های مثبت اجتماعی، تلاش‌های جمعی برای حل معضلات و مفاهیمی همچون خودیاری و دیگریاری ختم می‌شود که قرابت موضوعی و معنایی زیادی با توانمندسازی دارند (فاطمی، 1391: 22-21).

در دین‌شناسی، مجادلات درباره اختیار و اجبار، خودرائی درمقابل تسلیم، قضا و قدر در مقابل ایمان درطول قرن‌ها مطرح بوده است. در جامعه‌شناسی مفهوم توانمندشدن در مورد جنبش‌هایی که در آن مردم برای آزادی و کنترل اوضاع و احوال شخصی خود مبارزه می‌کردند، معنی پیدا کرد. ریشه همه این مباحث، اشکال تغییریافته مفهوم توانمندسازی در مقابل ناتوانی و درماندگی است (ابطحی و عابسی، 1386: 19).

اگرچه مفهوم توانمندسازی در مددکاری اجتماعی از گذشته وجود داشته ولی در دهه 1990 وارد بسیاری از شکل‌های فعالیت مددکاری اجتماعی شد بویژه، به کار فردی، به مثابه «قدرت‌بخشی»[4] نگریسته می‌شده است، اگرچه، کاربردهای اصلی این واژه در مددکاری اجتماعی بیشتر در کار با گروه‌های تحت ستم بوده است، تا اینکه دربارۀ افراد بکار برده شود (پین، 1391: 547-546).

ریشه اصلی توانمندسازی در اصل به انقلاب صنعتی و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و به تبع آن انقلاب در مدیریت بر می‌گردد(بلانچارد، کارلوس، راندلف، 1378: 22 به نقل از شیخی، 1387). نیمۀ دوم قرن نوزدهم و نیمۀ اول قرن بیستم با تداوم توسعۀ سرمایه‌داری نامتوازن و نابرابر و پیدایش استثمار و جنگ‌های هولناک اوّل و دوم جهانی و آوارگی و مهاجرت گسترده در مقیاس جهانی و جهانی شدن فرآیند استثمار و بهره کشی به وخامت اوضاع کودکان و نوجوانان بویژه در جوامع فقیر و درحال توسعه منجر شد. اصطلاح توانمندسازی به معنای امروزی در کار با کودکان خیابانی از دو دهه 1980 و 1990 بسیار رایج و مسئله روز شده است که به اختصار به آن پرداخته می‌شود:

2-2-1 توانمندسازی کودکان مفهومی جدید در دهه 1980

توانمندسازی در گفتمان عمومی خود می‌تواند در کاهش فقراز طریق دیگران مهّم، فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی،اقتصادی واثرات آموزشیبکار برده شود. توانمندسازی یک اصطلاحی است که خاستگاه آن را می‌توان به اجتماع و جنبش‌های اجتماعی از 1960 و 1970مرتبط دانست. توانمندسازی در این دوره با مشارکت جامعه،به حاشیه رانده شدن فقرا، اقلیت‌ها و پتانسیل سازمان‌های مردمی مرتبط بود[5]. زمانی که توجه زیادی به مشارکت اجتماعی،اقلیت ضعیف و نقش ایفا شده توسط سازمانهای مردمی شد. با این حال، یک ‌درک جامع از چگونگی رسیدن به توانمندسازی در هر دو سطح فرد و جامعه وجود ندارد(Rocha 1997: 31).

2-2-2 توانمندسازی کودکان معانی گوناگون در دهه 1990

افزایش در ادبیات توانمندسازی اجتماعی در 1980 و 1990 صورت گرفت که در این دهه شاهد تنوعی از مبانی هستیم و روچا یکی از برنامه‌ریزان اجتماعی است که برای پرداختن به تفاوت‌ها و شباهت‌ها در ادبیات موجود از طریق مدل نردبان توانمندسازی می‌پردازد. او پنج نوع از توانمندسازی را در مفهوم نردبان توانمندسازی ارائه داد و از طریق چهار ابعاد: منبع، فرآیند، اهداف، تجربه و قدرت مورد مطالعه قرار داد (Rocha 1997: 37). نظریه توانمندسازی بالغ در دهه‌های 1980 و 1990 رشد کرد و در اشکال مختلف در جوامع در روانشناسی اجتماعی،مددکاری اجتماعی، علوم‌سیاسی، فمینیسم، برنامه‌ریزیو مطالعات توسعه مورد بحث قرار گرفته است. اغلب در مورد گروه‌های به حاشیه رانده شده، مانند زنان و مردمان بومی، در جهان سوم مورد استفاده قرار گرفته است[6].

2-3 تاریخچه موضوع در ایران

علی‌رغم اینکه توانمندسازی به عنوان هدف غایی برنامه‌های رفاه اجتماعی و به ویژه مددکاری اجتماعی است، با این وجود به صورت برنامه‌ای هدفمند و سازمان یافته در کشور وجود نداشته و تنها اخیراً مورد توجه جدی قرار گرفته است(کیمیایی، 1390: 75) لذا نمی‌توان برای آن تاریخچه‌ای را در نظر گرفت بنابراین در اینجا تنها به ذکر تاریخچه‌ای کوتاه از توجه به کودکان خیابانی در ایران بسنده می‌شود.

تعاریف و دیدگاه‌ها در ساختار سنتی جامعه ایران تا قبل از دوره معاصر، عمده‌ترین منبع و عامل حمایتی از کودکان خیابانی، ساختار سنتی و گسترده خانواده و شبکه خویشاوندی بوده است. مطالعات آریه[7] نشان می‌دهد که جوامع در ابتدا هیچ تمایزی بین کودکان و بزرگسالان قائل نمی‌شدند و در واقع کودک مینیاتوری از بزرگسالان تلقی شده و مشابه با بزرگسالان با آنها برخورد می‌شد (سبحانی، 1385: 124).

مطالعات تاریخی حاکی از آن است یکی از اولین سیاستهای حکومت که به طور خاص، در مورد کودکان اجراء شده است-درکنار مسئله تعلیم و تربیت-به دوره قاجاریه برمی‌گردد: «نخستین کوشش‌ها برای تحول در زندگی کودکان امروز، به روزگار صدارت میرزا تقی‌خان امیرکبیر باز می‌گردد که در سال 1229شمسی قانون آبله‌کوبی کودکان را به اجرا گذاشت» (سایت شورای کتاب کودک به نقل از محمد زاده ساری، 1387: 30). مواجهه بیشتر ایران با مدرنیته و فرآیند نوسازی درجامعه ایران درقرن اخیر بویژه پس از روی کارآمدن حکومت پهلوی، تحولات اجتماعی که زمینه‌ساز گسترش آسیبهای اجتماعی کودکان و افزایش کودکان خیابانی بوده از قبیل گسترش فقر و نابرابری‌های اجتماعی، رشد شهرنشینی، مهاجرت و حاشیه‌نشینی و دگرگونی در ساختار و مناسبات خانواده گسترده یا شکل‌گیری دولت مدرن، مجموعه‌ای از اقدامات و برنامه‌های رفاه و تأمین اجتماعی برای اقشار آسیب‌پذیر، خانواده و کودکان خیابانی در ساختار حکومت و نهادهای وابسته به ‌آن شکل گرفت از جمله نخستین موسسات جدیدی که برای این کودکان در ایران دوره معاصر بوجود آمد پرورشگاه بود (محمد زاده ساری، 1387: 30).

اساساً پیدایش کودکان خیابانی پدیده‌ای مدرن و ناشی از تحولات اخیر در جوامع بشری است و در تاریخ ایران به دلیل حوادث و وقایعی همچون حوادث طبیعی و جنگ‌ها زمینه پیدایش این کودکان همواره بوده است و نهادهای خیریه به ارائه خدمات به این کودکان پرداخته‌اند.


[1]Veten & Cameron

[2]Self-control

[3]Self-importance

[4]Empowerment

[5]ریشه های تاریخی نظریه توانمندسازی در اندیشه مارکسیستی یافت می شود.در دهه 1960 و 1970 تجدید حیات علاقه به ایدئولوژی مارکسیستی وجود دارد، و این ایده از توانمندسازی در این زمان ظاهر شده، در برخی از محافل مرتبط بود، به مبارزه طبقاتی و سرنگونی طبقه حاکم سرمایه داری است.در مطالعات توسعه، بحث توانمند سازی نه تنها به مبارزه طبقاتی بلکه به مبارزه جهانی جنوبی در برابر جهان شمال شد. نظریه توانمند سازی اغلب در چنین مباحثی تنها به نظریه نئومارکسیستی توسعه مرتبط است.برای نگاه به چگونگی شکل گیری نظریه توانمندسازی، نگاه کنید به:

Alinsky ،1969 Arnstein ، Boyte 1980، Klark 1965، Fredmann 1973،

[6]Goldsmith and Blakely, 1992; Friedmann, 1992; Jacobs, 1992; Krumholz & Forester, 1990; Rappaport, 1984, 1985, 1987; Regalado, 1988; Trickett, 1984; Zimmerman, 1990

[7]مورخ انگلیسی



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازمان های مردمی حمایت از کودکان خیابانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازمان های مردمی حمایت از کودکان خیابانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازمان های مردمی حمایت از کودکان خیابانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق سازمان های مردمی حمایت از کودکان خیابانی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازمان های مردمی حمایت از کودکان خیابانی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سازمان های مردمی حمایت از کودکان خیابانی

سازمانهای مردم نهاد و مفاهیم آن

سازمانهای مردم نهاد که به اختصار [1]NGO نامیده می‌شوند در دنیای معاصر جایگاه و کارکرد بسیار مناسبی دارند. روند حرکت جوامع پیشرفته به سوی واگذار کردن بیش از پیش این امور به این سازمانها و تلاش بیش از پیش این سازمانها در جهت حل مسائل و مشکلات افراد جامعه بر مبنای توانایی‌ها و قابلیت‌های محلی، باعث افزایش توجه روز افزون به این سازمان‌ها شده است. در اینجا به توضیح مختصری درباره سازمانهای مردم نهاد و وظایف و کارکردهای آنها در جامعه پرداخته می‌شود:

2-5-1 تعریف سازمانهای مردم نهاد

با اینکه سازمانهای غیردولتی و مردم‌نهاد مفهومی است که نمی‌توان تعریفی خاص، دقیق و جامع و تاریخچه پیدایش معینی برای آن قائل شد، با این حال رشد بی‌سابقه اینگونه سازمانها و کارکرد خارق‌العاده آنها در حل معضلات و نابهنجاری‌های بشری، خاصه در شهرها، باعث شده است تا از مفهومی تقریباً ناشناخته با حیطه وظایفی ثابت و محدود به گونه‌ای شگفت‌آور تغییریافته و به بازیگری قدرتمند در عرصه ملّی و بین‌المللی تبدیل شود و توانایی تأثیرگذاری هرچه بیشتری را- گاهی همدوش دولتها و سازمانهای بین‌المللی- کسب کنند. از سوی نهادهای بین‌المللی و پژوهشگران، تعاریف مختلفی از سازمانهای مردم نهاد عنوان شده که در اینجا به چند مورد از مشهورترین این تعاریف اشاره می‌شود:

1) در سطح بین‌المللی، واژه سازمانهای غیردولتی برای نخستین بار در قطعنامه شورای اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل در فوریه 1950 این‌گونه مورد استفاده قرار گرفت: هر نوع سازمان بین‌المللی که با موافقت دولتی ایجاد نشده باشد سازمان غیردولتی محسوب می‌شود. از آن پس واژۀ NGO برای انواع متعدد سازمانهایی که در درون مرزهای هرکشور فعالیت می‌کنند بکار گرفته شد (سازمان ملل، 1992 به نقل از ببری، 1384)

2) بانک جهانی سازمانهای مردم نهاد را به چند دسته تقسیم می‌کند: الف- سازمانهایی که برای جامعه و از سوی آن تشکیل یافته و دولت در آن دخالتی ندارد. ب- سازمانهایی که در درون خود حالت منعطف و دموکراتیک داشته و تلاش می‌کنند تا خالی از مقاصد منفعت طلبانه برای خویش، به مردم خدمت کنند. ج- سازمانی با ساختار غیرانتفاعی و ماهیتی داوطلبانه و توسعه محور است. د- سازمانی که به احزاب سیاسی وابستگی نداشته باشد و برای کمک، توسعه، بهداشت و سلامت جامعه فعالیت می‌کند. ه- سازمانی که تلاش دارد کیفیت‌زندگی افراد را با تأکید بر علل ریشه‌ای مشکلات ارتقاء بخشد (بانک جهانی، 2001: 246).

3) سازمان ملل متحد اصطلاح NGO را به گروههای غیرانتفاعی داوطلبانه از شهروندان جهانی اطلاق می‌کند که در سطح محلی، ملّی و بین‌المللی تشکیل شده باشند. آنها نظرات و ارزیابی‌های کارشناسی خود را ارائه می‌دهند و به مثابه مکانیسم هشداردهنده عمل می‌کنند، همچنین آنها در اجرای توافقنامه‌های بین‌المللی همکاری و نظارت دارند. درتعریف دیگر از سازمان ملل آمده است: گروهی از افراد که داوطلبانه و با هدف غیرانتفاعی گردهم می‌آیند و درسطح محلی یا بین‌المللی فعالیت می‌کنند (سازمان ملل متحد، 1992 به نقل از جوانی، 1390: 55).

4) اداره اطلاعات عمومی سازمان ملل: به هر سازمان غیردولتی و داوطلبانه‌ای اطلاق می‌شود که درسطح محلی، ملّی یا بین‌المللی فعالیت دارد و افرادی با علائق مشترک، آن را اداره می‌کنند. خدمات انسان دوستانه، توجه دادن مردم به اعمال دولت، نظارت برسیاست‌های اتخاذ شده ازسوی دولت و تشویق به مشارکت سیاسی در امور خارجه، در شمار فعالیتهای این سازمانها قرار می‌گیرند. سازمانهایی از این دست، با تحلیل و کارشناسی امور، نقشی مشابه سازوکارهای هشداردهنده را بازی می‌کنند.

5) شورای اروپا[2] برای سازمانهای غیردولتی تعریف ذیل را دارد: «سازمانهای غیردولتی، جمعیت‌ها یا جنبش‌ها یا گروههایی هستند که مستقل از دولت، بدون قصد منفعت‌طلبی و در جهت منافع خاص همچون مسائل شغلی، اجتماعی، فرهنگی، تجاری، سیاسی، علمی، انسان‌دوستانه، مذهبی و... تشکیل گردیده‌اند»(ببری، 1383).

دایان اتو[3] تعریف ذیل را ارائه داده است: «یک سازمان غیردولتی، شخصیتی غیرانتفاعی است که اعضای آن، شهروند یا مجموعه‌ای از شهروندان یک یا چند کشور است که نوع فعالیت آن به منظور پاسخگویی به احتیاجات افراد جامعه و یا جوامعی که سازمان مذکور با آن همکاری می‌نماید تعیین می‌شود».

تعریف سالامون لستر و هلمونت آنهی‌ار[4]: «سازمان غیردولتی، تشکل مستقل، منعطف، دموکراتیک و غیرانتفاعی است که فعالیتهای خود را در جهت کمک به تقویت بنیه‌های اقتصادی و اجتماعی گروههای حاشیه‌ای، حل معضلات عامه و گاه رفع مسائل قشری خاص متمرکز نموده است».

غفاری و نیازی(1386) عنوان می‌کنند که «این سازمانها شامل گروهها و نهادهای بسیاری هستند که به طور کامل، مستقل از حکومت عمل می‌کنند و در درجه نخست، همکاری و انسان محوری را بر هدف‌های تجاری ترجیح می‌دهند» (غفاری، نیازی، 1386: 172 به نقل از جوانی، 1390).

نمازی(1380) سمن‌ها را نهادی مستقل و بدون وابستگی به دولت می‌داند که بدست افرادی خیرخواه و بشردوست اداره می‌شوند و اهداف مشترک و معینی دارند و نسبت به جامعه مدنظر خود احساس مسئولیت می‌کنند (نمازی، 1380: 251).

برای اینکه در این پژوهش یک تعریف اساسی برای آغاز سخن وجود داشته باشد و از آنجا که پژوهش در جامعه ایران انجام گرفته، تعریف ارائه شده در بانک اطلاعات سازمانهای غیردولتی ایران به عنوان اساس کار انتخاب و بیان می‌شود. در این تعریف آمده است: «سازمانی غیردولتی محسوب می‌شود که تشکیلات و ساختاری مشخص داشته، غیرحکومتی باشد، همچنین عمده اعتبار آن از بخش غیردولتی تأمین شود، نیز غیرانتفاعی و داوطلبانه بوده، پاسخگوی تمام یا بخشی از نیازهای جامعه خود باشد».

2-5-2 ویژگی‌های سازمان‌های مردم نهاد

از آنجا که این سازمانها از لحاظ نوع فعالیت و وظایف، حوزه کاری، وسعت جغرافیایی و زیرپوشش، تعداد اعضا و مسائلی از این قبیل دارای تنوع و گستردگی زیاد هستند، از نظر متخصصان و مسئولان ذیربط دارای ویژگی‌های مختلفی هستند که برخی از آنها ویژگی عام این سازمانها به شمار آمده و مورد قبول همگان می‌باشد و برخی دیگر از آنها نیز خاص برخی از آنها می‌باشد. از آنجا که شناخت این سازمانها از طریق شناخت ویژگی آنها امکان‌پذیر است، در ادامه به ویژگی‌هایی که محققان و مسئولان ذیربط این سازمانها برای آنها برشمرده‌اند، پرداخته می‌شود. از مجموع بررسی‌های صورت گرفته در زمینه سازمانهای غیردولتی و نیز شناسایی و تمیز سازمانهای مختلفی که با چنین هدف و فلسفه‌ای فعالیت می‌کنند، می‌توان ویژگی‌های زیر را مورد تأکید قرار داد:

1- غیرانتفاعی بودن[5]: این سازمانها با انگیزه سودجویانه شکل نگرفته‌اند و در پی کسب سود برای اشخاص یا دسته‌های خاص نیستند. هرچند می‌توانند در فعالیتهای بازرگانی شرکت کرده تولید سود و سرمایه کنند، سود و سرمایه‌ی آنها باید صرفاً برای اجرای مأموریت سازمان به مصرف برسد یا در سازمان سرمایه‌گذاری شود.

2- نداشتن وابستگی به دولت[6]: سازمانهای غیردولتی را مردم تأسیس می‌کنند و عموماً دولت در ایجاد و مدیریت آنها نقشی ندارد از قبیل انجمن‌ها، مجامع، گروههای حرفه‌ای و سازمانهای خیریه و مذهبی. به دیگر سخن این سازمانها در ساختار دیوانسالاری دولتی جایی ندارند. با وجود غیردولتی بودن این سازمانها، برخی دولتها با هدف گسترش مشارکتهای مردمی در تأسیس و مدیریت این سازمان‌ها دخالت می‌کنند.

3- داوطلبانه بودن[7]: خصلت عمده‌ی سازمانهای غیردولتی آن است که مردم به صورت داوطلبانه آنها را تشکیل داده‌اند. با وجود آنکه این سازمانها باید تابع قوانین و مقررات باشند، هیچ تشکیلات دولتی نباید در شرایط عادی دستور ایجاد، اداره و انحلال آنها را صادر کند و هرچند این سازمانها به استخدام کارمند اقدام می‌کنند، به مشارکت داوطلبانه‌ی بسیاری از افراد علاقه‌مند، برای خدمت در هیئت مدیره و کمک‌های دیگر متکی هستند.

4- برخورداری از شخصیت حقوقی[8]: برای گسترش فعالیت سازمانهای غیردولتی، قوانینی وضع می‌شود که براساس آن، این سازمانها به ثبت رسیده، از شخصیت حقوقی مستقل برخوردار می‌شوند. این امر موجب جلب اعتماد مردم به آنها شده و از این طریق آنها می‌توانند با سازمانهای دولتی قرارداد امضا کرده، از تسهیلات مختلفی نظیر وام بانکی استفاده کنند.

5- مدیریت دموکراتیک و مشارکتی[9]: در این سازمانها فرآیند دموکراتیک یا مردم‌سالاری اهمیّت بالایی دارد زیرا این روند مشارکت مستمر افراد داوطلب را تضمین می‌کند. ماهیت مردمی آنها اقتضا می‌کند که فرآیند اداره آنها از پایین به بالا و مشارکتی باشد. برهمین اساس نیز مدیران آنها از سوی اعضا انتخاب و درصورت عدم رضایت از عملکردشان برکنار می‌شوند. این ویژگی سبب می‌شود که اعضا همواره برعملکرد مدیران نظارت داشته باشند و مدیران پاسخگوی عملکردشان در مقابل اعضا باشند و به این ترتیب نیز سازمان از پویایی بیشتری برخوردار شود. بنابراین، هرچند سازمانها به سوی نخبه‌گرایی حرکت کنند از ماهیت دموکراتیک بودن به در خواهند شد.

6- خودگردان[10]: سازمانهای غیردولتی، ازنظر مالی خودگردان هستند. هرچند آنها از دولت، افراد خیّر، سازمانهای بین‌المللی و... کمکهایی دریافت می‌کنند، این کمکها نباید به‌گونه‌ای باشد که وابستگی‌شان را به کمک دهنده فراهم کرده، آنها را از اهداف و تعهدات اجتماعی‌شان دور سازد.

7- غیرسیاسی بودن[11]: سازوکارهای تأسیس سازمانهای غیردولتی با سازمانهای سیاسی(احزاب) متفاوت است و معمولاً آنها در زمان تأسیس تعهداتی مبنی بر وارد نشدن به حوزه‌های سیاسی می‌سپارند. در برخی کشورها نظیر اندونزی زمانی که سازمانهای غیردولتی با احزاب سیاسی همدستی داشته‌اند، دولت مانع از گسترش آنها شده است. با این همه، این ویژگی نباید به معنی اجتناب ازحرکتهای جمعی و انتقادی به برنامه‌ریزی‌های دولتی و بین‌المللی تلقی شود. آنها می‌توانند از سازمانهای ملّی و بین‌المللی انتقاد کنند، برنامه‌هایشان را افشا کنند و راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز ترتیب دهند.



[1][1]Non government organization

[2]The council of Europe and NGOs 1995,bruxell

[3]Otto, Dianne

[4]Lester, salamon. Anhier, Helmut

[5]Being Nonprofit

[6]Lack of dependence on government

[7]Voluntary

[8]Having legal personality

[9]Democratic and participatory management

[10]Autonomous

[11]Being apolitical



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق منابع تکوین خود

مبانی نظری و پیشینه تحقیق منابع تکوین خود
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 43 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق منابع تکوین خود" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق منابع تکوین خود" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مشاوران در ارتباط با تکوین خود منابع متعددی را ذکر نموده اند که بر اساس آن،خود در انسان ها شکل یافته و تحول می یابد.شونمن[1]( 1981نقا از یونسی1382)با مروری بر مطالعات و تحقیقات انجام شده در مورد خود،توانست سه منبع را به عنوان منابع اصلی تکوین خود ذکر کند:

1-خود مشاهده گری [2]

2-مقایسه اجتماعی[3]

3-پسخوراند های اجتماعی[4]

این مشاور اعتقاد دارد که به کارگیری هریک از این منابع بر اساس اقتضای مراحل مختلف تحول روانشناختی می باشد.به گونه ای که کودکان در سنین پایین(بعد از سه سالگی)در ابتدا شروع به استفاده از مقایسه اجتماعی می کنند.در سنین بالاتر از شش سالگی کودکان بیشتر از منبع پسخوراند های اجتماعی استفاده می کنند.در سنین بالای بلوغ و نوجوانی استفاده از خود نظاره گری به اوج خود می رسد(روزنبرگ[5]،1985 به نقل از یونسی،1382) در سنین جوانی و بزرگسالی به نظر می رسد که تمام انسان ها اعم از زن و مرد به نحوی این منابع را استفاده می کنند.اگر نگاهی اجمالی به خود در انسان ها بیاندازیم حضور این سه منبع را در فرآیند تکوین خود می بینیم.در این زمینه تفاوت های فردی در تمام انسان ها وجود دارد به گونه ای که بر اساس میزان استفاده از این منابع و این که هر یک از این منابع چه مقدار سهم در تکوین خود دارند افراد تفاوت های بارزی با یکدیگر داشته و بر این مبنا میزان سلامت و یا نا بهنجاری روانی افراد در سطح فرد و اجتماع مشخص می شود(بندورا،1994).

1-خود مشاهده گری:

ما انسان ها بسیاری از موارد خود را مورد مداقه قرار می دهیم و با این مشاهده گری علاوه بر این که بر حالات،افکار و احساسات خود،آگاهی می یابیم،بسیاری از تغییرات مهم را در خود ایجاد می کنیم.بسیاری از موارد این منبع در کنار منابع دیگر و در مواقعی به تنهایی عمل می کند.برای مثال زمانی که ما غمگین و یا مضطرب هستیم و یا احساس دردی داریم،تلاش میکنیم که کاری کنیم و تغییری ایجاد کنیم تا از این وضع رها شویم.توسط منبع خود مشاهده گری می توانیم عادات و رفتارهای نامطلوب را در خود کنترل نموده یا حذف کنیم.توسط این منبع می توان از وقوع رفتاری خاص در خود جلوگیری کرد.کودکان با استفاده از تکنیک خودمشاهده گری و در قالب درجه ای از خود نظاره گری،قادرند بسیاری از رفتارهای نامطلوب را در خود کنترل نموده و اصلاح نمایند.این منبع با به کار گیری سیستم خود تنظیمی می تواند بسیاری از افکار،عواطف،و در کل شناخت ما را تحت کنترل در آورد. حتی این منبع با باز نمودن باب فراشناخت،می تواند به عنوان عاملی در ایجاد و ابقای بسیاری از اختلالات روانی و یا درمان آنان مدنظر قرار گیرد(همان منبع).یکی از مشاوران با ارائه تدوری خاصی تاکید دارد که مردم توسط مشاهده نمودن رفتار ظاهری خود،افکار و احساسات داخلی و شرایط تحریکی خود،می شناسند.این تئوری ارزش بسیار بالایی برای خود هوشیاری به عنوان اساسی برای دانش خود قائل است.این هشیاری از خود دو نوع است.

1-خود هشیاری مفعولی:هشیاری در مورد خود به عنوان موضوع جدا از محیط اطراف فرد،مد نظر قرار می گیرد و فرد در این فرآیند تمرکز بر خود،جدا از اطراف خود است.

2-خود هشیاری فاعلی:که تمرکز بر محیط اطراف بیش تر از خود است. خود هشیاری نوع اول ،اشتغال ذهنی با خویشتن است که در سنین بالای نو جوانی اتفاق می افتد(دوره هویت جویی)در حالی که در نوع دوم،آگاهی از خود موضوعی می با شد بر اساس آن چه دیگران مشاهده می کنند.این نوع خود هشیاری در اوایل دوره نوجوانی قبل از 14 سالگی اتفاق می افتد که نتیجه آن اضطراب اجتماعی می باشد.

آنچه مسلم است این منبع(خود مشاهده گری)نقش مهمی در رابطه با تکوین خود داراست و هرچه انسان مسن تر می شود و از کودکی به سمت بزرگسالی می رود،شاید سهم این منبع در جهت دهی و هدایت کنش های مختلف خود بیش تر می شود(یونگ،1960).

2-مقایسه اجتماعی

مقایسه اجتماعی منبع مهمی در ارزیابی و تکوین خود می باشد. این منبع به افراد کمک می کند که هر گونه بی ثباتی در ارزشیابی خود را کاهش داده و کنترل کنند.

مشاهده وضعیت دیگران منبع اطلاعاتی مهمی برای تکوین خود است که در فرآیند مقایسه خود با دیگران عملی می شود.فستینگر بر این باور بود که مردم ترجیح می دهند تا خودشان را توسط خصوصیاتی ارزشیابی کنند که سر راست،غیر ذهنی و ملموس باشد.زمانی که این خصوصیات و معیار ها وجود ندارند،آنها تمایل دارند که خودشان را در مقایسه با دیگران ارزیابی کنند زیرا که دیگران به عنوان معیارهای عینی برای آنان مطرح می شوند.شاید یکی از دلایل برای استفاده زودهنگام کودکان از این منبع،همین ملموس بودن و عینی بودن آن باشد.بعضی از مشاوران فرآیند مقایسه اجتماعی را در میان بزرگسالان و کودکان از دو بعد مورد ملاحضه قرار می دهند:

1-مقایسه با بالاتر از خود(و یا ادراک دیگران در سطح بالاتر از خود)که همواره نارضایتی از خود را برای فرد مقایسه کننده در پی دارد حتی اگر فرد در شرایط بالا و خوبی از امکانات و خصوصیات باشد(کش،1990،نقل از یونسی،1382).


[1] Schoeman

[2] Self observation

[3] Social comparison

[4] Social feedback

[5] Resenberg



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 51 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق سواد رسانه ای" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سواد رسانه ای

مفهوم سواد رسانه ای

از اوایل دهه 1370 و به خصوص اواخر دهه 1380 به موازات افزایش بهره گیری از دستاوردهای مدرنیته در کشور سریال های ماهواره ای از طریق قاب تلویزیون تا پاسی از شب انیس و جلیس خانواده های ایرانی شدند. تلویریون های ماهواره ای به ویژه از نوع فارسی زبان آن در چارچوب نظریه هژمونی با ایجاد سونامی پخش سریال های عامه پسند به بازمهندسی کیان خانواده پرداخته, به تغییر سبک زندگی در مسیری مغایر با باورهای مذهبی و ملی مبادرت ورزیده اند تا آن جا که به گواه اکثر صاحب نظران, روح غالب سپهر گفتمانی خانواده ها را بازگویی روایت های نازل سریال های سطحی تلویزیون های ماهواره ای و بازنمایی زوایای شخصیت های بی هویت آن سریال ها تشکیل می دهد. در چنین فضایی سواد رسانه ای کمک می کند تا چگونگی استفاده از رسانه ها و منابع اطلاعاتی آن ها یاد گرفته شود. این که از بین اطلاعات ارائه شده توسط رسانه ها چه چیزهایی انتخاب و چه چیزهایی کنار گذاشته شود, به دانش رسانه ای فرد برمی گردد. به بیان دیگر سواد رسانه ای را می توان قدرت مخاطب در تجزیه و تحلیل پیام های رسانه ای مختلف همراه با نگاهی انتقادی به محتوای آن ها دانست.

بر اساس نظر پاتر بسیاری از افراد واژه سواد را با رسانه های چاپی مرتبط دانسته و آن را معادل توانایی خواندن قلمداد می کنند. برخی نیز در رویارویی با رسانه های دیگر هم چون فیلم و تلویزیون, این اصطلاح را به سواد دیداری بسط می دهند. نویسندگانی دیگر نیز از اصطلاحاتی نظیر سواد رایانه ای و سواد خواندن استفاده می کنند اما هیچ یک از این ها معادل سواد رسانه ای نیست بلکه صرفا اجزای سازنده آن محسوب می شوند. سواد رسانه ای شامل تمام این توانایی های ویژه و نیز چیزهایی دیگر است. اگر فرد خواندن بلد نباشد از رسانه های چاپی چیزی زیاد دستگیرش نمی شود. اگر در درک آداب دیداری و روایی مشکل داشته باشد نمی تواند از تلویزیون یا فیلم چیزی زیاد بفهمد. اگر نتواند از رایانه استفاده کند از آن چه به مرور زمان در مهم ترین رسانه رخ می دهد بی خبر می ماند.

در واقع سواد رسانه ای فراتر و عمومی تر از این توانایی های ویژه بوده و عبارت است از مجموعه ای از چشم اندازها یا جنبه های فکری که انسان برای قرار گرفتن در معرض رسانه, فعالانه از آن ها بهره برداری می کند تا معنای پیام هایی را که با آن ها رو به رو می شود تفسیر کند. افراد چشم اندازهای خود را با استفاده از ساختارهای دانش خود می سازند و برای ساختن ساختار دانش به ابزار و مواد اولیه نیاز دارند. این ابزار, مهارت های انسان و ماده اولیه, اطلاعات به دست آمده از رسانه ها و دنیای واقعی است. استفاده فعالانه از رسانه ها بدان معناست که فرد از پیام ها آگاه است و به طور خودآگاهانه با آن ها تعامل دارد. به طور سنتی سواد رسانه ای به توانایی تحلیل و ارزیابی محصولات رسانه ای و به طور گسترده تر به ایجاد ارتباط موثر از طریق نگارش خوب اطلاق می شود. طی نیم قرن گذشته سواد رسانه ای شامل توانایی تحلیل شایسته و به کارگیری ماهرانه روزنامه نگاری چاپی, محصولات سینمایی و مبادلات رایانه ای شده است(براون,1385,ص44).

کانسیداین سواد رسانه ای را توانایی و قدرت دسترسی، تحلیل، ارزیابی و انتقال اطلاعات و پیام‌های رسانه‌ای می داند که می‌توان در چارچوب‌های مختلف چاپی و غیر چاپی عرضه نمود(کانسیداین,1379,صص2و3).

عده ای معتقدند سواد رسانه ای توانایی بررسی و تجزیه و تحلیل پیام هایی است که شخص روزانه در معرض آن ها قرار می گیرد و لازم است توانایی و مهارت تفکر نقادانه بر محتوای تمام رسانه ها را داشته باشد. سواد رسانه ای سئوالاتی در مورد یک برنامه و این که چه نکاتی مهم در آن وجود دارد را مطرح می کند و به ما می گوید چه عواملی در تولید یک برنامه مانند انگیزه ها, سرمایه ها, ارزش ها و مالکیت آن می تواند دخالت کند و اثبات این نکته که آگاهی از این عوامل چگونه می تواند نوع و کیفیت محتوای یک برنامه را تحت تاثیر قرار دهد(پاتر,1385,ص19).

بارون, مدیر بخش چند رسانه ای و عضو هیئت مدیره آموزشکده زبان انگلیسی مونترال, سواد رسانه ای را جزو مولفه های باسوادی پنداشته; باور دارد امروزه افراد باسواد باید:

الف) توانایی رمزگشایی, درک, ارزیابی و کار با اشکال مختلف رسانه را داشته باشند;

ب) بتوانند متن صدا و تصویر را بیافرینند یا ترکیبی از این عناصر را داشته باشند(قاسمی,1385,ص87).

ردینگ, کمیسیونر جامعه اطلاعاتی و رسانه ای اتحادیه اروپا در تعریف سواد رسانه ای می گوید که در عصر دیجیتالی, سواد رسانه ای برای شهروندان کامل و فعال، بسیار مهم است. توانایی خواندن و نوشتن یا سواد قدیمی دیگر در این دوران کافی نیست و مردم باید آگاهی بیشتر برای ابراز نظرات خود و تفسیر اظهارات دیگران به ویژه در وبلاگ ها، موتورهای جست وجو یا تبلیغات را داشته باشند. وی اظهار می دارد که طرح های کمیسیون مزبور سه حوزه را مد نظر قرار می دهد:

الف) سواد رسانه ای برای ارتباطات بازرگانی که دربرگیرنده مسایل مربوط به تبلیغات است;

ب) سواد رسانه ای برای آثار صوتی و تصویری که بخشی از آن به آگاهی از فیلم های اروپایی و افزایش مهارت های خلاقیتی مربوط است;

ج) سواد رسانه ای برای محتواهای آنلاین[1].

مساریس می گوید که سواد رسانه ای، دانایی نسبت به نحوه کارکرد رسانه ها در جامعه است... لوئیس و ژالی معتقدند سواد رسانه ای عبارت است از فهم و درک محدودیت های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فناورانه خلق، تولید و انتقال پیام ها... روبین معتقد است تمامی تعریف ها بر دانش، آگاهی و عقلانیتی خاص تکیه و تأکید دارند و آن پردازش شناختی اطلاعات است. عمده آن ها بر ارزیابی انتقادی پیام ها متمرکز می شوند در حالی که برخی نیز تبادل و انتقال پیام ها را در بر دارند. پس سواد رسانه ای مقوله ای است راجع به فهم منابع و فناوری های ارتباطی، رمزگان به کار رفته، پیام هایی که تولید شده و گزینش، تفسیر و تأثیر آن پیام ها(باکینگهام،1389,صص16و17).

سیلوربلت, پنج مؤلفة برای تعریف سواد رسانه ای بیان می کند:

الف) به دنبال آگاهی از اثرات رسانه ای بر فرد و جامعه باشیم;

ب) در این فرایند جمعی که بین فرستنده و مخاطب نوعی تعادل متقابل ایجاد می شود، چه نوع فهم و درکی ایجاد می شود;

ج) بحث و مطالعه در حوزه توسعة راهبردهای تجزیه و تحلیل پیام های رسانه ای به سوی مخاطب;

د) محتوای برنامه های تولید شده رسانه ها به مثابه یک متن، چه بینشی نسبت به رسانه در جامعه و در دوره فرهنگ معاصر خود ایجاد می کند;



[1] www.aftabir .com/articles/view/applied_sciences/communication/c12c1232184306_media_p1.php



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

احساس خودکارآمدی

خودکارآمدی یک سازه مهم از نظریه شناختی اجتماعی بندورا است. در این دیدگاه رفتار آدمی نه تنها در کنترل عوامل بیرونی و محیطی نیست بلکه فرآیندهای شناختی، نقش تعیین کننده در رفتار دارند (پاجاریز، 2002؛ به نقل از اعرابیان، 1383).

باورهای خودکارآمدی[1] از سال 1977 توسط بندورا وارد ادبیات روانشناسی گردید شامل یکی از مجموعه باورهای فرد است که نقش اساسی در برقراری تعادل در زندگی آدمی و بالا بردن کیفیت زندگی انسان­ها ایفا می­کند (رضائی، 1383). به نظر بندورا (2002)، نحوه رفتار افراد را اغلب بهتر می­توان از روی باورهایی که آن­ها در مورد قابلیت­هایشان دارند یعنی از روی خوکارآمدی آن­ها پیش­بینی کرد تا از روی قابلیت­هایی که واقعاً دارند و افراد همانی هستند که می­اندیشند (فرهنگی، 1389).

یافته­های ویلیام و همکاران (2008) نشان می­دهد که خودکارآمدی با هوش هیجانی و عملکرد بهتر در زمینه خودتنظیمی، ابراز وجود، استقلال، همدردی با دیگران، کنترل و خوش­بینی رابطه وجود دارد. یافته­های بندورا (1999) بیانگر این نکته است که از یک سو خودکارآمدی پایین با راهبردهای مقابله­ای هیجان­مدار، اضطراب و ناراحتی، افسردگی و علائم روان­تنی مشخص می­گردد، و از سوی دیگر خوکارآمدی بالا با راهبردهای مقابله­ای مسئله­مدار، جستجوی حمایت اجتماعی و خوش بینی رابطه وجود دارد (شی­یر[2] و کارور[3]، 2002؛ به نقل از آقایوسفی ،1390).

باندورا مطرح می‌سازد که خودکارآمدی، توان سازنده­ای است که بدان وسیله مهارت­های شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف به گونه­ای اثر بخش ساماندهی می­شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارت­ها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی­کننده­های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره توانایی­های خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش موثر است (باندورا[4]، 1977؛ به نقل از مسعودنیا، 1386).

عقاید مرتبط با خودکارآمدی، بر اهداف و آرزوها اثر می­گذارند و تشکیل دهنده پیامدهای رفتار انسان می­باشند. خودکارآمدی مشخص می­کند، افراد چگونه موانع را بررسی می­کنند. افرادی که خودکارآمدی پایینی دارند، به آسانی در روبرو شدن با مشکلات متقاعد می­شوند که رفتار آن­ها بی فایده است و سریع دست از تلاش بر می­دارند. اما افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند، موانع را به وسیله بهبود مهارت­های خودمدیریتی و پشتکار برداشته و در برابر مشکلات ایستادگی دارند (باندورا، 2004؛ مسعودنیا، 1387).

باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارت­های مشابه در موقعیت­های متفاوت به صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارت­ها می­توانند به آسانی تحت تأثیر خودشکی یا خود تردیدی قرار گیرند، در نتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از توانایی­های خود استفاده کمتری می­کنند. به همین دلیل، احساس خودکارآمدی افراد را قادر می­سازد تا با استفاده از مهارت­ها در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده‌ای انجام دهند (وایت، 1982؛ به نقل از محمودی، 1382). بنابراین، خودکارآمدی درک شده عاملی مهم برای انجام موفقیت آمیز عملکرد و مهارت‌های اساسی لازم برای انجام آن است.افراد دارای خودکارآمدی بالا از نقاط قوت و ضعف خود مطلع­اند، آن­ها اهداف واقع­بینانه انتخاب می­کنند و از خود انتظارات معقولی دارند و از مزایای استفاده از مقابله متمرکز بر مسئله، در مقابل مقابله متمرکز بر هیجان آگاه هستند. افراد دارای خودکارآمدی بالا بسیار جرأتمند، اجتماعی­اند و عزت نفس بالایی دارند و نیز کنترل بیشتری بر زندگیشان دارند ( ابرقوئی، 1389).

2-3-1- خودکارآمدی و تنیدگی

بالا بودن خودکارآمدی و احساس کنترل بر رویدادهای موجود در زندگی شخصی، به طور مثبت به توانایی کنارآمدن با استرس و به حداقل رسیدن اثرات زیان­بخش آن بر کارکرد زیستی مربوط است. کنترل­پذیری با توجه به ماهیت آثار استرس، اصل تشکیل­دهنده مهمی است. این شرایط زندگی استرس­زا به خودی­خود نیست که آثار زیانبخش زیستی را تولید می­کند، بلکه ناتوانی ادراک­شده در کنترل آن­هاست (بندورا، 1995؛ به نقل از علی­نیا کروئی، 1382).

طبق نظریه شناختی اجتماعی پیامدهای استرس در درجه اول بر حسب ضعف فرد در تحت کنترل درآوردن تهدیدها و تقاضاهای طاقت­فرسای محیطی تعریف می­شود. به عبارت دیگر اگر فرد بر این باور باشد که می­تواند به گونه­ای موثر با فشارزاهای محیطی روبرو شود دچار نگرانی و استرس نمی­شود. ولی اگر فرد بر این باور باشد که نمی­تواند این فشارزاها را تحت کنترل خود درآورد، خود را گرفتار استرس نموده و عملکردش مختل می­شود. از این­رو استرس به جای اینکه مستقیماً از تهدیدها و تقاضاهای محیطی ناشی شوند، متأثر از باورهای خودکارآمدی فرد هستند.

باورهای خودکارآمدی بر طرز تفکر افراد، چگونگی رویارویی با مشکلات و ناتوانی­ها، سلامت هیجانی، جسمانی، تصمیم‌گیری و مقابله با استرس تاثیر می­گذارد. ادراک خوداثربخشی یک سازوکار شناختی است که فرد را قادر به رویارویی با مشکلات، نقص ها و ناتوانی ها و انزوا و تنهایی می­سازد (بندورا، 1997؛ به نقل از حقیقت، 1389).اهمیت خودکارآمدی مربوط به درد برای سازگاری موفقیت­آمیز با درد مزمن در تحقیقات مختلف نشان داده شده است. آرنستین، آیر و تیسون، کرتین و همکاران، مک گیلیون و همکاران نیز در پژوهش­های خود بر روی بیماران مبتلا به درد مزمن نشان دادند که خودکارآمدی با رفتارهای مدیریت خود رابطه بالایی دارد. آنها اذعان می­دارند که چون مدیریت خود با پیامدهای مثبت بیماری در ارتباط است، پرورش ان از طریق افزایش خودکارآمدی بیماران می­تواند منافع طولانی مدتی برای آنها به دنبال داشته باشد


[1]. self efficacy

[2].sheear

[3]. Karver

[4].Bandura



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای

مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای

مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

استراتژی­های مقابله:

مطالعات متعددی رابطه بین مهارت­های مقابله­ای و سلامتی را مورد بررسی قرار داده­اند. نتایج این بررسی­ها نشان می­دهد که مقابله هیجان مدار با پریشانی و نگرانی (ماتئوس، 2000)، بیماری­های مزمن (موس، 1996)، درد مزمن (کاتز، 1996)، سوء مصرف مواد (ویلس و هیرکی، 1996) و افسردگی و علائم جسمی مرتبط است ولی مقابله مسئله مدار رابطه منفی با پریشانی روانشناختی و رابطه مثبت با رفتارهای ارتقا دهنده سلامت دارد (کریستن سن، 1995).

در دهه­های اخیر، در مدل­های روانشناختی متعددی این امر پذیرفته شده که طیفی از باورها و ویژگی­ها، زمینه ساز و پیش درآمد رفتارهای بیماری و از جمله استراتژی­های مقابله با بیماری هستند.طبق تعریف استراتژی های مقابله آن دسته از تلاش های شناختی و رفتاری را در بر می­گیرند که به منظور کاهش استرس های درونی یا بیرونی صورت می­گیرند به بیان دیگر مقابله تلاشی است که با هدف کنترل و غلبه بر مقتضیات و وقایع بحرانی صورت می­گیرد. این مقتضیات مبین چالش، تهدید، خطر، صدمه یا منفعتی برای فرد هستند (لازاروس[1]، 1991؛ به نقل از مسعودنیا، 1386).توانایی خوب حل مسئله، داشتن تجربیات کافی، در دسترس بودن سیستم حمایتی مناسب، داشتن خواب و بهداشت فردی مناسب و برخورداری از سبک زندگی متعادل از عوامل موثر بر استفاده از سبک مقابله­ای موثر هستند. افرادی که قادر به مقابله موثر نیستند استرس­های بیشتری تجربه می­کنند و عدم سازگاری ایجاد شده باعث بروز اختلالات و مشکلات روانی می­گردند. علت اصلی بسیاری از مشکلات روانی، روش­های مقابله غیر موثر هستند (باری و فارمر، 2002؛ به نقل از اینانلو، 1391).

2-5-1- کارکردهای مقابله:

براساس نظر لازاروس و فولکمن[2] (1984)، مقابله دو کارکرد عمده دارد:

1. مقابله می­تواند مسئله­ای را که سبب استرس شده است، تغییر دهد؛

2. مقابله می­تواند واکنش­های هیجانی نسبت به مسئله را تنظیم کند.

آنها کارکردهای مقابله را با تشخیص دو نوع کلی مقابله، یعنی مقابله هیجان­مدار و مقابله مسئله­مدار توضیح می­هند. هدف مقابله هیجان­مدار، کنترل واکنش­های هیجانی نسبت به موقعیت استرس­زاست. افراد، پاسخ­های هیجانی خود را از راه رویکردهای رفتاری و شناختی تنظیم می­کنند. نمونه­هایی از رویکردهای رفتاری عبارتند از: مصرف الکل یا مواد مخدر، جستجوی حمایت هیجانی اجتماعی از دوستان یا بستگان، و مشارکت در فعالیت­هایی نظیر ورزش یا تماشای تلویزیون که موجب منحرف شدن توجه از مسئله می­شود. از سوی دیگر، رویکردهای شناختی به این امر مربوط می­شوند که افراد چگونه درباره موقعیت استرس­زا می­اندیشند. برای مثال، براساس یک رویکرد شناختی، افراد سعی می­کنند تا معنای موقعیت استرس­زا را تغییر دهند. رویکرد شناختی دیگر، متضمن انکار وقایع ناخوشایند است. از نظر لازاروس و فولکمن (1984)، افراد زمانی از رویکردهای هیجان­مدار استفاده می­کنند که بر این باور باشند که هیچ فعالیتی برای تغییر شرایط استرس­زا نمی­توانند انجام دهند.در نقطه مقابل مقابله هیجان­مدار، مقابله مسئله­مدار قرار دارد. هدف مقابله مسئله مدار، کاهش مطالبات موقعیت­های استرس­زا و افزایش و گسترش منابع برای رفع آن­هاست. زندگی روزمره افراد، مملو از شیوه­های مقابله مسئله­مدار است. برای مثال: رها کردن شغل پراسترس، انتخاب شیوه عمل متفاوت، جستجوی درمان پزشکی یا روانی، یادگیری مهارت­های جدید و غیره. از نظر لازاروس و فولکمن، افراد زمانی از مقابله مسئله­مدار استفاده می­کنند که باور داشته باشند که منابع در دسترس آن­ها و یا مطالبات موقعیتی که در آن قرار دارند، قابل تغییر باشند. برای مثال، مراقبان بیماران رو به مرگ، از مقابله مسئله­مدار، بیشتر در ماه­های پیش از مرگ استفاده می­کنند، تا در دوره مصیبت و داغ.کارولین و همکاران در مورد شیوه­های مقابله­­ای به این نتیجه رسیدند که کسانی که از شیوه­های مقابله­ای مسئله­مدار استفاده می­کنند به طور قابل ملاحظه­ای مشکل را به اجزای کوچک­تر و قابل کنترل تجزیه می­کنند و در جستجوی اطلاعات و ملاحظه شقوق مختلف مشکل و هدایت اعمال می­باشند. در حالی که در استراتژی مقابله­ای هیجان­مدار اظهارات هیجانی به صورت اجتناب، انزوا، سرکوب و کنارگذاردن ظهور پیدا می­کند (فولکمن و موسکویتز، 2000؛ به نقل از مسعودنیا، 1389).به نظر اندلر افراد از چهار استراتژی اصلی برای مقابله با بیماری استفاده می­کنند: 1. اجتناب (منحرف کردن حواس) 2. تسکین­دهنده 3. ابزاری 4. درگیری عاطفی. مقابله اجتنابی شامل تفکر یا درگیر شدن در فعالیت­هایی که به مشکل سلامتی نامربوط هستند می­شود. مقابله تسکین­دهنده، استراتژی آرامبخش را با هدف کاهش مشکلات بهداشتی نامطلوب دربر می­گیرد. مقابله ابزاری همانند مقابله مسئله مدار یا وظیفه­گرا در ادبیات کلی مقابله، استراتژی­هایی از قبیل پیدا کردن اطلاعات بیشتر درباره بیماری یا جستجوی توصیه­های پزشکی را در بر می­گیرد. درگیری عاطفی شبیه مقابله هیجان­مدار شامل تمرکز بر عواقب عاطفی ناشی از بیماری است (اندلر، 2000).

2-5-2- انواع رفتارهای مقابله­ای

تامرس، ژانکی و هالگسون (2002)، در یک مطالعه فراتحلیل، با مرور ادبیات رفتارهای مقابله­ای، انواع طبقه بندی­های زیر را از رفتارهای مقابله­ای ارائه کردند.

رفتارهای مسئله مدار: مقابله مسئله مدار در بردارنده رفتارهایی است که به منظور تغییر در عامل استرس­زا استفاده می­شود.

راهبرد مقابله­ای مسئله مدار دربردارنده دو مولفه است: الف) آماده سازی یا آمادگی (جستجوی اطلاعات، برنامه ریزی، ب) عمل (حل مسئله، مقابله فعال). این مولفه­ها در پیش بینی تلاش­های لازم برای تغییر عامل استرس­زا موثر می­باشند.

1-مقابله فعال یا رویارویانه: شامل تلاش­هایی است که به منظور تغییر در عامل استرس­زا به کار گرفته می-شود.

2- برنامه ریزی: این راهبرد شامل تلاش برای جمع آوری اطلاعات، مرور راه حل­های ممکن برای مسئله و دیگر تلاش­هایی است که برنامه ریزی به منظور تمرکز بر روی یک مسئله را در بر می­گیرد.

3- جستجوی حمایت اجتماعی (ابزاری): جستجوی حمایت ابزاری به جستجوی کمک فراگیر و ملموس از دوستان و خانواده اشاره می­کند. جهت­گیری منابع حمایتی به سمت حل مسائل می­باشد. برای مثال مشورت یکی از مصادیق حمایت ابزاری است که افراد می­توانند دریافت کنند.



[1].Lazarus

[2].Fallcman



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 39 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

پایگاه اقتصادی اجتماعی

اکثر جامعه شناسان معتقدند که در همه جوامع انسانی نابرابری وجود دارد. حتی در ساده­ترین فرهنگ­ها، که اختلاف در ثروت و دارایی عملاً به چشم نمی­خورد، نابرابری میان افراد وجود دارد. به عنوان مثال ممکن است فردی به واسطه دلاوری خاص، شکار یا از آن روی که گمان می­رود دسترسی ویژه­ای به ارواح نیاکان دارد، منزلتی برتر از دیگران داشته باشد (گیدنز 1372: 219). هر چه افراد در یک جامعه بیشتر بتوانند از بخت­ها و فرصت­های زندگی استفاده کنند از موقعیت و پایگاه بالاتری برخوردار می­شوند. بنابراین تفاوت­های اقتصادی اجتماعی، علاوه بر پدید آوردن طبقات مختلف در جامعه، ایجاد یک نوع سلسله مراتب اجتماعی نیز می­نمایند. طبقاتی در مراتب بالای اجتماعی قرار می­گیرند و طبقاتی در سطح زیرین جامعه، که از کمترین فرصت­های زندگی برخوردارند. بنابراین هر جامعه از تعدادی سلسله مراتب عمودی ساخته شده است که مبنای هر یک از آنها مبتنی بر ارزش­های خاص است کسانی که در رده بالای این سلسله مراتب قرار دارند دارای منزلت اجتماعی بیشتر، نیروی بیشتر و قدرت بیشتر از کسانی هستند که در پایین سلسله مراتب قرار گرفته­اند (محسنی 1366: 548).

جامعه شناسان برای توصیف نابرابری از وجود قشربندی اجتماعی سخن می­گویند. قشربندی را می­توان به عنوان نابرابری­های ساختارمند میان گروهبندی­های مختلف مردم تعریف کرد. قشربندی اجتماعی عبارت است از تقسیم مردم یک جامعه به دو یا چند قشر که هریک در جامعه نسبتاً دارای مرتبه همانندی هستند و هر قشر با سطح معینی از قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی از دیگران متمایز می­گردند (کوهن 1370: 178).

اگرچه تحقیقات اندکی راجع به تاثیر طبقه اجتماعی بر کیفیت ادارک بیماری انجام شده، اما نتایج پژوهش­های انجام شده، تاثیر طبقه اجتماعی را بر برخی جنبه­های فرآیند رفتار بیماری نشان داده­اند. برای مثال، کاس نشان داده است که وجود علائم شرط کافی برای شکل‌گیری رفتار کمک جویی و مراجعه به پزشک نیست. وی از پاسخگویان خواسته بود علائم خاصی را که به آسانی تشخیص و مهم تلقی شده و نیازمند مراقبت پزشکی بودند را مشخص سازند. کاس دریافت که در مورد ادراک علائم، پاسخگویان طبقه I در مقایسه با طبقات اجتماعی II و III سطح بالاتری از تشخیص اهمیت علائم را بیان کردند (هولینگشید و ریدلیچ[1]، 1953؛ به نقل از مسعودنیا، 1389).

در این راستا، کوهن و همکاران، با تأکید بر شیوه های تفکر طبقات مختلف اجتماعی در برخورد با علائم نشان داده­اند که طبقات بالای اجتماع، با تمایل به پذیرش چالش­های استرس­زا، انگیزه موفقیت و تأکید بر برنامه­ریزی به منظور نیل به اهداف آینده مشخص می­شوند، در حالی که افراد طبقات پایین اجتماع، تمایلی به برنامه­ریزی برای پیشرفت در آینده ندارند. دورگی ضمن تاکید بر تاثیر پذیری کیفیت ادراک بیماری از میزان دانش و آگاهی تندرستی، نشان داد که طبقات اجتماعی پایین از شیوه­های تفکر کمتر انتزاعی و بیشتر عینی برخوردارند. این افراد بیشتر بر توصیف و محتوای موضوعات تاکید دارند، درحالیکه افراد طبقات اجتماعی بالا، بر تحلیل روابط متقابل بین موضوعات، سازمان­های سلسله مراتبی و روابط ابزاری می­اندیشند و همین عامل منجر به ساختار تفکر سازمان­یافته­تر و گرایش عقلانی­تر آنان در ادراک دلایل و برایندهای بیماری می­شود (مسعودنیا، 1384).در جوامع نوین سه شاخص برای بنیادی برای تشخیص پایگاه اقتصادی اجتماعی افراد وجود دارد که عبارتند از : درآمد، شغل و سطح تحصیلات (مهدوی، 1392).

1-2-1- درآمد و سلامت

درآمد با تامین نیازهای بهداشتی و از آن طریق سلامت افراد ارتباط تنگاتنگی دارد. بنابراین اگر بخواهیم درآمد را با سلامت مرتبط کنیم، با بالاتر رفتن درآمد، سطح سلامت نیز افزایش می­یابد و رابطه مستقیمی بین این دو وجود دارد. درامد از طریق امکان دسترسی به امکانات و تجهیزات پزشکی و بهداشتی روی سلامتی افراد تاثیری خاص دارد، ولی همیشه رابطه درآمد و سلامت یک رابطه مستقیم نیست و آن بخش از درآمد که صرف آموزش و بهداشت می­شود رابطه مستقیم با سلامت دارد.

1-2-2- تحصیلات و سلامت:

خودداری و مقاومت افراد طبقات پایین در ارتباط با مسائل مراقبت­های پزشکی را تنها نمی­توان از طریق شرایط اقتصادی تبیین نمود. به طور متوسط با افزایش سطح تحصیلات، درآمد نیز افزایش پیدا می­کند. پس یک مقدار از تاثیر تحصیلات از طریق درآمد می­باشد، ولی از طریق تحصیلات فرهنگ سلامت ارتقا پیدا می­کند و اینکه افراد رفتارشان بیشتر موافق سلامت و بهداشت می­شود و در سطوح بالاتر تحصیلات، دغدغه نسبت به سلامتی بیشتر است. ارتقای سطح سواد و تحصیلات از جنبه­هایی است که از طریق الگوهای فرهنگی و رفتاری مناسب می­تواند بر سطح سلامت و بهداشت تاثیر داشته باشد (لوکاس و میر، 1388؛ به نقل از خانی 1390).



[1].Hollingshid and Ridlich



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک زندگی

مفهوم سبک زندگی

سبک زندگی یکی از پردامنه ترین مفاهیم حوزه علوم اجتماعی است که الگویی از اندیشه ها، احساسات, شناختها و کنشها محسوب می شودو در مجموع هویت اجتماعی و شخصی فرد را می سازدکه به این معنی, نحوه ساماندهی زندگی برای تحقق نیازها و خواسته ها با به کارگیری مجموعه ای از رفتارهاست. بروز و ظهور سبک زندگی از طریق نحوه صرف زمان، پول و چگونگی گذران اوقات فراغت، انتخاب اشیای مصرفی، انتخاب علائق و ترجیحات(سلیقه) و نظایر خاص آن صورت می گیرد.

کریسمن سبک زندگی را طیف فعالیت‌هایی که فرد یا گروه در آن مشارکت می‌کنند معرفی می‌کند(فاضلی،۱۳۸۲،صص 68 و ۶۹).به‌ نظر آسابرگربرای‌ تعریف‌ واژه سبک زندگی با واژه‌ ای ذی شمول روبرو هستیم‌ که‌ از سلیقه‌ فرد در زمینه‌ آرایش‌ مو و لباس، تا سرگرمی‌ و تفریح‌ و ادبیات‌ و موضوعات‌ مربوط دیگر را شامل‌ می‌شود. کلمه‌ سبک، مد را تداعی‌ می‌کند پس‌ سبک‌ زندگی‌ در واقع‌ مد یا حالت‌ زندگی‌ یک ‌فرد است‌. سبک‌ زندگی‌ معمولا با طبقه‌ اقتصادی - اجتماعی‌ پیوند دارد و در تصویری‌ که‌ فرد از خود می سازد‌ بازتاب‌ می‌یابد(آسابرگر،1379,ص141). به هرحال چه سبک زندگی را شیوه متفاوت زندگی در نظر بگیریم و چه معیاری برای تمایز افراد از یکدیگر، در واقع روش الگومند مصرف و درک و ارزشگذاری فرهنگ مادی و غیرمادی استکه در نحوه ارتباط فرد با محیط و علایق و سلیقه ها و نیز مصرف فرهنگی و چگونگی استفاده از اوقات فراغت قابل مشاهده است(چاوشیان،1384,ص45).

بدیهی است که ایجاد تغییرات اساسی در سبک‌های زندگی در سطوح فردی و خانوادگی مستلزم تغییر در ارزش‌ها و مشروعیت‌های فرهنگی و اجتماعی است. با این تعریف از سبک زندگی می‌توان از تقابل و جدال میان دو سبک زندگی سخن گفت؛ یک سبک زندگی که قدرت حاکمیت را در ابعاد مختلف آن مشروع دانسته و سعی در تبلیغ، ترویج و تحمیل آن دارد و در مقابل سبک زندگی بخشی وسیع از جامعه به ویژه طبقه متوسط که بیشتر در فضاهای خصوصی قابل مشاهده است و از ارزش‌ها و مشروعیت‌های خود پیروی می‌کند. این سبک زندگی را تا حدی زیاد می‌توان محصول دمکراتیزاسیون آموزش، تکنولوژی‌های ارتباطی، رسانه‌های جدید، نقش اجتماعی زنان، جوان شدن جامعه و غیره دانست.

چندین دهه است که الزام از طرق مختلف برای ترویج و در مواردی تحمیل نوعی مشخص از سبک زندگی برگرفته از قرائتی خاص از باورها به وضوح قابل مشاهده است. به این ترتیب نوعی سبک آرمانی برای فرد یا خانواده در جزئی‌ترین ابعاد آن، از نوع پوشش، آرایش و پیرایش چهره، نوع خوراک، تفریحات و سرگرمی‌ها و روابط اجتماعی تا محتوای آموزشی و علمی(در سطوح مختلف)، آثار هنری و محصولات فرهنگی قابل استفاده، و باورها تعریف, تبلیغ و ترویج شده در دوره‌های مختلف و به شیوه‌های گوناگون با هر آنچه جز آن بود مقابله شد.اما حاصل الزام در یک سبک زندگی به جامعه‌ای بزرگ و گسترده و با ارزش‌ها و فرهنگ‌های متفاوت، ایجاد گسستی آشکار و شکافی عمیق و روزافزون بین سبک زندگی در فضای عمومی زیر سلطه و سبک زندگی در فضای خصوصی نسبتا آزاد، در میان قشری وسیع از جامعه شد. با گذر زمان، هر چند این گسست روز به روز بیشتر و بزرگ‌تر ‌شد و ابعاد مخفی و زیرزمینی زندگی اجتماعی افزایش یافت اما از سویی دیگر، به تدریج با تنگ‌تر شدن حلقه الزام ها در فضای عمومی و به واسطه آن عادی شدن هر چه بیشتر آنچه در فضاهای خصوصی و در عین حال بزرگ‌تر شدن حلقه افرادی که در این فضاها وارد ‌شده و الزام ها را زیر پا می‌گذاشتند، برخی ابعاد زندگی ناپیدا آن‌قدر مشروعیت پیدا کرد که افراد خواهان بروز و به تعبیری پرده‌برداری از آن در فضاهای عمومی و در واقع مشروعیت‌زدایی از سبک‌های تحمیل شده شدند.

تا زمانی که رسانه های جمعی در جامعه حضور نداشتند، سنت ها و هنجارهای قومی و قبیله ای تعیین کننده چارچوب سبک زندگی بودند.در چنین فضایی، سبک زندگی از یکنواختی و ثباتی زیاد برخوردار و تغییرات در سبک زندگی به کندی انجام می گرفت زیرا ارتباطات اجتماعی در یک محدوده جغرافیایی مشخص و دسترسی به منابع اطلاعاتی محدود بود.در این شرایط ارزش ها, هنجارها و علائق فردی از طریق ساختارهای قبیله ای و قومی به طور مداوم بازتولید و آموخته شده به هر عامل متغیر و عنصری بیگانه اجازه ورود داده نمی شد مگر اینکه با ساختارهای قبلی همخوانی می داشتاما با فراگیر شدن رسانه ها وضع تغییر کرد. رسانه غریبه ای است آشنا که عضوی از خانواده شده, برای همه داستان می گوید، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی می کند, چیزهایی را که تاکنون نخوانده، نشنیده و ندیده اند حتی چیزهایی مغایر با ارزش های پذیرفته شده را برایشان بیان کرده به آن ها نشان می دهد. ارزش ها و نوآوری های جدید به ویژه در تقابل با ارزش های سنتی را به افراد خانواده ارائه می کند بدون آنکه کسی به این بیگانه ایرادی بگیرد و چنین کاری تنها از او برمی آید. ارزش های سنتی را به چالش می کشد، افراد را دچار تضاد ارزشی می کند, اوقات فراغت آنها را پر و آنها را سرگرم می کند.



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق فرسودگی شغلی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع فرسودگی شغلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 54 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 31
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق فرسودگی شغلی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق فرسودگی شغلی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

فرسودگی شغلی

تعریف «شغل»

«شغل از نظر لغوی، به معنای به کار واداشتن کسی است و آنچه مایه مشغولیت می باشد. از طریق اشتغال، فرد فعالانه در جریان تولید و خدمات مشارکت می کند و پاداشی نقدی یاجنسی دریافت می دارد. کار و شغل فعالیتی بدنی یا فکری در جهت تولید و خدمت است. به طور کلی، کار فعالیتی است که از کسی خواسته شده و در مقابل آن، به وی مزد پرداخت می شود. به طورخلاصه، می توان گفت: شغل یعنی کاری که فرد، مشغول به انجام آن است و از طریق آن، هم انجام وظیفه می کند و هم امرار معاش می نماید. در تعریفی دیگر، «شغل » عبارت است از گروهی ازموقعیت های مشابه دریک مؤسسه، اداره یا کارگاه که افراد واجد شروط خاص، می‌توانند این موقعیت ها رااحراز کنند و وظایف محوله را انجام دهند (شفیع آبادی، 1376).

عملکرد شغلی

سلطانی (1384)، عوامل زیر را موجب کاهش عملکرد شغلی بیان کرده است:

1. پرحجمی کار از لحاظ کیفی و کمی

2. ناکامی‌های شغلی (مانند نقش مبهم داشتن، تعارض در نقش، نداشتن تخصص بالا، فقدان راهنمای توسعه شغلی، فقدان ارتباط و ... ).

3. تغییر شغل

4. محرومیت شغلی

5. محیط فیزیکی سر و صدا و ...(سلطانی، 1384).

2-1-1-3- ویژگی‌های شغل

پیش درآمد نگرش ویژگی‌های شغل مطالعات ترنر و لارنس[1] بود. آن‌ها به منظور سنجش واکنش کارکنان در برابر شغل‌های مختلف یک پروژه بزرگ را به مورد اجرا گذاردند. ایشان عقیده داشتند که کارکنان شغل‌های پیچیده و پر تلاش را به شغل‌های یکنواخت و کسالت‌آور ترجیح می دهند و معتقدند که پیچیدگی شغل، رضایت و حضور کارکنان را به دنبال خواهد داشت (مورهد گریفین[2]، 1374).

ویژگی‌های شغل اشاره به چگونگی فعالیت ها، وظایف، تکالیف و ابعاد مختلف یک شغل دارد. بعضی از مشاغل، متعارف و جاری هستند زیرا فعالیت‌های آن‌ها یک‌دست شده و تکراری می‌باشند و بعضی دیگر غیر‌معمول؛ بعضی‌ها نیاز به مهارت‌های گوناگون دارند و بعضی دیگر میدان عملی محدود؛ بعضی‌ها کارمند را با واداشتن به تبعیت دقیق از روند‌ها خسته می‌کنند و بعضی دیگر به کارمندان آزادی عمل برای انجام دادن کار به میل خود می‌دهند. بعضی از کارها زمانی بیشترین توفیق را به همراه دارند که به وسیله گروهی از کارمندان به صورت جمعی صورت بگیرند و بعضی دیگر به وسیله افرادی که در اصل مستقلاً کار می‌کنند (دهقان مروست، 1378).

2-1-1-4- نظریه‌های مرتبط با ویژگی‌های شغل

راه یا شیوه‌ای که کارها درهم آمیخته می‌شود تا مشاغل فردی به وجود آید بر عملکرد و رضایت شغلی کارکنان اثر می‌گذارد. در این بخش در زمینه ویژگی‌های شغل تئوری هایی را مطرح می‌کنیم.

2-1-1-4-1- مدل خصوصیات ویژه شغل

در این شیوه از طراحی شغل یک سری خصوصیاتی در شغل مانند تنوّع در وظایف، استقلال و اختیار کافی در انجام شغل، روابط متقابل با سایر مشاغل و مسئولیت و مهارت کافی در شغل می‌تواند موجب انگیزش شاغلین گردد. در مطالعه دیگری به خصوصیاتی از قبیل احساس هویت در کار، وجود بازخورد در شغل‌ها، ارتباط کافی و صمیمانه با سایرین، تنوّع در شغل، استقلال و اختیار اشاره شده و وجود این‌گونه از عوامل در شغل موجد انگیزش شناخته شده اند.این مدل مشخص می‌کند چگونه می‌توان شغل‌ها را طراحی مجدد کرد که کارکنان خود و شغل خود را مهم بدانند و به عبارتی احساس اهمیت کنند (دهقان مروست، 1378).

به‌طور مشخص این مدل بر این نظر تاکید دارد که غنی کردن عناصر معین مشاغل در تغییر حالات روانی افراد موثر بوده و اثربخشی فعالیت آنان را افزایش دهد. لازم بذکر است که این مدل برای تشریح رفتار افرادی موثر است که از درجه نیاز بالایی برای رشد و توسعه کاری برخوردار می‌باشند. بر اساس این مدل هر شغل را می‌توان بر حسب پنج بعد اساسی یا هسته ایتشریح کرد این پنج بعد عبارتند از: تنوّع مهارت، هویت تکلیف یا وظیفه، اهمیّت تکلیف، استقلال در کار و بازخورد (دهقان مروست، 1378).

2-1-1-4-2- تئوری ویژگی‌های شغلی

در رشته رفتار سازمانی، این واقعیت‌ها از چشم پژوهش‌گران پنهان نمانده است. آن‌ها تئوری ویژگی‌های شغلی را ارایه کرده اند تا بتوانند ویژگی‌های شغل ها، ترکیب این ویژگی‌ها در یکدیگر و رابطه ویژگی‌های شغلی با انگیزه کارکنان، رضایت شغلی و عملکرد آنان را شناسایی و معرفی کنند (رابینز[3]، 1384).

هاکمن با همکاری الدهامو با استفاده از نتایج مربوط به مطالعات تفاوت‌های فردی، تئوری ویژگی‌های شغل را ارائه داد. از نظر هاکمن و الدهام[4] حالات روانی حساس هسته اصلی تئوری را تشکیل می‌دهند. به عقیده آن‌ها حالات مزبور نشان دهنده چگونگی واکنش فرد نسبت به وظیفه خود تحت تاثیر ویژگی‌های شغل می‌باشد. آن‌ها حالات روانی حساس را به شرح زیر تعریف کرده اند:

  1. 1. معنی دار بودن کار
  2. 2. پذیرش مسئولیت نتایج کار
  3. 3. آگاهی از نتایج(دهقان مروست، 1378).

2-1-1-4-3- نظریه ویژگی‌های ضروری شغل

روش مبتنی بر ویژگی‌های شغلی به وسیله دو پژوهش‌گر به نام ترنر ولارنس در سالهای میانی1960 ارایه شد. آن‌ها برای ارزیابی اثر انواع مختلف شغل بر میزان رضایت و غیبت کارکنان یک روش تحقیق ارایه نمودند. آن‌ها پیش بینی کردند که کارکنان مشاغلی را ترجیح می‌دهند که پیچیده، چالش‌گر یا هماوردطلب باشد؛ یعنی این شغل‌ها موجب افزایش رضایت شغلی و کاهش نرخ یا میزان غیبت آنان خواهد شد. این دو پژوهش‌گر پیچیدگی کار را بر اساس شش ویژگی تعریف کردند :

  1. 1. گوناگونی یا متنوّع بودن کار،
  2. 2. استقلال یا آزادی عمل در کار،
  3. 3. مسئولیت،
  4. 4. دانش و مهارت،
  5. 5. روابط متقابل اجتماعی که مورد نیاز است و
  6. 6. روابط متقابل اجتماعی که اختیاری است (دهقان مروست، 1378).

هر قدر شغل از نظر این ویژگی‌ها نمره بالاتری می‌گرفت، از نظر این دو پژوهش‌گر، پیچیده تر بود.ارایه این تئوری به وسیله این دو پژوهش‌گر به سه دلیل از اهمیت زیادی برخوردار بود.

1- نخست: آن‌ها توانسته‌اند ثابت کنند که کارکنان سازمان‌ها نسبت به مشاغل گوناگون واکنش‌های متفاوت نشان می‌دهند.

2- دوم: آن‌ها توانسته‌اند مجموعه‌ای از ویژگی‌های شغلی را بر شمارند که می‌توان کارها را بر آن اساس مورد ارزیابی قرار داد.

3- وسوم: این‌که آن‌ها به نیاز‌های فردی توجه کردند تا ببینند اختلافات فردی چگونه باعث می‌شود که آن‌ها در برابر شغل‌های متفاوت واکنش‌های گوناگون از خود نشان دهند (رابینز، 1384).

مورهد و گریفین (1382) بیان می‌دارند که این پیش بینی‌ها بر روی چهارصد و هفتاد نفر از کارکنان چندین کارخانه تولیدی که دارای چهل و هفت شغل مختلف بودند آزمایش شدند. برای اندازه‌گیری متغیر‌های مربوطه از روش مشاهده میدانی و مصاحبه استفاده شد. درجه پیچیدگی شغل برابر مجموع اندازه‌های شش ویژگی شغل بود و با رضایت و حضور کارکنان همبستگی داشت. نتایج بدست آمده روابط پیش بینی شده بین پیچیدگی وظیفه و حضور را تایید کردند، ولی هیچ گونه رابطه ای بین پیچیدگی وظیفه و رضایت مشاهده نشد (مورهد و گریفین، 1382).

2-1-1-4-4- الگوی ویژگی‌های شغلی

تئوری خاصی که ترنر و لارنس مبتنی بر پیش نیازهای شغلی ارائه کردند سنگ بنای چیزی را گذاشت که می‌توان بدان وسیله ویژگی‌های کار را تعریف کرد و به رابطه بین انگیزش، عملکرد و رضایت شغلی افراد پی برد. یعنی هاکمن و الدهام توانستند الگوی ویژگی‌های شغلی را (بر آن اساس ) ارائه کنند (رابینز، 1384).

هاکمن و همکارانش می‌خواستند که کارگرها برای انجام دادن کار خود دارای انگیزه بالایی باشند پنج بعد شغل را در نظر گرفتند. با توجه به الگوی ویژگی‌های شغلی، هر نوع کار یا شغلی را می‌توان بر حسب 5 بعد اصلی کار، به شرح زیر،بیان کرد:

1- تنوع وظایف: شغل شامل وظایف متنوّعی بوده، که یک فرد می تواند از مهارت‌های گوناگونی بهره گیرد.

2- هویتوظیفه: وظایف شغلی به نحوی معین شده اند که کار از ابتدا تا انتها برای شاغل مشخص بوده و فرد تصویر کاملی از وظایف شغلی خود داشته و خود بخش مهمی از کار تلقی می‌شود.



[1]Turner &Larence

[2]Morhed&Grifen

[3]Rubins

2. Hackman & Oldham



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 75 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 38
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

نقش رسانه در تربیت کودکان

ضرورت ها و اصول تعلیم و تربیت:

کودک، تکامل نیافته و تعلیم پذیر متولد می شود . او نیاز به جامعه بشری دارد تا آن چنان ساخته شود که بتواند به مقتضیات زندگی پاسخ دهد ولی جامعه نیز برای بقای خود به کودکان احتیاج دارد.

ارکان شخصیت کودک زمانی پایه گذاری خواهد شد که او ناخودآگاهانه روح و فضای جامعه ای را که به آن تعلق دارد در خود جذب کند. در این صورت رفتار او در حد وسیعی با شرایطی که در محیط وجود دارد، انطباق پیدا می کند. در هر عصری ، تعلیم و تربیت وابسته به انسا ن هایی است که مسئولیت آن را بر عهده دارند و نیز تابع کیفیت فرهنگی است که در چارچوب آن این فعالیت صورت می گیرد.

توانایی ها و ضعف های جوانان بازتابی است از توانایی ها و ضعف های بزرگسالان ؛ زیرا نسل جوان از سال های اول زندگی خانوادگی گرفته تا دوران مدرسه ابتدایی و متوسطه و بالاخره آموزش حرفه ای راهی که از طرف نسل های گذشته ترسیم شده است ر ا در پیش می گیرند. حال اگر در پایان این راه زنان و مردان جوان به قولی که دردوران بچگی داده بودند، عمل نکنند و به آنچه قرار بود برسند، نائل نشوند و اگر چنانچه روح آنها خالی و بی محتوا باشد نتیجه تماس آنها با انسان هایی است که هیچ نوع مفهوم و هدف عمیقی برای زندگی خود ندارند و شکل ثابتی برای شخصیت خود به دست نیاورده اند و همچنین سیستم رویارویی با فرهنگی است که با ارز ش ترین پدیده های آن نیز تاب مقاوت در برابر هرج و مرج و اغتشاش حاکم بر محیط را ندارند.

آنجایی که تعلیم و تربیت در م قیاس وسیعی با شکست مواجه می شود، ضایعاتی مشهود می شود که ریشه آن را باید قبل از توجه به نقص روش های آموزشی ، در نارسایی ها و تناقض در رفتارهای اساسی افراد بالغ یک جامعه جستجو کنیم . از این رو، هر نوع اقدام موثری برای تغییر رفتار این وضع، بی نهایت مشکل است.(سلطانی فر،1385)(رسانه 1385، سانسور یا سواد رسانه ای)

2-2-15 اهمیت آموزش رسانه ای به کودکان و نوجوانان:

درجه نفوذ رسانه در جوامع و تاثیرات آنها به حدی است که آموزش رسانه را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است . باید تاکید کرد که کودکان و نوجوانان که رسانه در جامعه پذیر کردن آن ها نقش به سزایی دارد از نظر نحوه استفاده از رسانه و اکتساب آن با والدین خود تفاوت کامل دارند. آن ها بین " جهان رسانه ای " و " جهان " فرقنمی گذارند و در به کارگیری رسانه بسیار راحت تر از والدین خود عمل می کنند.(حسن زاده،1382: 181)( ضرورت آموزش رسانه، مترجم حسن زاده، فصلنامه پژوهش و سنجش، انتشارات صدا و سیما، تهران، بهار 1382 ، ص 181)

آموزش رسانه به گفته کومار : تحلیل اجتماعی – انتقادی رسانه است برای آگاهی و فهم بیش تر نحوه کار رسانه، شناخت کسانی که آن را کنترل کرده و شکل می دهند، نقش متخصصان، تبلیغات فروش و روابط عمومی در شکل دادن به محتوای رسانه و شیوه های مختلفی که مخاطبان با آن پیام های رسانه را تفسیر می کنند. بنابراین هدف اصلی آموزش رسانه، هشیار کردن و اختیار بخش ی در مواجهه با رسانه و برنامه ها و محتوای آن است . آموزش رسانه به افراد می آموزد پیام را تفسیر و تولید کنند، مناسب ترین رسانه را انتخاب کنند و نقش بیشتری در تاثیرپذیری از آنها به عهده گیرند." (همان، 186)

به طور کلی جنبه های سواد رسانه ای عبارتند از:

ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانه ای از منابع رسانه ای گوناگون؛

آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی؛

تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست؛

از این دیدگاه آموزش سواد رسانه ای به دانش آموزان، اهداف متعددی را دنبال می کند که مهم ترین آنها عبارتند از:

ایجاد تفکر خلاقانه، انتقادی و موشکافانه در دانش آموزان نسبت به محتوا و عملکرد رسانه ها؛

شناخت اشکال بصری ارتباط با استفاده از آن در کنار سایر مهارت های خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن.

2-2-16 حضور رسانه ها در زندگی کودکان و نوجوانان:

"رنه اسپتیز " به خاطر پژوهش هایش در مورد محرومیت های عاطفی کودکانی در شبانه روزی ها تربیت می شوند، و تأثیر بد این محرومیت بر رشد عاطفی و شخصیت آن ها، شهرت فراوانی یافته است :" دور نگاه داشتن کودک در سال های اول زندگی از موقعیت هایی که احساس ناخوشایندی در وی ایجاد می کنند، به همان اندازه زیان آور است که محروم ساختن او از آنچه که خوشایندی و خوشحالی وی را برمی انگیزد . هر دو عامل مذکور در سازندگی دستگاه روانی وی دخالت دارند . به کار نگرفتن هر یک از آنها یعنی نبود مطلق ناخوشایندی یا خوشایندی در زندگی کودک به اختلال در شخصیت او منجر می شود."

رسانه وسیله ای است که این خلاء را پر می سازد . عصر ارتباطات الکترونیک این امکان را به کودکان و نوجوانان داده است تا از این جعبه جادویی احساس خوشایندی و ناخوشایندی بگیرند.

2-2-20 تاثیرات رسانه ها، به ویژه تلویزیون بر کودکان و نوجوانان:

لوی و گلیک[1] در بین مخاطبان رسانه ها، سه گروه را از یکدیگر متمایز می کنند:

گروه اول : موافقین که از قبل نظری مساعدی نسبت به برنامه های رسانه ها دارند؛

گروه دوم : معترضین که زمینه انتقادی نسبت به برنامه های رسانه ها دارند؛

گروه سوم: معتدلین که ما بین دو گروه فوق قرار دارند.

رسانه ها می توانند اثر ات سودمند و زیان بار بر کودکان و نوجوانان بر جای بگذارند . تحقیقات موید آن است که پیام های تلویزیونی، حداقل گاهی اوقات می توانند بر اطلاعات، نگر ش ها و رفتارهای جوانان امروزی اثر بگذارد.

رسانه ها، به ویژه تلویزیون (ملی یا کانال های ماهواره ای )، معنای زندگی را به کودکان و نوجوانان می آموزند و کارکردهای متعددی در قبال این گروه، به ویژه برای کمک به گذران زمان آزاد در اختیار آنان قرارمی دهند. در این میان تلویزیون ، ماشین اعجاب انگیزی است که بین دنیای زنده ها یعنی انسا ن ها و موجودات مجازی و موجودات بی جان،یعنی ابزارهای تفریحی و بازی قرار می گیرد. هر چند کودکان و نوجوانان در سنین بالاتر تاحدودی می توانند در انتخاب برنامه ها مداخله کنند،اما پژوهش های متعدد بیانگر آن است که آنان در برابر تلویزیون نقشی پذیرا دارند . تلویزیون را همانند فردی می پندارند که هر لحظه می تواند داستانی برای آنها نقل نماید و آنان را سرگرم کند.

تلویزیون می تواند چهار نقش را در زندگی کودکان و نوجوانان بازی کند. اولین نقش آن وقت کشی است؛ این عمل پاداشی آرامش بخش و یا جذاب است که باعث می شود بخشی از زمان لازم برای تکالیف مدرسه،کارهای خانه یا بازی در خارج از خانه را به خود معطوف کند . دومین نقش تلویزیون تلقی آن همچون رویدادی اجتماعی (یا غیر ا جتماعی) است؛ یعنی فرصتی است برای بودن در کنار والدین یا فرار از خواهران و برادران لجوج . سومین نقش آن پردازش اطلاعات است ؛ یعنی این رسانه مستلزم گوش دادن و تماشای همزمان و به خاطر آوردن سلسله ای از رویدادهاست که ممکن است محتوایی نامربوط ، تداوم آن را از میان ببرد .



[1] Glick et Levy



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

2-2 -رضایت زناشویی[1]

سنگ بنای خانواده، ازدواج است. ازدواج، نیازمند همکاری، همدلی، وحدت، علاقه، مهرربانی بردباری و مسئولیت پذیری است. با شروع ازدواج و ایجاد رابطه زناشویی، رضایت زناشویی به متغییری مهم در رابطه با کیفیت ازدواج بدل می‌شود. رضایت زناشویی احساس عینی از خشنودی رضایت و لذت تجربه شده ی زن و مرد با توجه به تمام جنبه های رابطه ی زناشویی است. رضایت زناشویی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه‌های ثبات عاطفی زوجین به حساب می‌آید(فیشر و مکنالتی[2]، 2008).

12

پشتیبانى از خانواده در برابر ازهم‏گسیختگى و حفظ آن به عنوان معیارى براى پیشرفت، تمدن و تعالى مادى و معنوى انسان ضرورى است؛ زیرا خانواده سنگ‏بناى جامعه بزرگ انسانى است و در استحکام روابط اجتماعى و رشد و تعالى یکایک اعضاى جامعه نقش بنیادین دارد. خانواده، کانون اصلى حفظ هنجارها، سنت‏ها و ارزش‏هاى اجتماعى و شالوده استوار پیوندهاى اجتماعى و روابط خویشاوندى است. همچنین کانونى براى شکوفایى عواطف انسانى به‏شمار مى‏آید. با وجود این، بروز کشمکش‏ها در زندگى زناشویى امرى عادى است. هنگامى که تعارض به میزان زیادى رخ دهد و زن و شوهر نتوانند به‏خوبى با آن کنار بیایند، پى‏آمدهاى منفى فراوانى براى سلامت روانى و جسمى همسران و فرزندان آنها به بار خواهد آورد. افزون بر آن، بر بسیارى از کارکردهاى مفید خانواده همچون تربیت فرزند، روابط میان والدین ـ فرزندان و حتى کارآمدى اجتماعى و اقتصادى همسران نیز تأثیر خواهد گذاشت. (رسولى، 1380).

اولین و مهم‏ترین هسته خانواده را مجموعه زن و شوهرى تشکیل مى‏دهد و پژوهش‏ها نشان داده‏اند که نوع رابطه میان دو همسر، اصلى‏ترین پیش‏بینى کننده رضایت زناشویى است. تأثیر کیفیت ازدواج در روابط دو نفره (همسران) در خانواده، بر سلامت جسمانی و ورانی موفقیت و سازگاری روانی – اجتماعی آنان در ابعاد گوناگون زندگی فردی و اجتماعی همواره مورد تأیید واقع شده است (دام و همکاران ، 2001).

عواملی چون اطلاعات فردی و نوعی (تفاوت بین زن و مرد ) بلوغ، انگیزه، شرایط انتخاب همسر و ویژگی های شخصیتی از عوامل مؤثر در کیفیت ازدواج است. پایداری، بیانگر حفظ رابطه ی همسری در گذر زمان است. ازدواج، حتی اگر با عالیترین کیفیت هم شکل گیرد، نمی تواند تضمین کننده‌ی حفظ پایداری و سازگاری آن در گذر زمان باشد.

هر چند عده‌ای رضایت مندی زناشویی را نتیجه‌ی رضایت عمومی از زندگی مشترک، رضایت از روابط جنسی و رضایتمندی عاطفی و هیجانی به حساب می آورند (شاکلفورد[3] ، 2001) اما به طور کلی اعتقاد بر این است که عوامل درون فردی و برون فردی در رضایت زناشویی مؤثر است (پرلمن، 1987) . بسیاری از پژوهش ها نشان می‌دهد که ویژگی‌های شخصیتی زوجین در احساس رضایت افراد، نقش کلیدی ایفا می‌کند (گاتیس و همکاران[4]، 2004؛ لو و کلونن ، 2005).

واقعیت آن است که هر یک از همسران، تجارب و انتظاراتی را به رابطه ی کنونی می‌آورند که ممکن است بازمانده‌ی تجارب قبلی باشد (هازان و شیور، 1987). بدیهی است که این تجارب بر الگوهای رفتاری روزمره، شناخت، کیفیت مواجهه با مشکلات و تعارض ها و نوع جهت گیری‌های عاطفی، اثر می گذارد.

13

خشنودی، رضایت و خوشبختی زندگی نیاز به تلاش زوجین دارد (پارکر و همکاران، 1995). دیده شده است که زوجین شرکت کننده در برنامه اینریچ افزایش میزان سازگاری را گزارش دادند (السن و همکاران، 1986)، رضایتمندی از روابط مهر آمیز نشأت می گیرد (ماسودا، 2003)، روابط رضایت بخش در بین زوجین نیز از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر، اعتماد به نفس که هر دو یکدیگر را پذیرفته اند و تفاهم با یکدیگر قابل سنجش است (سین ها و ماکرجک[5]، 1990).

بررسی موریسون[6] (2000)، نشان می دهد ارتباط میان فردی همراه با سطح توجه و علاقه بالا با کیفیت روابط زناشویی ارتباط مثبت دارد. کوب و همکاران (2008)، نیز در پژوهشی نشان دادند که چگونه ادراکات مثبت درباره ی علاقمندی به همسر باعث به وجود آمدن امنیت عاطفی و رفتارهای حمایتی و رضایت زناشویی می شود. آن ها میزان رضایت زناشویی را در 6 ماه اول ازدواج و یک سال بعد اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد هنگامی که در روابط همسران احساس امنیت عاطفی و اعتماد به نفس وجود دارد، عملکرد ارتباطی آنان تقویت شده و رضایت زناشویی آنان افزایش می یابد.

رضایت زناشویی بر میزان سلامت روانی، جسمانی، رضایت از زندگی، موفقیت در شغل و ارتباطات اجتماعی مؤثر بوده و یکی از مهمترین شاخص های رضایت از زندگی است. یکی از عوامل مهم که در سال های اخیر به آن توجه شده است و بر وروی رضایت زناشویی تأثیر دارد، تجارب اولیه‌ی فرد با والدین و یا نوع رابطه‌ی هیجانی فرد با والدین خود در دوران کودکی است. برخی از پژوهش‌ها تلاش کرده‌اند به این سؤال پاسخ دهند که چگونه تجارب اولیه ‌ی فرد در دوران کودکی می‌تواند وی را در بزرگسالی تحت تأثیر قرار دهد (عیدی و همکاران، 2006).

رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضعیت رابطه زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است. رضایت زناشویی می‌تواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن به واسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد. می‌توان رضایت زناشویی را به عنوان یم موقعیت روان شناختی در نظر گرفت که خود به خود به وجود نمی‌آید، بلکه مستلزم تلاضش هر دو زوج است. به ویژه در سال های اولیه، رضایت زناشویی بسیار بی ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر قرار دارند. (احمدی، نبی پور، کیمیایی و افضلی ، 2010).

رضایت زناشویی به شادی و لذت از روابط میان زوج‌ها مرتبط است. رضایت زناشویی به معنای داشتن احساس مطلوب از ازدواج است. کاپلان و مادوکس[7] (2002)، بیان می‌کنند که رضایت زناشویی یک تجربه‌ی شخصی در ازدواج است که تنها توسط خود فرد در پاسخ به میزان لذت رابطه زناشویی قابل ارزیابی است آنها باور دارند که رضایت زناشویی به انتظارات افراد بستگی دارد.

با توجه به اهمیت کارکرد متعادل خانواده و جلوگیری از متلاشی شدن آن، شناخت عوامل مرتبط با رضایت زناشویی که پایه‌ی استحکام بخش زندگی خانوادگی است، ضروری به نظر می‌رسد. بنابراین در صورت توجه به عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی می‌توان انتظار داشت که با افزایش سطح رضایت مندی زناشویی بسیاری از مشکلات روانی، عاطفی و اجتماعی خانواده‌ ها و در کل جامعه کاهش یابد. همچنین با ارتقاء سطح رضامندی زناشویی و رضایت از زندگی ، افراد جامعه با آرامش خاطر بیشتر به رشد و تعالی و خدمات اجتماعی فرهنگی و اقتصادی خواهند پرداخت و خانواده‌ةای نیز از این پیشرفت سود خواهند برد (ثنایی، علاقبند و هومن ، 1379).



[1]- Marital satisfaction

[2]- Fisher and Mcnalty

[3]- Shakelford

[4]- Gatice et al.

[5]- Sinha and Macerjec

[6]- Morisson

[7]- Kaplan and Madox



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش هیجانی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش هیجانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 145 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 52
مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش هیجانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

هوش هیجانی

2-2-2-1. مفهوم هوش

پس از گذشت سال ها از سلطه بهره هوشی(IQ) بر جوانب مختلف زندگی، اکنون از اهمیت آن به عنوان تنها عامل موفقیت کاسته شده است. هر چند که مفهوم هوش ممکن است در نزد افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، با این حال وقتی صحبت از هوش به میان می آید، بلافاصله نوعی توانایی ذهنی درباره انسان تداعی می شود. اگر چه در میان تعدادی از دانش آموزان، تفاوت های فراوانی یافت می شود، اما وقتی صحبت از موفقیت تبعضی از آنان و عدم پیشرفت تعدادی دیگر به میان می آید، مهمترین چیزی که به ذهن می رسد تفاوت هوشی آنان است حال آن که در گذشته این تفاوت تماماً به بهره هوشی نسبت داده می شد و فردی موفّق قلمداد می گردید که دارای بهره هوشی بالایی می بود. اکنون بهره هوشی بالا به تنهایی ارزش قلمداد نمی شود؛ چرا که تنها 20 % از موفقیت را در بر می گیرد حال آن که 80 % از موفقیت به هوش هیجانی و هوش معنوی نسبت داده شده است. بنابراین، امروزه روانشناسان توجه ویژه ای به این قابلیت و نقش آن در زندگی نموده اند و هر روز بر اهمیت و نقش آن به عنوان عاملی تأثیر گذار بر موفقیت در جوانب مختلف زندگی افزوده می شود(گلمن[1]، 1995).

امروزه همگی ما بر این باوریم که میزان توانایی ذهنی فرد یعنی آن چه که ما به عنوان هوش می شناسیم و مقدار آن را توسط تست های هوش می سنجیم. البته باید توجه داشت که هیچ تضمینی برای موفقیت و خوشبختی فرد وجود ندارد. تا چند سال اخیر روانشناسان پاسخ روشنی برای این سؤال که چه عاملی می تواند تا حد زیادی موفقیت و خوشبختی فرد را پیش بینی کند، نداشتند. پس از تحقیقات زیاد معلوم شد که توانایی احساسی فرد، نه تنها مهمتر از توانایی ذهنی او است، بلکه نقش بسزایی نیز در موفقیت، کار، روابط با دیگران و حتی سلامت جسمی فرد دارد )گلمن، 1998 ؛ کاپلان،1993).

2-2-2-2. تعریف هوش

در روان شناسی تعریف واحدی از هوش وجود ندارد. هوش مجموعه ای از توانمندی ها و توانایی هاست. در بهره هوشی، استدلال ها، تجزیه و تحلیل و نیز استفاده از مهارت های کلامی متجلی می شود.از سوی دیگر کسانی که توانایی طراحی دارند، انسان هایی هوشمند هستند.در این میان وقتی از واژه توجه صحبت می شود، این واژه با هوش و انسان های هوشمند ارتباط پیدا می کند که از توجه بالایی برخوردارند.

عامل دیگر حافظه است که از مصادیق توانمندی هاست.بحث بهره هوشی نخستین بار در ایالات متحده و فرانسه مطرح شد. دیری نپایید که مشکلات بهره هوشی، خود را نشان داد که یکی از آن ها مربوط به حوزه های فرهنگی بود.نقدی که به تست های بهره هوشی شد این بود که از لحاظ فرهنگی نمی تواند پاسخگو باشد.عامل دیگر این که تست ها در مورد قدرت استنتاج، کاربرد داشتند ولی در مورد خلاقیت، نوآوری و ابتکار کاملاًعاجز بودند(نوشین، 1388).

"بینه" هوش را توانایی فرد در قضاوت، ادراک و استدلال تعریف می کنند.از نظر "دیوید وکسلر"، هوش عبارت است از توانایی کلی و جامع در فرد که باعث تفکر منطقی، فعالیت هدفمند و سازگاری با محیط می شود. به نظر پیاژه، هوش نتیجه تأثیر متقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل به صورت متعادل صورت گیرد، موجب توانایی سازگاری فرد با محیط و پیشرفت هوشی می شود. با توجه به نظرات مختلف می توان هوش را استعداد آموختن و مورد استفاده قرار دادن این آموخته ها در سازگاری با وضعیت های تازه و حل مسایل جدید دانست. به عبارت دیگر هوش قابلیت تغییر یا انعطاف در سازگاری است( راست منش،1389).

ترمن، هوش را ظرفیت فرد در تفکر انتزاعی می داند و پیرامون تعریف خود می نویسد فرد به همان نسبتی که قادر به تفکر انتزاعی است، هوشمند نیز است) شامرادلو،1383، مه یر و سالووی،1997).

به طور کلی در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد. تعریف دقیق هوش بسیار دشوار و اغلب مورد نزاع متخصصان است. امروزه، روانشناسان معتقدند که هوش، مجموعه توانایی های یک فرد محسوب می شود که توسط آن، فرد چیزی را می فهمد و به طور منطقی می اندیشد و رفتار می کند. با این حال عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر ( 1992 )[2] ، این عناصر را به سه دسته زیر تقسیم نموده اند:

1- توانایی پرداختن به امور انتزاعی: افراد با هوش با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها و مفاهیم) سر و کار

دارند تا عینی (ابزارهای مکانیکی، فعالیتهای حسی)

2- توانایی حل کردن مسایل: توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.

3- توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آن ها (سیف،1386).

به عبارتی هوش را می توان توانایی شخص برای تفکر و عملکرد منطقی و معقول تعریف کرد. در اکثر آزمون های هوش، پس از پانزده سالگی پیشرفتی در میزان هوش مشاهده نمی شود، اما سنی که رشد هوش متوقف می گردد بستگی به نوع آزمون مورد استفاده دارد. در اوایل دوران بزرگسالی هوش ثابت به نظرمی رسد، اما نزول حقیقی دارد که نخستین بار در حدود سی و پنج سالگی کشف می گردد و پس از آن کاهش می یابد ولی به طور مستمر مشاهده می شود (پورافکاری، 1386).

برای تعریف هوش کوشش های زیادی به عمل آمده است. یکی از قدیمی ترین تعریف ها توسط بینه و سیمون (1916 ) ، به این صورت مطرح شده است: قضاوت و به عبارت دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد انطباق خود با موقعیت های مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن؛ این ها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند.

در زندگی روزمره اغلب با افرادی برخورد می کنیم که با وجود یکسان بودن در هوش شناختی، در موفقیت، کار، تحصیل، محیط خانواده و قدرت رهبری با یکدیگر تفاوت دارند. محققان نشان داده اند که بهره هوشی به تنهایی نمی تواند تضمین کافی برای کسب سلامتی، تحصیل، و رضایت فرد باشد بلکه عامل مؤثر دیگری تحت عنوان هوش هیجانی [3]می بایست مورد توجه و بررسی قرار گیرد.

2-2-2-3. انواع هوش

در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولاً باور بر این است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و انسان ها مانند لوح سفیدی هستند که هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارایه شود، می توان به آن ها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسأله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملاً از یکدیگر مستقل هستند. در میان تحقیقاتی که انواع مختلف هوش را کشف کرده اند، هوارد گاردنر (1975)، پیشقدم کار بر روی هوش های چندگانه بود .



[1] - Golman

[2] - Gij & Berlayner

[3] Emotional Intelligence-



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 65 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 60
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق سرمایه اجتماعی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه اجتماعی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سرمایه اجتماعی

2-2.سرمایه[1]

سرمایه ثروتی است مولد ، یا منبعی که شخص می تواند جهت ایجاد درآمد با منبعی اضافی دیگر به کار برد.سرمایه همیشه در اقتصاد سیاسی مارکس ،کار مجسم یا انباشته تعریف می شود ، در یک مناسب اجتماعی قرار می گیریدکه درآن مولد برای انباشت بیش تر سرمایه به کار گرفته می شود.

بوردیو سرمایه را کار انباشت ، تعریف می کند .به نظر البرو اندیشه ای که در پس مفهوم اصلی سرمایه هست ، حتی در معنای مالی اولیه اش ،مفهوم ارزشی است که می تواند اساس ارزش های آینده باشد.(البرو[2]،1995) بنابرین ، سرمایه هر منبعی است که می تواند در عرصه ی خاصی اثر بگذارد. وبه فرد امکان می دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد(استونس[3]،228:1998).

2-3 .اشکال سرمایه

برخی از محققین معتقدند بوردیو بین سه نوع کلی سرمایه ،که ممکن است محتوای خاص عرصه ای داشته باشد تمایز قایل شده است.

1-سرمایه اقتصادی[4]

به درآمد پولی ، و هم چنین سایر منابع و دارائی های مالی اطلاق می شود تظاهر نهادینه اش را در حقوق مالکیت می یابد.مثلا" پول و اشیای مادی که می توان برای تولید کالا و خدمات به کار برد.

2-سرمایه فرهنگی[5]

شامل تمایلات و عادات دیرین که در فرآیند جامعه پذیری است.انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیت های تحصیلی و آموزش رسمی حاصل آمده است.ترنر[6](1198) در تعریف دیگری ، سرمایه فرهنگی را مجموعه ای از نمادها، عادات،منش ها ، شیوه زبانی ،مدارک آموزشی،ذوق و سلیقه ها و شیوه های زندگی که به طور غیر رسمی بین افرادشایع است ،تعریف می کند.(ترنر،434:1998).

3-سرمایه اجتماعی[7]

مجموعه منابع باالفعل و باالقوه ای است که با عضویت در شبکه های اجتماعی کنش گران و سازمان هابه وجود می آید.

4-سرمایه نمادین[8]

استونزو ترنر (1998)بر نوع دیگری از سرمایه به نام نمادین اشاره می کند.که با استفاده از سمبل ها جهت مشروعیت بخشیدن به تصرف سطوح و گونه های متغیری از سه نوع سرمایه یاد شده می انجامد.(استونز،221:1998-ترنر،512:1998).بوردیو نیز در کتاب اشکال سرمایه ،سرمایه نمادین و فرهنگی را دقیقا" مترادف هم نمی داند .در طرح کلی تئوری عمل، سرمایه نمادین محتوای خاص حیثیت و شرف فرض می شود، حال آنکه مثال های سرمایه فرهنگی را در جای دیگری از آثار بوردیو درباره نهادهای آموزشی باز تولید ، انسان آکادمیک بهتر می توان مشاهده کرد و همان قدر که به دانش مهارت یا شایستگی اشاره دارد . به شرف یا حیثیت نیز ، که داشتن این سرمایه می تواند به بار آورد می پردازد.سرمایه فرهنگی مسلما" گونه ای سرمایه نهادین ، به طور کلی است.اما شکلی از سرمایه نمادین است.(بوردیو[9]،7:1997).

5-سرمایه انسانی

شکل دیگری از سرمایه است .و یک مفهوم اقتصادی است.ویژگی های کیفی انسان اعم از آموزش ،تخصص ، مهارت ، دانش ، خلاقیت ، نوع آوری و غیره عموما" نوعی سرمایه به شمار می رود.به عبارت دیگری سرمایه انسانی را می توان ارتقا و بهبود ظرفیت تولیدی افراد جامعه نامید.(علوی راد،نصیرزاده،210:1380).

2-4.تفاوت انواع سرمایه

بر خلاف سرمایه اقتصادی که معمولا"کالای خصوصی دریک جامعه کاپیتالیستی است ، سرمایه اجتماعی جنبه یک کالای عمومی را داشته ، کنش گرانی که سرمایه اجتماعی را ایجاد می کنند.معمولا"فقط قسمت کوچکی را از منافع شان بدست می آورند.(کلمن[10]،119-116-98-99،1198). سرمایه اجتماعی به ارتباط قانونی و قاعده مند وابسته است،که اگر تجدید نشود از بین می رود.سرمایه اجتماعی از طریق مکانیسم های فرهنگی ،دین ، سنت، عادات تاریخی(فوکویاما[11]،1995) به وجود می آید و منتقل می شود.در واقع عناصر فرهنگی می توانند مانند سرمایه اندوخته شوند. پس سرمایه فرهنگی متشکل از عادات ،تمایلات بادوام،عینیت فرهنگی ارزشمند و تحصیل و شرایط لازم آموزشی رسمی است.(بوردیو:1986،243).سرمایه فرهنگی نسبت به سرمایه اقتصادی کمتر ملموس است.با وجود این قابل سرمایه گذاری و کسب سود یا ایجاد ارزش می باشد.

سرمایه اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی قابل تبدیل به یکدیگر می باشد.سرمایه اقتصادی بیشتر ملازمبا الگوهای مخصوص شبکه های اجتماعی و شیوه های فرهنگی گروه های سطح بالا است.با افزایش سود مندی سرمایه اقتصادی، رشد سرمایه اجتماعی و فرهنگی نیز بیشتر می شود.با این حال پول ، منافع اجتماعی ،فرهنگی قابل تبدیل به اندازه مشابه نیستند. قابلیت تبدیل سرمایه اقتصادی بیشتر است و به آسانی به سرمایه اجتماعی و فرهنگی تبدیل می شود (بوردیو،243:1986).



[1]-Capital

2-Albro

3-Estons

[4]-Economic Capital

2-Cultural Capital

3-Terner

4-Social Capital

5-Symbilic Capital

1-Bordioo

2-Kelman

3-Fookoyama



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاشیه نشینی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاشیه نشینی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 71 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 68
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق حاشیه نشینی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاشیه نشینی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

حاشیه نشینی

2-10.دیدگاه های حاشیه نشینی

در ارتباط با علت یابی و شناخت زمینه های حاشیه نشینی ، نظریات متفاوت اگر چه تا حد زیادی ناشی از وجود مختلف حاشیه نشینی است.لیکن تعلق صاحب نظران به دیدگاه و مکاتب فکری گوناگون ، سهم مهمی در این امر دارد.در اینجا سعی می شود علل حاشیه نشینی از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد.

2-10-1.دیدگاه لیبرالیستی

این دیدگاه ها عمدتا" خاص کشورهایی است که با نظام اقتصاد آزاد اداره می شوند.بویژه ایالات متحده آمریکا از آن جمله می باشد.این دیدگاه ها تحت تا"ثیر فلسفه پوزیتیسم قرار دارند و از بررسی سطحی علل و عوامل مختلف تجاوز نمی کنند.این امر شاید ناشی از تعهدی باشدکه علم (به مفهوم جدید آن )نسبت به نظام سرمایه داری و طبقات حاکم و حاکمیت کشورهای قانونی بر عهده گرفته است.

بسیاری از محققان لیبرالیست ، که از معتقدان و مبلغان مکتب کارکرد گرایی میباشند ،علت عمده حاشیه نشینی را ناشی از کارکرد جاذبه های شهری و دافعه های روستائی به شمار می آورند.به نظر آنها افزایش جمعیت یکی از علل مهمی است که زمینه را برای مهاجرت مازاد نیروی کار روستائی فراهم می آورد.عدم دسترسی مهاجرین به مشاغل اقتصاد شهری ، همراه با فقر اقتصادی و عدم تخصص آنها موجب می شود که آنها مجبور شوندآلونک ها و زاغه هایی که اغلب فاقد هر گونه تسهیلات شهری از قبیل آب و برق و تلفن است را برای زندگی بر گزینند.

برخی دیگر از کارکردگرایان به عوامل دیگری غیر از افزایش جمعیت تاکید نموده اند.به عنوان مثال (هوم هویت1 عوامل فیزیکی ، مانند زمین های رها شده و اراضی نامناسب شهری و بالابردن قیمت زمین و مسکن و برخی عوامل اقلیمی را زمینه ساز هجوم مهاجران به مناطق خاصی از شهرها و ایجاد حاشیه نشینی و زاغه نشینی می دانند.

2-10-2.دیدگاه ساختارگرایان

رادیکالیست ها که عمدتا" از دیدگاه اقتصاد سیاسی به مسائل می نگرند اگر چه در قبول این اصل ،که حاشیه نشینی در کشورهای در حال توسعه ،در نتیجه مهاجرت از روستاهابه شهرهای کوچک وبه شهرهای بزرگ می باشد .و با لیبرالیست ها هم عقیده هستند.لیکن بر خلاف لیبرالیست ها ، این مهاجرت را ناشی از خصوصیات کارکردهای شهری نمی دانند.بلکه ساختاراقتصادی نا بسامان کشورهای در حال توسعه را که ناشی از ادغام کشورهای مزبور در نظام اقتصاد و تجارت جهانی است،در این امر دخیل می دانند.

تحلیل گران اقتصاد سیاسی معتقدند :هنگامی که مناطق دارای اقتصاد معیشتی ،به جرگه بازار وارد می شوند ،تولیدات بومی عمدتا" جای خود را به یکی دو محصول عمده خواهد دادو جمعیت زیادی به علت دگرگونی ساختارهای تولیدی،به صورت نیروی کار آزاد شده درآمده است ، و موج های عظیم مهاجرتی را موجب می شوند.که دیگر از عوامل که به عقیده رادیکالیست ها ،زمینه حاشیه نشینی را فراهم می آورد،اقتباس کشورهای در حال توسعه از الگوی توسعه کشورهای سرمایه داری صنعتی می باشد. این تحلیل گران معتقدند چنین الگوهایی به دلیل آنکه صنعت محور هستند ساختار اقتصادی کشورهای در حال توسعه را بر هم می ریزد.یکی از نتایج منطقی چنین الگویی ، افزایش جمعیت شهری و ایجاد شهرهای مسلط با جاذبه های شغلی و خدماتی،آن هم در شرایطی است که به دلیل بر هم ریختن ساختار اقتصاد سنتی ،بخش کشاورزی تحت الشعاع مونتاژ و فعالیت های بخش خدمات قرار گرفته و مازاد نیروی کار روستائی را ناگزیر از مهاجرت به شهرهای بزرگ می نماید .

2-10-3.دیدگاه نو سازی

دیدگاه نوسازی که در دهه های 1950و 1960 به عنوان رویکردی در ادبیات علوم اجتماعی مطرح شده است .یکی از عوامل مهم در بر ریختن ساختار اقتصاد سنتی در رشد شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه بشمار می رود .به موجب این دیدگاه پیوندی تنگاتنگ بین شهری شدن و توسعه وجود دارد ،به گونه ای که توسعه یافتگی را مترادف با شهری شدن در نظر می گیرند.به طور کلی می توان گفت تحلیل گرایان اقتصاد سیاسی ،با اعلام اینشعار که ساختار درونی کشورهای جهان سوم بخشی از نظام تولید و مصرف است ،سعی می کنندنقشعوامل ساختاری در مشکلات شهری و از جمله حاشیه نشینی زاغه نشینیرا تبیین کنند..

الف-اسکان غیر رسمی ایران

رشد شتابان جمعیت و تحولات ساختاری در نظام اقتصادی روستائی ایران در بعد از سال های 1345 پدید آمد، سبب شد تا شهرها به ویژه شهرهای بزرگ به عنوان مقصد مهاجرت های مناطق روستائی کشور، جاذب مهاجرت های وسیع و گسترده ای گردند.

در این میان ، بیشتر مهاجران که توانایی مالی و اقتصادی استقرار و سکونت در محدوده رسمی شهر و پرداخت هزینه مسکن و اقامت در محدوده قانونی شهر ها را نداشتند، برای تامین سرپناه خود به ویژه در شهرهای بزرگ به حاشیه شهرها روی آوردند، هرچند که شدت و حجم این مساله در استان های کشور و شهرهای آن بسته به شرایط اقتصادی و تمرکز صنایع متفاوت است.

ب- انواع سکونت گاه های غیر رسمی در ایران:

1-زاغه ها یا محلات فقیر نشین: سکونتگاههایی هستند قانونی ولی بسیار پر جمعیت از لحاظ خدمات در سطح بسیار پائینی می باشند.

2-سکونت گاه های تصرفی: سکونت گاه هایی هستند غیر قانونی و غالباً فاقد طراحی از پیش تعیین شده .

3-سکونت گاه هایی با تفکیک غیر قانونی: بر خلاف دو نوع سکونت گاه فوق الذکر دارای طرحی از پیش اندیشیده شده می باشند ولی به صورت غیر قانونی شکل گرفته اند.



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت عمومی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت عمومی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 32 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق سلامت عمومی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت عمومی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت عمومی

توصیف وتعریف سلامت عمومی

انسان موجودی متفکر است که نه بدلیل حوادثی که برایش اتفاق می افتد،بلکه بدلیل نحوه ونوع نگرش نسبت به قضایا،مسائل،مشکلات وحوادثی که با آن روبرو می شودسلامت جسمانی وروانی خود را تحت تاثیر قرار می دهد(آقایی وهمکاران،1386).سلامتی موضوعی مشترک دربسیاری از فرهنگ هاست.درواقع هر جامعه ای به عنوان بخشی از فرهنگ خود،مفهوم خاصی از سلامتی دارد.وجود محیط سالم خانوادگی،ضروری ترین عامل درسلامت روانی است.این محیط را می توان آن طوری تنظیم کردکه دربهبود وضع افراد،اگرموثرنباشد حداقل موجب تخریب آن نگردد(موروکوف وگیلی لاند[1]،1993).آسیب پذیری افراد خانواده دربرابر فشارها ومسائل مختلف زندگی،پژوهشگران ودرمانگران را در سال های اخیر به بررسی سلامت روانی وعوامل وابسته به آن سوق داده است.موضوع بهداشت وسلامت روانی از زمانی که بشر وجود داشته وخصوصا از زمانی که او زندگی اجتماعی را شروع کرده،مطرح بوده است زیرا انسان همواره سلامتی خود را دوست داشته وتمهیدات فراوانی را درپیشگیری ازابتلاء به انواع بیماری ها وگرفتاری های روانی که آرامش او را برهم می زند،فراهم می ساخته وجهت مقابله با فشارهای روانی هم بسیار تلاش می کرده است(فقیهی،1384،ص35).ولی بعضی ازمسائل مشکلات خاصی را برای اعضای خانواده رقم می زند وباعث استرس دراعضای خانواده به ویژه والدین می گردد(هدا[2]وهمکاران،2010،سلدا[3]وهمکاران،2009)وکیفیت زندگی اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می

دهد(اسچیپو[4]وهمکاران،2007).بدون سلامت روان سلامتی معنا ندارد.سلامت روان بطور نزدیکی بادیگرشرایط سلامتی همبسته است.

کسانی که دارای مشکلات سلامت روان هستند،احتمال خطردرسلامت جسمانی آنها هم وجود دارد وافراد دارای اختلالات جسمانی به احتمال زیاد دارای مشکلات سلامت روان هستند(ایتون وپاتل[5]،2009).به طورکلی روان شناسان معتقدند سلامت روانی هنگامی وجود دارد که انسان رفتاری صحیح ومناسبی با جامعه خود داشته باشد.این رفتار برخاسته ازاندیشه واقع گرا ،درک وعکس العمل مناسب است:از این رو فرد سالم با جامعه رابطه سالمی برقرار می کند.بنابراین می توان گفت :سلامت وبهداشت به این معنا است که شخص،علاوه بر دور بودن از مشکلات وبیماریهای روانی ،باشرایط خود به خوبی سازش داشته ودر تعامل با اطرافیان وافراد جامعه موفق ودر نتیجه ،دارای رغبت وشوق زندگی باشد(موسوی،1388).

سلامتی یک موضوع چند بعدی است که سازمان بهداشت جهانی[6] به ابعاد جسمی،روانی واجتماعی اشاره نموده است وصرفا عدم حضور بیماری یا ناتوانی به عنوان سلامتی تعریف نمی شود(تیلور،2003:به نقل ازآشتیانی وکندوان،1390).بعد جسمی که معمول ترین بعد سلامتی است که نسبت به ابعاد دیگر سلامتی می توان آن راارزیابی کرد.سلامت جسمی در حقیقت ناشی از عملکرد درست اعضاء بدن وهماهنگی آنها باهم نشانه سلامت جسمی است.به عنوان نمونه برخی از نشانه های سلامت جسمی عبارتند از:ظاهر خوب وطبیعی،وزن مناسب،اشتهای کافی،خواب راحت ومنظم ،حرکات بدنی هماهنگ ،طبیعی بودن نبض و فشار خون و.....

دربعد روانی سنجش سلامت روانی نسبت به سلامت جسمی مشکل تر خواهد بود.در این بعد تنها نداشتن بیماری روانی مد نظر نیست بلکه داشتن عکس العمل مناسب در برابر مشکلات وقدرت تطابق با شرایط محیطی جنبه مهمی از سلامت روانی را تشکیل می دهد.سازگاری فرد با خودش ودیگران ،قضاوت نسبتا صحیح در برخورد با مسائل ،داشتن روحیه انتقاد پذیری وداشتن عملکردمناسب دربرخوردبا مشکلات برخی از نشانه های سلامت روانی می باشد(موسویان،1392).

یکی از زمینه های عمده بیماریهاومشکلات روانی وعوارض جسمی واجتماعی آن احساس پوچی،بیهودگی وتزلزل روحی است که ناشی ازفقدان بعد معنوی در افراد می باشد.ایمان،هدفدار بودن،پای بندی اخلاقی،تعاون،داشتن حسن ظن وتوجه بیشتر به مسائل معنوی باعث کاهش اضطراب،تزلزل روحی وعوارض ناشی از آن می شود.جنبه های معنوی زندگی باعث می شودفرد همواره برای اهداف عالی تر زندگی تلاش نمایدودر مقابل کمبودها ومشکلات تحمل وبردباری بیشتری داشته وهمواره از رضایت خاطربرخودارباشد.بنابراین تقویت جنبه معنوی به سلامت جسم وروح افرادونهایتا سلامت جامعه کمک بسزایی خواهد کرد.

دربعد اجتماعی ازدو جنبه قابل بررسی است؛یکی ارتباط سالم فرد با جامعه ،خانواده،مدرسه،محیط شغلی ودیگری سلامتی کلی جامعه که با توجه به شاخص های بهداشتی قابل محاسبه،می توان سلامت جامعه را تعیین وبا هم مقایسه کرد(حاتمی وهمکاران،2006؛به نقل از موسویان،1392).



3-Morokoff & Gilliland

4-Hedda

5-Selda

1-Schieve

2-Eaton & Patel

3-World Health Organization (WHO)



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانوادگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانوادگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 74 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 64
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق خشونت خانوادگی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانوادگی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مفهوم خشونت

تاریخچه خشونت خانوادگی

از لحاظ تاریخی شاید بتوان نخستین سابقه امر خشونت را در اسطوره های دینی و مذهبی مانند داستان"آدم و حوا" یا هابیل و قابیل به روایات کتب مقدس سراغ گرفت، در واقع داستان آدم و حوا عاملی شد تا در غرب و در دنیای مسیحیت، زنان را مورد ظلم و جور قرار دهند و مقامات کلیسا در روزگار قدیم، حتی خشونت در ازدواج را توصیه می نمودند. چنین طرز نگرشی بر نظرات برخی مقدسین مسیحی نظیر سنت اگوستین نیز تأثیر گذاشت، که معتقد بود مردان در تصویر خداوند آفریده شده اند و اگر زنی را به اتفاق شوهرش در نظر بگیریم شاید بتوان گفت که آن ها هر دو در تصویر خداوند آفریده شده اند. یک هزار سال بعد از عیسی مسیح، نخستین قانون مصوب کلیسا در جهت اعمال خشونت بر زنان صادر شد که البته امروزه بسیاری از متولیان کلیسا، منکر نقش این نهاد در خشونت ورزی علیه زنان هستند، لیکن اقدامات مارتین لوتر در سده شانزدهم میلادی خود بیانگر این واقعیت می باشد، کما این که به زعم برخی از نویسندگان، کتک زدن زنان اگرچه به صراحت در قوانین مدنی ناپلئون پذیرفته شد، لیکن برداشتی رایج و غیر قابل انکار از آن محسوب می شود و این بیشتر ناشی از خطابه ناپلئون به شورای حکومت است که اعلام کرد شوهر باید دارای قدرت مطلقه در ارتباط با همسرش باشد.

بنابراین، سابقه خشونت در خانواده را باید در اسطوره ها و اعتقادات باستانی ایران و جهان جست و جو کرد. خشونت در خانواده با وجود قدمت بسیار زیاد از پنهان ترین مسایل به شمار می رود و تنها در چند دهه اخیر پژوهشگران نظیر روان شناسان، جامعه شناسان، جرم شناسان و ... سعی در پرداختن به این پدیده مهم نموده اند. وسعت دامنه خشونتی که زنان در خانواده در معرض آن قرار دارند در اوایل دهه1970 آشکار شد یعنی زمانی که گروه های هوادار آزادی زنان با تشکیل خانه های امن برای زنانی که خواهان ترک مردان خشن بودند به این نیاز بدیهی پاسخ گفتند. زنانی که به این خانه ها روی آوردند غالبا با مردانی زندگی کرده بودند که سال ها ایشان را کتک می زده اند. بسیاری از این زنان بارها برای ترک شوهر خود به تلاش ناموفقی دست زده بودند اما دشواری تأمین سر پناه و معاش برای خود و فرزندانشان غالبا آنان را به خانه پر خشونت بازگردانده بود(آبوت و والاس، ترجمه عراقی، 1380).

مارتین[1] از جمله کسانی بود که در سال 1976 بررسی هایی در مورد زنانی که از شوهران خود کتک می خوردند انجام داد. مایسل من[2](1978)، در مورد سوء استفاده جنسی از زنان اطلاعات نسبتا کاملی در دسترس دیگران گذاشت. سپس مبحث خشونت به تدریج وارد مجامع علمی شد و در اولین کنفرانس ملی بررسی خشونت در خانواده در سال 1981 به بررسی مسایل و مشکلات خانوادگی پرداختند. در سال 1987، مقوله ی خشونت خانوادگی در پارلمان اروپا مورد بحث قرار گرفت و سازمان ملل آن را مطرح ساخت و در نامه هایی دولت های گوناگون آن را امضاء کردند. در نتیجه دولت های امضاء کننده موظف شدند حمایت های لازم از زنان و کودکان را در جامعه و خانواده به عمل آوردند، به آن ها امکان تحصیل، کار و برابری اجتماعی اعطا کنند. در سال جهانی خانواده نیز بار دیگر بر مسأله خشونت در خانواده تأکید شد(اعزازی،1380).

2-2-1-2. تعریف خشونت

معمولاًخشونت با مفهوم پرخاشگری به کار برده می شود. پرخاشگری اصطلاحی است بسیار کلی برای انواع گوناگون از اعمال همراه با حمله، خصومت و خشونت(پورافکاری،1386).

رفتار پرخاشگرانه در انسان ها به شکل اعمال خشن نسبت به دیگران فرض می شود، که ممکن است موجب اجتناب دیگران یا مقابله به مثل بسیاری از آنان گردد. پرخاشگری تلویحا به قصد آسیب زدن یا به نوعی آزار دادن فردی دیگر صورت می گیرد. مفهومی که از رخدادهای قبل یا پس از عمل پرخاشگرانه استنباط می شود(کاپلان-سادوک، ترجمه پورافکاری،1379).

خشن به کسی گفته می شود که به طور خطرناک، شدید و بیرحمانه با کسی یا چیزی رفتار یا عمل کند. شدت عملی که انسان مرتکب می شود، چه در جنگ، آدم کشی، تجاوز به عنف، یا هر رفتار خشن دیگر بازتابی از حس پرخاشگری است(پورافکاری،1386)

در تعریف دیگری از گلس[3] و استراوس(1979)، آمده است که خشونت عبارت است از عملی که با قصد انجام گیرد و منجر به آسیب بدنی به شخص شود، این آسیب دامنه اش از درد جزیی سیلی زدن تا جراحات شدید و حتی قتل در نوسان است(آمرمان و هرسن،1999).

خشونت خانوادگی اصطلاحی است که تمام انواع خشونت، از جمله خشونت با اطفال، خشونت بین زن و شوهر و خشونت بین فرزندان والدین سالمند را در بر می گیرد(پورافکاری،1386).

مؤسسه ملی بهداشت روان(1992)، خشونت خانوادگی را چنین تعریف می کند:

اعمالی که به طور فیزیکی یا هیجانی مضر هستند یا به صورت بالقوه منجر به آسیب بدنی می شود. هم چنین شامل زورگویی یا تجاوز جنسی، تهدید بدنی، تهدید به کشتن یا آسیب رساندن، محدود نمودن فعالیت های عادی، سلب اختیار و محرومیت از دسترسی به منابع (آمرمان و هرسن،1999). سازمان بهداشت جهانی نیز تعریفی از خشونت خانوادگی ارایه داده است و آن عبارت است از هر گونه رفتار غیر طبیعی که منجر به آزار رساندن به خود و یا دیگران باشد(آزار به صورت جسمی، روانی و یا هر دو می باشد)(بیگلویی و همکاران،1380).

2-2-1-3. تعریف خشونت خانوادگی نسبت به زنان

اولین تلاش ها در تعریف خشونت نسبت به زنان در خانواده توسط کمپ، سیلورمن و همکاران[4](1962)، انجام گرفت. این افراد سوء رفتار را براساس شرایط بالینی، یعنی با علایم تشخیص پزشکی و جسمی تعریف کرده اند و افرادی که به عمد به آن ها تجاوز جسمی شده و مجروح شده بودند مورد نظرشان بود(شهنی ییلاق، 1386). خشونت علیه زنان به هر فعل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت مؤنث اطلاق می گردد که منجر به آسیب دیدگی یا رنج جسمانی،روانی یا جنسی می شود یا ممکن است منتهی شود(معتمدی مهر،1380). به طور کلی خشونت خانوادگی علیه زنان عبارت است از رفتارهای هجومی و سرکوبگرانه از جمله حمله های بدنی، جنسی و روانی و نیز اعمال فشار اقتصادی توسط عده ای از مردان نسبت به زنان خود یا دیگر زنان خانواده(فنی، 1378).

کروپ و همکاران[5](1999)، خشونت زناشویی را این گونه تعریف می کنند: هرگونه اقدام، سوء قصد واقعی یا تهدید به آسیب بدنی توسط زن و مردی که با هم رابطه جنسی نزدیک داشته باشند بر علیه یکدیگر. البته لازم به ذکر است با توجه به بافت فرهنگی جامعه ما منظور از زن و مرد در این پژوهش زن و مردی است که به صورت قانونی با هم ازدواج کرده باشند و در غالب خانواده مطرح باشند.



[1] - Martin

[2] - Meiselman

[3] - Gelles

[4] - Kemp, Silverman & et al

[5] - Kropp & et. al



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 68 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 60
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تفکر انتقادی[1]:

مقدمه:

برای توسعه و پیشرفت علوم در هر کشوری نیاز به بازسازی، اصلاح و تقویت نظام آموزشی وجود دارد. در جامعه ‌علمی ما نیز تعیین نیازهای آموزشی دانش پژوهان، محققان و دانشجویان باید در الویت برنامه‌های‌ آموزشی سازمانها و نهادهای مربوط قرار گیرد. تفکر انتقادی با ویژگی ارزیابی کردن مفاهیم و شناخت پدیده ها روند حل مسائل را با ریشه یابی عمیق و تجزیه و تحلیل کردن آن ها برای دانش آموزان تشریح می کند و توانایی ایجاد روحیه جستجوگری وانگیزه‌مسأله یابی و حل آن را در یادگیرندگان به وجود می آورد و مهمترین نتیجه آموزشی حاصل از تفکر انتقادی به ایجاد قدرت بیان و فن نقادی کمک کرده و تحمل درک دیدگاه های مخالف را در دانشجویان به‌وجود می آورد. تفکر خلاق که دائماً با تغییرات سر وکار دارد باآموزش دانش

آموزان ‌به‌وسیله ‌شیوه‌های خاصی قدرت تجسم‌ و واضح کردن مسائل رابه‌آن ها می‌دهد؛بنابراین این شیوه ‌از اندیشیدن ‌ارزش کاربردی زیادی دارد و دانش آموزان را وادار می کند تا با نگاهی متفاوت‌ قضایا را تحلیل کرده و با به کارگیری توانایی های ذهنی خود یک فکر یا مفهوم جدید از مسأله‌پیش روی خود بسازد و به این نحو نیز به نوعی خودباوری مثبت دست می‌یابد. همچنین آموزش تفکر خلاق با شیوه ‌مهمی چون تفکر افقی که برای جهت دهی به ایده های خلاقانه بهترین راه‌حل‌هارا از دیدگاه‌های کاملاً نو و بکر به دانشجو نشان می‌دهد.روش‌ذهن انگیزی که با نوعی مشورت و همیاری ذهنی به شکلی آزاد و جدا از قید و بندهای قوانین بسته فکری و چارچوب قالبی کتاب های درسی می تواند دانش آموزان را با ایجاد فضای باز برای نقد نظرات همدیگر راهنمایی کند این شیوه از آموزش تفکر ظرفیت نقدپذیری و قدرت انتقاد کردن را در دانش آموزان قوت می بخشد. برای آموزش این شیوه‌های اندیشیدن باید به سطح دانش ، توانمندی های ذهنی و سطح کیفی اندیشه‌دانش آموزان توجه داشت و لازمه ‌آن نیز فراهم نمودن بستر مناسب برای ذهن های فعال و پویای دانش آموزانی است که با رویکردی منتقدانه مسائل را می‌نگرند و با روز آمد کردن نگرش هایشان به وسیله‌ معلمان مجرب و آگاه به خلق ایده های نو می پردازند.آشنایی دانش آموزان با آثار،نبوغ و فعالیت‌های علمی اندیشمندان و متفکران بزرگ که الگوهای مناسبی از رشد و تعالی روح و فکراند می‌تواند راهنمای مؤثری در جهت هدایت نیروهای جسمی و فکری آنان بوده و به‌ اصلاح ضعف ها و نقاط قوت اندیشه‌جوانان منجر می‌شود.

2-2-1 تاریخچه‌ تفکر انتقادی‌ و تفکر خلاق:

تفکرمحوراصلی شناخت و ارائه راه حل های ممکن در هنگام مواجه‌بامسائل است. تفکر دارای عناصری می‌باشدکه‌شامل نشانه‌هاورموزی هستندکه‌انسانها با آن میزان یادگیری خود را گسترش داده، آموخته‌هایشان را باز شناسی می کنند و به‌کار می‌برند.« تفکر فعالیت جهت دار ذهن برای حل مسأله‌است».( شعبانی1372 ) دونوع‌ازاقسام مختلف تفکر هدایت شده (جهت دار )،تفکر انتقادی و تفکر خلاق می باشد.تفکر انتقادی به بررسی ارزیابی ، اصلاح،تعویض و دوباره سازی یک مسأله می پردازد و به‌سطوح بالاتر یادگیری یعنی تجزیه و تحلیل و ترکیب مربوط می شود.این فرایند فکری بحث جدیدی نیست و ریشه‌ی‌آن به‌زمان افلاطون برمی گردد.بهترین نمونه‌ کلاسیک آن « تفکر انتقادی»اثر « مکس بلاک» (1952) و دیگری مقاله«رابرت انیس»(1962)با عنوان«تفکرانتقادی » است. ماهیت و ذات تفکر انتقادی قضاوت معلق یا تردید سالم می باشد و به دسته‌ای‌ازامور که به جریان تفکر سنجیده و منطقی منجر می‌شود،ارتباط می‌یابد.«تفکرخلاق» نوعی تفکر که‌است باانعطاف پذیری،نوآوری و ارزش اجتماعی همراه ‌است. واژه‌نامه ‌انگلیسی‌ آکسفورد ظهور کلمه «خلاق»رابه‌سال (1875) میلادی نسبت می‌دهد. این تفکر درهمه‌ی‌ابعاد زندگی بشری بروز کرده و بین تمام انسان ها مشترک می باشد، هنگامی که قدرت آگاهی و اطلاعات ذهن افراد با رشد مناسب فکری توأم باشد،آنگاه قدرت استدلال ذهنی بیشتر می‌شودوتفکر خلاق که ‌تفکری‌ سطح بالاست،به‌وجود می‌آید.اهداف مشترکی بین تفکرانتقادی و تفکر خلاق است چون پبشرفت و تعییر، روحیه‌‌ ‌جستوگری، کنجکاوی ودانش وسیع که به نحوی محکم این دو تفکر رابه‌هم نزدیک کرده، نیاز به ایجاد بستر مناسب برای ترویج این افکار را در جامعه ضروری می سازد.



[1] Critical Thinking



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های دلبستگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های دلبستگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
مبانی نظری و <a rel=پیشینه تحقیق سبک های دلبستگی" title="مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های دلبستگی" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های دلبستگی

1

دلبستگی[1] پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایداری است که بین کودک و مادر یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم و دائم با آنهاست، ایجاد می شود (پا پالیا، 2002)، فروید بر این باور بود که دلبستگی نوزاد به مادر به خاطر تغذیه و رفع نیاز فیزیولوژیکی است (سانتراک، 2002، هارلو و ز یمرمن 1959؛ نقل از لسترام، 2002) فرضیه فروید را نقص کردند و بیان داشتند در ایجاد و تقویت دلبستگی کودک به مادر، تماس بدنی در مقایسه با تغذیه، عامل مهم تری است. سپس بالبی(1969، 1973، 1980)، مفهوم دلبستگی را بر این اساس بنا کرد که احساس‌ها و رفتارهای دلبستگی از قبیل گریه، خنده، مکیدن و چنگ زدن، نوزاد را به مادر نزدیک و از خطر دور می‌سازد، و جدایی از مادر، اضطراب و درماندگی کودک را بر می انگیزد. تجربه های واقعی فرد در مورد حساسیت، پاسخگو بودن، حضور فعال مراقب همچنین خلق و خوی کودک و هماهنگی روابط والد، کودک، اساس شکل دهی به سبک های مختلف دلبستگی (ایمن[2]، اجتنابی[3] و دوسوگرا[4])، در خلال سال های نوزادی و کودکی است (کاپلان، 1383/2000)، تجربه هایی که نوزاد با مراقبش دارد در الگوهای روابط وی با دیگران درونی سازی می‌شوند و این الگوی عملی درونی شده، تعیین کننده چگونگی مفهوم نوزاد از خود و دیگران است، مفهومی که بعدها در روابط با دیگران تعمیم می یابد (پینز،2005).

نظریه‌های سبک دلبستگی و تمایز یافتگی، بر روابط اولیه در محیط خانواده تأکید کرده و آن را بر روابط بعدی مؤثر می دانند. آن‌ها سبک های دلبستگی و تمایز یافتگی را به عنوان عوامل پایدار و چند نسلی تلقی کرده و پیشنهاد می‌کنند که چگونه خانواده‌ی مبدأ شخص می‌تواند بر روابط زناشویی او اثر بگذارد (یانگ و همکاران، 2003)، مطالعات مبتنی بر آسیب‌ شناسی تحولی نیز رابطه‌ی بین تجارب منفی اولیه‌ی تحصیلی و خانوادگی و مشکلات روان شناختیو شبکه‌های معیوب زناشویی را در مورد تأکید قرار می‌دهند. (عیدی و همکاران، 2006).

بالبی بر این عقیده بود که نظریه ی دلبستگی تنها یک نظریه‌ی تحول کودک نیست، بلکه نظریه‌ی تحول در فراخنای زندگی نیز می‌باشد. این نظریه معتقد است نوع رابطه ی مادر، کودک در سال‌های اولیه زندگی و میزان قابلیت دسترسی به مادر، میزان حمایت مادر هنگام احساس خطر، درجه‌ی حساسیت مادرانه و تکیه گاه ایمن بودن مادر برای کودک، سبک دلبستگی فرد را معین می‌کند (سانتراک، 2002)، فوگل اظهار می‌دارد که دلبستگی، پیوند هیجانی پایدار بین دو فرد می‌باشد به طوری که یکی از دو طرف کوشش می‌:ند نزدیکی و مجاورت با موضوع دلبستگی را حفظ کرده و به گونه‌ای عمل کند تا مطمئن شود که ارتباط ادامه می‌یابد. بالبی بر این باور است که این گره‌های هیجانی متقابل که به نزدیکی مادر و کودک منجر می‌شود، نخستین تجلی‌های دلبستگی محسوب می‌شود. دلبستگی، نگهدارنده ی نزدیکی متقابل بین دو فرد در تمام مراحل زندگی است (پینز،2005).



16


اینثورث نظریه بالبی را گسترش داده و سبک‌های دلبستگی را به سه دسته‌ی ایمن، نا ایمن اجتنابی و نا ایمن دو سو گرا تقسیم کرده است. کودکان ایمن از والدین به عنوان پایگاه امنی برای اکتشاف محیط استفاده می‌کنند. کودکان ایمن در اکثر موقعیت‌ها احساس راحتی و امنیت می‌کنند و تجسمی مثبت، حمایت گر و پاسخ دهنده از مادر خود دارند. کودکان دو سو گرا در موقعیت نا آشنا مشکل تر می‌توانند به احساس آرامش و آسایش دست یابند. آن ها بین کشش به سوی مادر و اجتناب از مادر در نوسانند، به این ترتیب آن ها به مادر نزدیک می‌شوند سپس مادر را پس می‌زنند. این کودکان به راحتی نمی‌توانند به اکتشاف و دستکاری در محیط بپردازند و هم چنین آن ها به لحاظ خلق در برابر تنیدگی‌ها آسیب پذیرترند (اسکورون و دنی، 2004). کودکان ناایمن اجتنابی در برابر افراد ناآشنا منقلب نمی‌شوند و احتیاط اندکی نشان می‌دهند. چنانچه مادر آن‌ةا را در آغوش بگیرد با حرکات پیچ و تاب و تکان دادن خود سعی در پایین آمدن می‌نمایند و همچنین این کودکان در عواطف خود نسبت به مادر بی تفاوتند و به نظر می‌رسد اهمیت دلبستگی با مادر را انکار می‌کنند. طرفداران این نظریه معتقدند به احتمال زیاد سبک دلبستگی کودک بر اساس الگوهای فعال درونی از خود و چهره‌ی دلبستگی تا بزرگسالی ادامه می‌یابد و در روابط بزرگسالی فرد منعکس می‌شود (عیدی و همکاران، 2006).

الگوهای فعال درونی از چهره‌ی دلبستگی یعنی باورها، انتظارات و احساس‌های فرد در مورد حساسیت و پاسخ دهندگی چهره‌ی دلبستگی و شامل ارزش شایستگی ای می‌شود که فرد برای خود در دریافت توجه و محبت از دیگران قابل می‌شود (اسکورون، 2000)

تداوم الگوهای دلبستگی تا بزرگسالی و تأثیر آن بر روابط بین فردی افراد، در آینده و بزرگسالی، به پژوهشهای متعددی منجر شد که از آن میان می توان به پژوهش شارف و بارتو لومیو (1994)، درباره ثبات و اعتبار الگوی درونی دلبستگی بزرگسال به وسیله مقیاس پیوسته و رتبه ای در سه روش خود گزارش دهی، مصاحبه نیمه ساخت یافته و گزارش همسرانشان، که ثبات متوسطی را نشان داد، اشاره کرد. بکویت، کوهن و هامیلتون، 1999؛ وینفلد، اسروف و اگلوند، 2000 (نقل از استنبرگ، 2002) بیان داشتند که الگوهی دلبستگی افراد، در صورتی که واقعه مهمی مانند طلاق یا از دست دادن والدین رخ ندهد، ثابت باقی می مانند.

18

از مشهورترین پژوهش ها در این زمینه پژوهش‌های هازن و شیور ، 1987؛ اینزورث ، 191 (نقل از پینز،2005) هستند که با الهام از ، نظریه بالبی (1969)، در مورد ماهیت پیوندهای عاطفی، نقش دلبستگی های متقابل بزرگسالان را در روابط زوجین بررسی کردند. نتایج نشان داد که مشخصه های پیوند عاطفی بین زوجین با مشخصه های پیوندهای عاطفی کودک – مادر قابل مقایسه است و سبکهای شناخته شده دلبستگی ایمن، اجتنابی ودوسوگرا، افکار، احساس ها و رفتار زوجین را در روابط زناشویی تحت تأثیر قرار می‌دهند.


[1]- Attachment

[2]- secure

[3]- Avoidant

[4]- Ambivalen



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

ادبیات نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای

ادبیات نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 170 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 83
ادبیات نظری و <a rel=پیشینه تحقیق سواد رسانه ای" title="ادبیات نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای" />

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سواد رسانه ای

سواد:

با ورود به قرن بیست و یکم و ظهور جامعه دانایی محور، مفهوم سواد تغییر پیدا کرده است. سواد، دیگر‌‌‌ همان معنی سنتی توانایی خواندن و نوشتن را ندارد، بلکه مفهوم سواد در معنای جدید خود شامل سواد دیجیتالی، سواد اطلاعاتی و سواد رسانه‌ای است. با توجه به اینکه در عصر حاضر، شکل و سطح سواد تغییر کرده است؛ همه افراد جامعه نیاز به سوادآموزی در معنای جدید آن دارند. در عصر کنونی کسی که خواندن و نوشتن می‌‏داند و حتی تحصیلات دانشگاهی دارد، ولی به عنوان مثال نحوه استفاده از اینترنت و جستجو در آن را نمی‌داند، یا توان درک پیام‌های رسانه‌ای را ندارد، باسواد تلقی نمی‌شود.

2-1-2 انواع سواد:

2-1-2-1سواد دیجیتالی[1] :

مردم، هنوز نحوه استفاده صحیح از کامپیو‌تر و تجهیزات کامپیوتری را نمی‌‏دانند و در نتیجه کامپیو‌تر در بسیاری از خانه‌ها تبدیل به وسیله تزئینی یا وسیله بازی شده است. در جامعه مبتنی بر دانایی، اکثر مشاغل، به سواد، دانش و مهارت‌های جدید از جمله توانایی کار با کامپیو‌تر و اینترنت نیاز دارند. بنابراین مردم به ویژه، دانش آموزان، دانشجویان، اساتید و شاغلان باید مهارت استفاده از اینترنت و جستجوی اطلاعات در آن و مهارت بهره‌گیری از نرم افزارهای عمومی و تخصصی را داشته باشند.

کامپیوتر‌ها نحوه آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها را تغییر داده است، در مدارس و دانشگاه‌ها دانش آموزان یا دانشجویان می‌آموزند تا انبوهی از اطلاعاتی را که از اینترنت می‌گیرند پردازش کنند و از این اطلاعات در جهت یادگیری بیشتر استفاده کنند. آن‌ها می‌توانند به منابع و اطلاعات علمی در سراسر جهان دسترسی پیدا کنند. اگر دانش آموزان یا دانشجویان سواد دیجیتال نداشته باشند، نمی‌توانند همگام با این تحولات پیش روند. کارمندان و شاغلان با بهره‌مندی از سواد دیجیتال و استفاده صحیح از امکانات و تجهیزات فناوری اطلاعات، می‌توانند با بهره وری، سرعت و دقت بیشتری کار خود را انجام دهند.

سواد دیجیتالی شامل مهارت‌های زیر خواهد بود:

مهارت کار با سیستم عامل‌ها و راهبری عمومی کامپیو‌تر

مهارت استفاده از امکانات اطلاعاتی اینترنت نظیر جستجو و یابش اطلاعات در اینترنت و پایگاه‌ها و منابع علمی و اطلاعاتی و دانشنامه‌های اینترنتی.

مهارت استفاده از امکانات ارتباطی اینترنت نظیر پست الکترونیک، شبکه‌های اجتماعی، تالارهای گفتگو، گروه‌های خبری، سیستم‌های پیام رسانی فوری و کنفرانس‌های اینترنتی.

مهارت استفاده از امکانات همکاری اینترنت نظیر سیستم‌های دورکاری الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، پرداخت اینترنتی، بانکداری اینترنتی، دولت الکترونیکی و خدمات الکترونیکی.

مهارت کار با نرم افزارهای عمومی نظیر نرم افزارهای چندرسانه‌ای، آموزشی، واژه‌پرداز، صفحه گسترده، پایگاه داده، طراحی و گرافیک و …

مهارت استفاده از نرم افزارهای تخصصی مربوط به رشته تخصصی هر فرد نظیر نرم‌افزارهای آماری، برنامه‌نویسی، مهندسی، محاسباتی، اقتصادی، حسابداری، مدیریتی و …

مهارت استفاده از امکانات و تجهیزات سخت افزاری نظیر کامپیو‌تر خانگی، لپ تاپ، تبلت، تلفن همراه هوشمند، پرینتر، اسکنر و …

2-1-2-2سواد اطلاعاتی[2]:

افراد در عصر اطلاعات و جامعه مبتنی بر دانش، به منظور دسترسی به منابع اطلاعاتی و استفاده از آن، باید سواد اطلاعاتی داشته باشند. سواد اطلاعاتی مجموعه مهارت‌ها و توانمندی‌هایی است که فرد را قادر می‌سازد، نیاز اطلاعاتی خود را تشخیص دهد، منابع و پایگاه‌های اطلاعاتی لازم را شناسایی کند، به تدوین روش جستجو در این منابع و پایگاه‌های اطلاعاتی بپردازد و پس از انجام جستجو، اطلاعات به دست آمده را ارزیابی کرده و به منظور تولید اطلاعات جدید، پیوند لازم بین اطلاعات جدید را با دانش قبلی خود برقرار سازد.

عوامل متعددی باعث شده است، سواد اطلاعاتی در جامعه دانایی محور اهمیت روزافزونی بیابد، برخی از این عوامل عبارتند از:

انفجار اطلاعات و در نتیجه آن آلودگی اطلاعات

توسعه فناوری اطلاعات و پیوند مستمر آن با زندگی روزمره انسان‌ها

تغییر در شیوه‌های آموزشی و توجه به جایگاه پژوهش و تحقیق در آموزش

افزایش تنوع در قالب‌های منابع اطلاعاتی

مهارت‌های مختلف سواد اطلاعاتی عبارتند از:

مهارت تشخیص نیاز اطلاعاتی

مهارت شناسایی روش‌های دسترسی به اطلاعات و منابع و پایگاه‌های اطلاعاتی

مهارت تدوین راهبردهای جستجو در اطلاعات

مهارت جستجوی ساده و تخصصی در منابع اطلاعاتی

مهارت مقایسه و ارزیابی اطلاعات به دست آمده از جستجو

مهارت سازماندهی، برقراری ارتباط بین اطلاعات به دست آمده و اطلاعات و دانش قبلی فرد.(فاطمه شعبانی و سمیه فاطی زاده:1390)

2-1-3 سواد رسانه ای:

بر اساس نظر جیمز پاتر[3]، بسیاری از افراد واژه سواد را با رسانه­های چاپی ربط می دهند و آن را معادل توانایی خواندن قلمداد می­کنند. برخی نیز، در رویارویی با رسانه های دیگری همچون فیلم و تلویزیون، این اصطلاح را به سواد دیداری[4] بسط می دهند. نویسندگان دیگری نیز از اصطلاحاتی نظیر سواد رایانه ای[5] و سواد خواندن[6] استفاده می کنند، اما هیچ یک از این ها معادل «سواد رسانه ای» نیستند، بلکه صرفا اجزای سازنده آنند. «سواد رسانه ای» شامل تمام این توانایی های ویژه و نیز چیزهای دیگری است. اگر خواندن بلد نباشیم، از رسانه های چاپی چیزی دستگیرمان نمی شود. اگر در درک آداب دیداری و روایی مشکل داشته باشیم نمی توانیم از تلویزیون یا فیلم چیز زیادی بفهمیم. اگر نتوانیم از رایانه استفاده کنیم. ازآنچه به مرور زمان در مهم ترین رسانه رخ می دهد، بی خبر می مانیم. در واقع، سواد رسانه ای فراتر و عمومی تر از این توانایی های ویژه است. بدین ترتیب، سواد رسانه ای چنین تعریف می شود:

سواد رسانه ای مجموعه ای از چشم اندازها[7] یا جنبه های فکری است که ما برای قرار گرفتن در معرض رسانه، فعالانه[8] از آن­ها بهره برداری می کنیم تا معنای پیام هایی را که با آن­ها روبه رو می شویم، تفسیر کنیم. ما چشم اندازهای خود را با استفاده از ساختارهای دانش خود می سازیم و برای ساختن ساختارهای دانش، به ابزار و مواد اولیه نیاز داریم. این ابزار، مهارت های ما و ماده اولیه، اطلاعات به دست آمده از رسانه ها و دنیای واقعی است. استفاده فعالانه از رسانه ها بدان معنی است که ما از پیام ها آگاهیم و به طور خودآگاهانه با آن ها تعامل داریم. به طور سنتی، سواد رسانه ای به توانایی تحلیل و ارزیابی محصولات رسانه ای و به طور گسترده تر به ایجاد ارتباط موثر و از طریق نگارش خوب اطلاق می شود. طی نیم قرن گذشته، سواد رسانه ای شامل توانایی تحلیل شایسته و به کارگیری ماهرانه روزنامه نگاری چاپی، محصولات سینمایی، برنامه های رادیویی و تلویزیونی و حتی اطلاعات و مبادلات رایانه ای (از جمله تعاملات زمان واقعی از طریق شبکه جهانی اینترنت) شده است.(بروان،1998: 44)

بر این اساس، برخی کارشناسان حوزه ارتباطات سواد رسانه ای را "توانایی دستیابی، تجزیه و تحلیل، نقد، ارزیابی و ایجاد پیام های رسانه ای به گونه های مختلف" تعریف می کنند. کارشناسان ارتباطات معتقدند، فرد با مهارت سوادرسانه ای قادر است به طور منتقدانه، درباره آنچه در کتاب، روزنامه، مجله، تلویزیون، رادیو، فیلم، موسیقی، تبلیغات، بازی های ویدیویی، اینترنت و... می بیند، می خواند و می شنود، فکر کند. گروهی از دانشمندان سواد رسانه ای را "تقویت تجارب رسانه ای" تعبیر می کنند.(همان منبع)

کنفرانس بین المللی سواد رسانه ای نیز در دهه 1990 تعریف زیر را از سواد رسانه ای ارائه کرد:« توانایی دسترسی و ارزیابی پیام های رسانه ای در اشکال مختلف».(کرست و پاتر، 1998: 13-5)

از سوی دیگر سواد رسانه ای از نظر برخی دیگر از کارشناسان به معنای فراگیری چگونگی تولید پیام با استفاده از رسانه های چاپی، سمعی و بصری و ... است. مارین بارون[9]، مدیر بخش بخش چند دسانه ای و عضو هیات مدیره آموزشکده زبان انگلیسی مونترال کانادا، سواد رسانه ای را جزو مؤلف های باسوادی می پندارند و می نویسد، امروزه با سواد باید بتوانند:

توانایی رمز گشایی، درک، ارزیابی و کار با اشکال مختلف رسانه را داشته باشند.

بتوانند متن، صدا و تصویر بیافرینند یا ترکیبی از این عناصر را داشته باشند(قاسمی، 1385: 87)

آموزش سواد رسانه ای در جامعه آمیزه ای از فنون و تکنیک های بهره برداری مؤثر از تولیدات رسانه ای و نوعی کسب بینش و نگرش برای تشخیص این است که، در عصر رقابت رسانه ای امروزه کدامیک از این وسایل ارتباط جمعی می توانند اطلاعات سودمند و ضرورت مندی را برای افکار عمومی آماده کنند. بر این اساس« انسان شناسان، جامعه شناسان، زبان شناسان، مورخان، دانشمندان ارتباطات و در واقع تمامی رشته هایی که در باب چگونگی ارتباط افراد و گروه ها جهت ادامة حیات، بهروزی و پیشرفت مطالعه می کنند، مدت هاست که بدین نتیجه رسیده اند که گذار انسان از فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب، منجر به افزایش توانایی او در کنترل زندگی و محیط پیرامونی اش گشته است. (باکینگهام، 1389: 14)

بنابراین هدف اساسی سواد رسانه ای در رسانه های جمعی می تواند به نوعی رابطه با عدالت اجتماعی باشد، که این مهارت در هر جامعه ای تا چه حد مورد اهمیت و ضرورت قرار می گیرد؛ و سیاست های اجتماعی و فرهنگی هر حاکمیتی تا چه حد حاضر است از طریق وسایل ارتباط جمعی این مهارت را در بین شهروندان و مخاطبان رسانه ای خود اشاعه دهد تا از این طریق بتواند سرمایه های اجتماعی و پیوند اعتمادی خود را با افکار عمومی تحکیم و استمرار بخشد.

«پل ماریس[10]، محقق رسانه می گوید: " سواد رسانه ای، دانایی نسبت به نحوه ی کارکرد رسانه ها در جامعه است".... ژاستین لوئیس[11] و سوت ژالی معتقدند: "سواد رسانه ای عبارت است از فهم و درک محدودیت های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فناورانه ی خلق، تولید و انتقال پیام ها"..... آلن روبین معتقد است: " تمامی تعریف ها، بر دانش، آگاهی و عقلانیت خاصی تکیه و تأکید دارند و آن پردازش شناختی اطلاعات است. عمده ی آن ها بر ارزیابی انتقادی پیام ها متمرکز می شوند. در حالی که برخی نیز تبادل و انتقال پیام ها را نیز در بر دارند. پس سواد رسانه ای مقوله ای است راجع به فهم منابع و فناوری های ارتباطی، رمزگان بکار رفته، پیام هایی که تولید شده و گزینش، تفسیر و تأثیر آن پیام ها" و...» (همان: 17-16)



[1] Digital Literacy

[2] Information Literacy

[3]Jams potter

[4] f Visual Literacy

[5] Computer Literacy

[6] Reading Literacy

[7] Perspective

[8] Actively

[9]Marin Bron

[10] Poll Maris

[11] Jastin Loees



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز

عنوان پژوهش:باغ کتاب تبریز - برای رشته معماری

پژوهش برای رشته معماری عنوان باغ کتاب تبریز
دسته بندی معماری
فرمت فایل doc
حجم فایل 49501 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 102
عنوان پژوهش:باغ کتاب تبریز - برای رشته معماری

فروشنده فایل

کد کاربری 5973

پژوهش برای رشته معماری - عنوان : باغ کتاب تبریز



انجمن بازاریابی


دانلود مقاله


آگهی رایگان


پیشینه تحقیق درمقاله


سایت مقاله


استخدام های امروز