نمونه پیشینه تحقیق

دانلود نمونه مبانی نظری و پیشینه تحقیق,,پرسشنامه, نمونه پیشینه تحقیق, دانلود پرسشنامه,پیشینه تحقیق را چگونه بنویسیم

نمونه پیشینه تحقیق

دانلود نمونه مبانی نظری و پیشینه تحقیق,,پرسشنامه, نمونه پیشینه تحقیق, دانلود پرسشنامه,پیشینه تحقیق را چگونه بنویسیم

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 75 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 38
مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

نقش رسانه در تربیت کودکان

ضرورت ها و اصول تعلیم و تربیت:

کودک، تکامل نیافته و تعلیم پذیر متولد می شود . او نیاز به جامعه بشری دارد تا آن چنان ساخته شود که بتواند به مقتضیات زندگی پاسخ دهد ولی جامعه نیز برای بقای خود به کودکان احتیاج دارد.

ارکان شخصیت کودک زمانی پایه گذاری خواهد شد که او ناخودآگاهانه روح و فضای جامعه ای را که به آن تعلق دارد در خود جذب کند. در این صورت رفتار او در حد وسیعی با شرایطی که در محیط وجود دارد، انطباق پیدا می کند. در هر عصری ، تعلیم و تربیت وابسته به انسا ن هایی است که مسئولیت آن را بر عهده دارند و نیز تابع کیفیت فرهنگی است که در چارچوب آن این فعالیت صورت می گیرد.

توانایی ها و ضعف های جوانان بازتابی است از توانایی ها و ضعف های بزرگسالان ؛ زیرا نسل جوان از سال های اول زندگی خانوادگی گرفته تا دوران مدرسه ابتدایی و متوسطه و بالاخره آموزش حرفه ای راهی که از طرف نسل های گذشته ترسیم شده است ر ا در پیش می گیرند. حال اگر در پایان این راه زنان و مردان جوان به قولی که دردوران بچگی داده بودند، عمل نکنند و به آنچه قرار بود برسند، نائل نشوند و اگر چنانچه روح آنها خالی و بی محتوا باشد نتیجه تماس آنها با انسان هایی است که هیچ نوع مفهوم و هدف عمیقی برای زندگی خود ندارند و شکل ثابتی برای شخصیت خود به دست نیاورده اند و همچنین سیستم رویارویی با فرهنگی است که با ارز ش ترین پدیده های آن نیز تاب مقاوت در برابر هرج و مرج و اغتشاش حاکم بر محیط را ندارند.

آنجایی که تعلیم و تربیت در م قیاس وسیعی با شکست مواجه می شود، ضایعاتی مشهود می شود که ریشه آن را باید قبل از توجه به نقص روش های آموزشی ، در نارسایی ها و تناقض در رفتارهای اساسی افراد بالغ یک جامعه جستجو کنیم . از این رو، هر نوع اقدام موثری برای تغییر رفتار این وضع، بی نهایت مشکل است.(سلطانی فر،1385)(رسانه 1385، سانسور یا سواد رسانه ای)

2-2-15 اهمیت آموزش رسانه ای به کودکان و نوجوانان:

درجه نفوذ رسانه در جوامع و تاثیرات آنها به حدی است که آموزش رسانه را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است . باید تاکید کرد که کودکان و نوجوانان که رسانه در جامعه پذیر کردن آن ها نقش به سزایی دارد از نظر نحوه استفاده از رسانه و اکتساب آن با والدین خود تفاوت کامل دارند. آن ها بین " جهان رسانه ای " و " جهان " فرقنمی گذارند و در به کارگیری رسانه بسیار راحت تر از والدین خود عمل می کنند.(حسن زاده،1382: 181)( ضرورت آموزش رسانه، مترجم حسن زاده، فصلنامه پژوهش و سنجش، انتشارات صدا و سیما، تهران، بهار 1382 ، ص 181)

آموزش رسانه به گفته کومار : تحلیل اجتماعی – انتقادی رسانه است برای آگاهی و فهم بیش تر نحوه کار رسانه، شناخت کسانی که آن را کنترل کرده و شکل می دهند، نقش متخصصان، تبلیغات فروش و روابط عمومی در شکل دادن به محتوای رسانه و شیوه های مختلفی که مخاطبان با آن پیام های رسانه را تفسیر می کنند. بنابراین هدف اصلی آموزش رسانه، هشیار کردن و اختیار بخش ی در مواجهه با رسانه و برنامه ها و محتوای آن است . آموزش رسانه به افراد می آموزد پیام را تفسیر و تولید کنند، مناسب ترین رسانه را انتخاب کنند و نقش بیشتری در تاثیرپذیری از آنها به عهده گیرند." (همان، 186)

به طور کلی جنبه های سواد رسانه ای عبارتند از:

ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانه ای از منابع رسانه ای گوناگون؛

آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی؛

تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست؛

از این دیدگاه آموزش سواد رسانه ای به دانش آموزان، اهداف متعددی را دنبال می کند که مهم ترین آنها عبارتند از:

ایجاد تفکر خلاقانه، انتقادی و موشکافانه در دانش آموزان نسبت به محتوا و عملکرد رسانه ها؛

شناخت اشکال بصری ارتباط با استفاده از آن در کنار سایر مهارت های خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن.

2-2-16 حضور رسانه ها در زندگی کودکان و نوجوانان:

"رنه اسپتیز " به خاطر پژوهش هایش در مورد محرومیت های عاطفی کودکانی در شبانه روزی ها تربیت می شوند، و تأثیر بد این محرومیت بر رشد عاطفی و شخصیت آن ها، شهرت فراوانی یافته است :" دور نگاه داشتن کودک در سال های اول زندگی از موقعیت هایی که احساس ناخوشایندی در وی ایجاد می کنند، به همان اندازه زیان آور است که محروم ساختن او از آنچه که خوشایندی و خوشحالی وی را برمی انگیزد . هر دو عامل مذکور در سازندگی دستگاه روانی وی دخالت دارند . به کار نگرفتن هر یک از آنها یعنی نبود مطلق ناخوشایندی یا خوشایندی در زندگی کودک به اختلال در شخصیت او منجر می شود."

رسانه وسیله ای است که این خلاء را پر می سازد . عصر ارتباطات الکترونیک این امکان را به کودکان و نوجوانان داده است تا از این جعبه جادویی احساس خوشایندی و ناخوشایندی بگیرند.

2-2-20 تاثیرات رسانه ها، به ویژه تلویزیون بر کودکان و نوجوانان:

لوی و گلیک[1] در بین مخاطبان رسانه ها، سه گروه را از یکدیگر متمایز می کنند:

گروه اول : موافقین که از قبل نظری مساعدی نسبت به برنامه های رسانه ها دارند؛

گروه دوم : معترضین که زمینه انتقادی نسبت به برنامه های رسانه ها دارند؛

گروه سوم: معتدلین که ما بین دو گروه فوق قرار دارند.

رسانه ها می توانند اثر ات سودمند و زیان بار بر کودکان و نوجوانان بر جای بگذارند . تحقیقات موید آن است که پیام های تلویزیونی، حداقل گاهی اوقات می توانند بر اطلاعات، نگر ش ها و رفتارهای جوانان امروزی اثر بگذارد.

رسانه ها، به ویژه تلویزیون (ملی یا کانال های ماهواره ای )، معنای زندگی را به کودکان و نوجوانان می آموزند و کارکردهای متعددی در قبال این گروه، به ویژه برای کمک به گذران زمان آزاد در اختیار آنان قرارمی دهند. در این میان تلویزیون ، ماشین اعجاب انگیزی است که بین دنیای زنده ها یعنی انسا ن ها و موجودات مجازی و موجودات بی جان،یعنی ابزارهای تفریحی و بازی قرار می گیرد. هر چند کودکان و نوجوانان در سنین بالاتر تاحدودی می توانند در انتخاب برنامه ها مداخله کنند،اما پژوهش های متعدد بیانگر آن است که آنان در برابر تلویزیون نقشی پذیرا دارند . تلویزیون را همانند فردی می پندارند که هر لحظه می تواند داستانی برای آنها نقل نماید و آنان را سرگرم کند.

تلویزیون می تواند چهار نقش را در زندگی کودکان و نوجوانان بازی کند. اولین نقش آن وقت کشی است؛ این عمل پاداشی آرامش بخش و یا جذاب است که باعث می شود بخشی از زمان لازم برای تکالیف مدرسه،کارهای خانه یا بازی در خارج از خانه را به خود معطوف کند . دومین نقش تلویزیون تلقی آن همچون رویدادی اجتماعی (یا غیر ا جتماعی) است؛ یعنی فرصتی است برای بودن در کنار والدین یا فرار از خواهران و برادران لجوج . سومین نقش آن پردازش اطلاعات است ؛ یعنی این رسانه مستلزم گوش دادن و تماشای همزمان و به خاطر آوردن سلسله ای از رویدادهاست که ممکن است محتوایی نامربوط ، تداوم آن را از میان ببرد .



[1] Glick et Levy


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

2-2 -رضایت زناشویی[1]

سنگ بنای خانواده، ازدواج است. ازدواج، نیازمند همکاری، همدلی، وحدت، علاقه، مهرربانی بردباری و مسئولیت پذیری است. با شروع ازدواج و ایجاد رابطه زناشویی، رضایت زناشویی به متغییری مهم در رابطه با کیفیت ازدواج بدل می‌شود. رضایت زناشویی احساس عینی از خشنودی رضایت و لذت تجربه شده ی زن و مرد با توجه به تمام جنبه های رابطه ی زناشویی است. رضایت زناشویی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه‌های ثبات عاطفی زوجین به حساب می‌آید(فیشر و مکنالتی[2]، 2008).

12

پشتیبانى از خانواده در برابر ازهم‏گسیختگى و حفظ آن به عنوان معیارى براى پیشرفت، تمدن و تعالى مادى و معنوى انسان ضرورى است؛ زیرا خانواده سنگ‏بناى جامعه بزرگ انسانى است و در استحکام روابط اجتماعى و رشد و تعالى یکایک اعضاى جامعه نقش بنیادین دارد. خانواده، کانون اصلى حفظ هنجارها، سنت‏ها و ارزش‏هاى اجتماعى و شالوده استوار پیوندهاى اجتماعى و روابط خویشاوندى است. همچنین کانونى براى شکوفایى عواطف انسانى به‏شمار مى‏آید. با وجود این، بروز کشمکش‏ها در زندگى زناشویى امرى عادى است. هنگامى که تعارض به میزان زیادى رخ دهد و زن و شوهر نتوانند به‏خوبى با آن کنار بیایند، پى‏آمدهاى منفى فراوانى براى سلامت روانى و جسمى همسران و فرزندان آنها به بار خواهد آورد. افزون بر آن، بر بسیارى از کارکردهاى مفید خانواده همچون تربیت فرزند، روابط میان والدین ـ فرزندان و حتى کارآمدى اجتماعى و اقتصادى همسران نیز تأثیر خواهد گذاشت. (رسولى، 1380).

اولین و مهم‏ترین هسته خانواده را مجموعه زن و شوهرى تشکیل مى‏دهد و پژوهش‏ها نشان داده‏اند که نوع رابطه میان دو همسر، اصلى‏ترین پیش‏بینى کننده رضایت زناشویى است. تأثیر کیفیت ازدواج در روابط دو نفره (همسران) در خانواده، بر سلامت جسمانی و ورانی موفقیت و سازگاری روانی – اجتماعی آنان در ابعاد گوناگون زندگی فردی و اجتماعی همواره مورد تأیید واقع شده است (دام و همکاران ، 2001).

عواملی چون اطلاعات فردی و نوعی (تفاوت بین زن و مرد ) بلوغ، انگیزه، شرایط انتخاب همسر و ویژگی های شخصیتی از عوامل مؤثر در کیفیت ازدواج است. پایداری، بیانگر حفظ رابطه ی همسری در گذر زمان است. ازدواج، حتی اگر با عالیترین کیفیت هم شکل گیرد، نمی تواند تضمین کننده‌ی حفظ پایداری و سازگاری آن در گذر زمان باشد.

هر چند عده‌ای رضایت مندی زناشویی را نتیجه‌ی رضایت عمومی از زندگی مشترک، رضایت از روابط جنسی و رضایتمندی عاطفی و هیجانی به حساب می آورند (شاکلفورد[3] ، 2001) اما به طور کلی اعتقاد بر این است که عوامل درون فردی و برون فردی در رضایت زناشویی مؤثر است (پرلمن، 1987) . بسیاری از پژوهش ها نشان می‌دهد که ویژگی‌های شخصیتی زوجین در احساس رضایت افراد، نقش کلیدی ایفا می‌کند (گاتیس و همکاران[4]، 2004؛ لو و کلونن ، 2005).

واقعیت آن است که هر یک از همسران، تجارب و انتظاراتی را به رابطه ی کنونی می‌آورند که ممکن است بازمانده‌ی تجارب قبلی باشد (هازان و شیور، 1987). بدیهی است که این تجارب بر الگوهای رفتاری روزمره، شناخت، کیفیت مواجهه با مشکلات و تعارض ها و نوع جهت گیری‌های عاطفی، اثر می گذارد.

13

خشنودی، رضایت و خوشبختی زندگی نیاز به تلاش زوجین دارد (پارکر و همکاران، 1995). دیده شده است که زوجین شرکت کننده در برنامه اینریچ افزایش میزان سازگاری را گزارش دادند (السن و همکاران، 1986)، رضایتمندی از روابط مهر آمیز نشأت می گیرد (ماسودا، 2003)، روابط رضایت بخش در بین زوجین نیز از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر، اعتماد به نفس که هر دو یکدیگر را پذیرفته اند و تفاهم با یکدیگر قابل سنجش است (سین ها و ماکرجک[5]، 1990).

بررسی موریسون[6] (2000)، نشان می دهد ارتباط میان فردی همراه با سطح توجه و علاقه بالا با کیفیت روابط زناشویی ارتباط مثبت دارد. کوب و همکاران (2008)، نیز در پژوهشی نشان دادند که چگونه ادراکات مثبت درباره ی علاقمندی به همسر باعث به وجود آمدن امنیت عاطفی و رفتارهای حمایتی و رضایت زناشویی می شود. آن ها میزان رضایت زناشویی را در 6 ماه اول ازدواج و یک سال بعد اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد هنگامی که در روابط همسران احساس امنیت عاطفی و اعتماد به نفس وجود دارد، عملکرد ارتباطی آنان تقویت شده و رضایت زناشویی آنان افزایش می یابد.

رضایت زناشویی بر میزان سلامت روانی، جسمانی، رضایت از زندگی، موفقیت در شغل و ارتباطات اجتماعی مؤثر بوده و یکی از مهمترین شاخص های رضایت از زندگی است. یکی از عوامل مهم که در سال های اخیر به آن توجه شده است و بر وروی رضایت زناشویی تأثیر دارد، تجارب اولیه‌ی فرد با والدین و یا نوع رابطه‌ی هیجانی فرد با والدین خود در دوران کودکی است. برخی از پژوهش‌ها تلاش کرده‌اند به این سؤال پاسخ دهند که چگونه تجارب اولیه ‌ی فرد در دوران کودکی می‌تواند وی را در بزرگسالی تحت تأثیر قرار دهد (عیدی و همکاران، 2006).

رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضعیت رابطه زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است. رضایت زناشویی می‌تواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن به واسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد. می‌توان رضایت زناشویی را به عنوان یم موقعیت روان شناختی در نظر گرفت که خود به خود به وجود نمی‌آید، بلکه مستلزم تلاضش هر دو زوج است. به ویژه در سال های اولیه، رضایت زناشویی بسیار بی ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر قرار دارند. (احمدی، نبی پور، کیمیایی و افضلی ، 2010).

رضایت زناشویی به شادی و لذت از روابط میان زوج‌ها مرتبط است. رضایت زناشویی به معنای داشتن احساس مطلوب از ازدواج است. کاپلان و مادوکس[7] (2002)، بیان می‌کنند که رضایت زناشویی یک تجربه‌ی شخصی در ازدواج است که تنها توسط خود فرد در پاسخ به میزان لذت رابطه زناشویی قابل ارزیابی است آنها باور دارند که رضایت زناشویی به انتظارات افراد بستگی دارد.

با توجه به اهمیت کارکرد متعادل خانواده و جلوگیری از متلاشی شدن آن، شناخت عوامل مرتبط با رضایت زناشویی که پایه‌ی استحکام بخش زندگی خانوادگی است، ضروری به نظر می‌رسد. بنابراین در صورت توجه به عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی می‌توان انتظار داشت که با افزایش سطح رضایت مندی زناشویی بسیاری از مشکلات روانی، عاطفی و اجتماعی خانواده‌ ها و در کل جامعه کاهش یابد. همچنین با ارتقاء سطح رضامندی زناشویی و رضایت از زندگی ، افراد جامعه با آرامش خاطر بیشتر به رشد و تعالی و خدمات اجتماعی فرهنگی و اقتصادی خواهند پرداخت و خانواده‌ةای نیز از این پیشرفت سود خواهند برد (ثنایی، علاقبند و هومن ، 1379).



[1]- Marital satisfaction

[2]- Fisher and Mcnalty

[3]- Shakelford

[4]- Gatice et al.

[5]- Sinha and Macerjec

[6]- Morisson

[7]- Kaplan and Madox


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش هیجانی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش هیجانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 145 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 52
مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش هیجانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

هوش هیجانی

2-2-2-1. مفهوم هوش

پس از گذشت سال ها از سلطه بهره هوشی(IQ) بر جوانب مختلف زندگی، اکنون از اهمیت آن به عنوان تنها عامل موفقیت کاسته شده است. هر چند که مفهوم هوش ممکن است در نزد افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، با این حال وقتی صحبت از هوش به میان می آید، بلافاصله نوعی توانایی ذهنی درباره انسان تداعی می شود. اگر چه در میان تعدادی از دانش آموزان، تفاوت های فراوانی یافت می شود، اما وقتی صحبت از موفقیت تبعضی از آنان و عدم پیشرفت تعدادی دیگر به میان می آید، مهمترین چیزی که به ذهن می رسد تفاوت هوشی آنان است حال آن که در گذشته این تفاوت تماماً به بهره هوشی نسبت داده می شد و فردی موفّق قلمداد می گردید که دارای بهره هوشی بالایی می بود. اکنون بهره هوشی بالا به تنهایی ارزش قلمداد نمی شود؛ چرا که تنها 20 % از موفقیت را در بر می گیرد حال آن که 80 % از موفقیت به هوش هیجانی و هوش معنوی نسبت داده شده است. بنابراین، امروزه روانشناسان توجه ویژه ای به این قابلیت و نقش آن در زندگی نموده اند و هر روز بر اهمیت و نقش آن به عنوان عاملی تأثیر گذار بر موفقیت در جوانب مختلف زندگی افزوده می شود(گلمن[1]، 1995).

امروزه همگی ما بر این باوریم که میزان توانایی ذهنی فرد یعنی آن چه که ما به عنوان هوش می شناسیم و مقدار آن را توسط تست های هوش می سنجیم. البته باید توجه داشت که هیچ تضمینی برای موفقیت و خوشبختی فرد وجود ندارد. تا چند سال اخیر روانشناسان پاسخ روشنی برای این سؤال که چه عاملی می تواند تا حد زیادی موفقیت و خوشبختی فرد را پیش بینی کند، نداشتند. پس از تحقیقات زیاد معلوم شد که توانایی احساسی فرد، نه تنها مهمتر از توانایی ذهنی او است، بلکه نقش بسزایی نیز در موفقیت، کار، روابط با دیگران و حتی سلامت جسمی فرد دارد )گلمن، 1998 ؛ کاپلان،1993).

2-2-2-2. تعریف هوش

در روان شناسی تعریف واحدی از هوش وجود ندارد. هوش مجموعه ای از توانمندی ها و توانایی هاست. در بهره هوشی، استدلال ها، تجزیه و تحلیل و نیز استفاده از مهارت های کلامی متجلی می شود.از سوی دیگر کسانی که توانایی طراحی دارند، انسان هایی هوشمند هستند.در این میان وقتی از واژه توجه صحبت می شود، این واژه با هوش و انسان های هوشمند ارتباط پیدا می کند که از توجه بالایی برخوردارند.

عامل دیگر حافظه است که از مصادیق توانمندی هاست.بحث بهره هوشی نخستین بار در ایالات متحده و فرانسه مطرح شد. دیری نپایید که مشکلات بهره هوشی، خود را نشان داد که یکی از آن ها مربوط به حوزه های فرهنگی بود.نقدی که به تست های بهره هوشی شد این بود که از لحاظ فرهنگی نمی تواند پاسخگو باشد.عامل دیگر این که تست ها در مورد قدرت استنتاج، کاربرد داشتند ولی در مورد خلاقیت، نوآوری و ابتکار کاملاًعاجز بودند(نوشین، 1388).

"بینه" هوش را توانایی فرد در قضاوت، ادراک و استدلال تعریف می کنند.از نظر "دیوید وکسلر"، هوش عبارت است از توانایی کلی و جامع در فرد که باعث تفکر منطقی، فعالیت هدفمند و سازگاری با محیط می شود. به نظر پیاژه، هوش نتیجه تأثیر متقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل به صورت متعادل صورت گیرد، موجب توانایی سازگاری فرد با محیط و پیشرفت هوشی می شود. با توجه به نظرات مختلف می توان هوش را استعداد آموختن و مورد استفاده قرار دادن این آموخته ها در سازگاری با وضعیت های تازه و حل مسایل جدید دانست. به عبارت دیگر هوش قابلیت تغییر یا انعطاف در سازگاری است( راست منش،1389).

ترمن، هوش را ظرفیت فرد در تفکر انتزاعی می داند و پیرامون تعریف خود می نویسد فرد به همان نسبتی که قادر به تفکر انتزاعی است، هوشمند نیز است) شامرادلو،1383، مه یر و سالووی،1997).

به طور کلی در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد. تعریف دقیق هوش بسیار دشوار و اغلب مورد نزاع متخصصان است. امروزه، روانشناسان معتقدند که هوش، مجموعه توانایی های یک فرد محسوب می شود که توسط آن، فرد چیزی را می فهمد و به طور منطقی می اندیشد و رفتار می کند. با این حال عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر ( 1992 )[2] ، این عناصر را به سه دسته زیر تقسیم نموده اند:

1- توانایی پرداختن به امور انتزاعی: افراد با هوش با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها و مفاهیم) سر و کار

دارند تا عینی (ابزارهای مکانیکی، فعالیتهای حسی)

2- توانایی حل کردن مسایل: توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.

3- توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آن ها (سیف،1386).

به عبارتی هوش را می توان توانایی شخص برای تفکر و عملکرد منطقی و معقول تعریف کرد. در اکثر آزمون های هوش، پس از پانزده سالگی پیشرفتی در میزان هوش مشاهده نمی شود، اما سنی که رشد هوش متوقف می گردد بستگی به نوع آزمون مورد استفاده دارد. در اوایل دوران بزرگسالی هوش ثابت به نظرمی رسد، اما نزول حقیقی دارد که نخستین بار در حدود سی و پنج سالگی کشف می گردد و پس از آن کاهش می یابد ولی به طور مستمر مشاهده می شود (پورافکاری، 1386).

برای تعریف هوش کوشش های زیادی به عمل آمده است. یکی از قدیمی ترین تعریف ها توسط بینه و سیمون (1916 ) ، به این صورت مطرح شده است: قضاوت و به عبارت دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد انطباق خود با موقعیت های مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن؛ این ها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند.

در زندگی روزمره اغلب با افرادی برخورد می کنیم که با وجود یکسان بودن در هوش شناختی، در موفقیت، کار، تحصیل، محیط خانواده و قدرت رهبری با یکدیگر تفاوت دارند. محققان نشان داده اند که بهره هوشی به تنهایی نمی تواند تضمین کافی برای کسب سلامتی، تحصیل، و رضایت فرد باشد بلکه عامل مؤثر دیگری تحت عنوان هوش هیجانی [3]می بایست مورد توجه و بررسی قرار گیرد.

2-2-2-3. انواع هوش

در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولاً باور بر این است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و انسان ها مانند لوح سفیدی هستند که هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارایه شود، می توان به آن ها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسأله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملاً از یکدیگر مستقل هستند. در میان تحقیقاتی که انواع مختلف هوش را کشف کرده اند، هوارد گاردنر (1975)، پیشقدم کار بر روی هوش های چندگانه بود .



[1] - Golman

[2] - Gij & Berlayner

[3] Emotional Intelligence-


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 65 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 60
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سرمایه اجتماعی

2-2.سرمایه[1]

سرمایه ثروتی است مولد ، یا منبعی که شخص می تواند جهت ایجاد درآمد با منبعی اضافی دیگر به کار برد.سرمایه همیشه در اقتصاد سیاسی مارکس ،کار مجسم یا انباشته تعریف می شود ، در یک مناسب اجتماعی قرار می گیریدکه درآن مولد برای انباشت بیش تر سرمایه به کار گرفته می شود.

بوردیو سرمایه را کار انباشت ، تعریف می کند .به نظر البرو اندیشه ای که در پس مفهوم اصلی سرمایه هست ، حتی در معنای مالی اولیه اش ،مفهوم ارزشی است که می تواند اساس ارزش های آینده باشد.(البرو[2]،1995) بنابرین ، سرمایه هر منبعی است که می تواند در عرصه ی خاصی اثر بگذارد. وبه فرد امکان می دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد(استونس[3]،228:1998).

2-3 .اشکال سرمایه

برخی از محققین معتقدند بوردیو بین سه نوع کلی سرمایه ،که ممکن است محتوای خاص عرصه ای داشته باشد تمایز قایل شده است.

1-سرمایه اقتصادی[4]

به درآمد پولی ، و هم چنین سایر منابع و دارائی های مالی اطلاق می شود تظاهر نهادینه اش را در حقوق مالکیت می یابد.مثلا" پول و اشیای مادی که می توان برای تولید کالا و خدمات به کار برد.

2-سرمایه فرهنگی[5]

شامل تمایلات و عادات دیرین که در فرآیند جامعه پذیری است.انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیت های تحصیلی و آموزش رسمی حاصل آمده است.ترنر[6](1198) در تعریف دیگری ، سرمایه فرهنگی را مجموعه ای از نمادها، عادات،منش ها ، شیوه زبانی ،مدارک آموزشی،ذوق و سلیقه ها و شیوه های زندگی که به طور غیر رسمی بین افرادشایع است ،تعریف می کند.(ترنر،434:1998).

3-سرمایه اجتماعی[7]

مجموعه منابع باالفعل و باالقوه ای است که با عضویت در شبکه های اجتماعی کنش گران و سازمان هابه وجود می آید.

4-سرمایه نمادین[8]

استونزو ترنر (1998)بر نوع دیگری از سرمایه به نام نمادین اشاره می کند.که با استفاده از سمبل ها جهت مشروعیت بخشیدن به تصرف سطوح و گونه های متغیری از سه نوع سرمایه یاد شده می انجامد.(استونز،221:1998-ترنر،512:1998).بوردیو نیز در کتاب اشکال سرمایه ،سرمایه نمادین و فرهنگی را دقیقا" مترادف هم نمی داند .در طرح کلی تئوری عمل، سرمایه نمادین محتوای خاص حیثیت و شرف فرض می شود، حال آنکه مثال های سرمایه فرهنگی را در جای دیگری از آثار بوردیو درباره نهادهای آموزشی باز تولید ، انسان آکادمیک بهتر می توان مشاهده کرد و همان قدر که به دانش مهارت یا شایستگی اشاره دارد . به شرف یا حیثیت نیز ، که داشتن این سرمایه می تواند به بار آورد می پردازد.سرمایه فرهنگی مسلما" گونه ای سرمایه نهادین ، به طور کلی است.اما شکلی از سرمایه نمادین است.(بوردیو[9]،7:1997).

5-سرمایه انسانی

شکل دیگری از سرمایه است .و یک مفهوم اقتصادی است.ویژگی های کیفی انسان اعم از آموزش ،تخصص ، مهارت ، دانش ، خلاقیت ، نوع آوری و غیره عموما" نوعی سرمایه به شمار می رود.به عبارت دیگری سرمایه انسانی را می توان ارتقا و بهبود ظرفیت تولیدی افراد جامعه نامید.(علوی راد،نصیرزاده،210:1380).

2-4.تفاوت انواع سرمایه

بر خلاف سرمایه اقتصادی که معمولا"کالای خصوصی دریک جامعه کاپیتالیستی است ، سرمایه اجتماعی جنبه یک کالای عمومی را داشته ، کنش گرانی که سرمایه اجتماعی را ایجاد می کنند.معمولا"فقط قسمت کوچکی را از منافع شان بدست می آورند.(کلمن[10]،119-116-98-99،1198). سرمایه اجتماعی به ارتباط قانونی و قاعده مند وابسته است،که اگر تجدید نشود از بین می رود.سرمایه اجتماعی از طریق مکانیسم های فرهنگی ،دین ، سنت، عادات تاریخی(فوکویاما[11]،1995) به وجود می آید و منتقل می شود.در واقع عناصر فرهنگی می توانند مانند سرمایه اندوخته شوند. پس سرمایه فرهنگی متشکل از عادات ،تمایلات بادوام،عینیت فرهنگی ارزشمند و تحصیل و شرایط لازم آموزشی رسمی است.(بوردیو:1986،243).سرمایه فرهنگی نسبت به سرمایه اقتصادی کمتر ملموس است.با وجود این قابل سرمایه گذاری و کسب سود یا ایجاد ارزش می باشد.

سرمایه اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی قابل تبدیل به یکدیگر می باشد.سرمایه اقتصادی بیشتر ملازمبا الگوهای مخصوص شبکه های اجتماعی و شیوه های فرهنگی گروه های سطح بالا است.با افزایش سود مندی سرمایه اقتصادی، رشد سرمایه اجتماعی و فرهنگی نیز بیشتر می شود.با این حال پول ، منافع اجتماعی ،فرهنگی قابل تبدیل به اندازه مشابه نیستند. قابلیت تبدیل سرمایه اقتصادی بیشتر است و به آسانی به سرمایه اجتماعی و فرهنگی تبدیل می شود (بوردیو،243:1986).



[1]-Capital

2-Albro

3-Estons

[4]-Economic Capital

2-Cultural Capital

3-Terner

4-Social Capital

5-Symbilic Capital

1-Bordioo

2-Kelman

3-Fookoyama


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاشیه نشینی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاشیه نشینی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 71 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 68
مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاشیه نشینی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

حاشیه نشینی

2-10.دیدگاه های حاشیه نشینی

در ارتباط با علت یابی و شناخت زمینه های حاشیه نشینی ، نظریات متفاوت اگر چه تا حد زیادی ناشی از وجود مختلف حاشیه نشینی است.لیکن تعلق صاحب نظران به دیدگاه و مکاتب فکری گوناگون ، سهم مهمی در این امر دارد.در اینجا سعی می شود علل حاشیه نشینی از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد.

2-10-1.دیدگاه لیبرالیستی

این دیدگاه ها عمدتا" خاص کشورهایی است که با نظام اقتصاد آزاد اداره می شوند.بویژه ایالات متحده آمریکا از آن جمله می باشد.این دیدگاه ها تحت تا"ثیر فلسفه پوزیتیسم قرار دارند و از بررسی سطحی علل و عوامل مختلف تجاوز نمی کنند.این امر شاید ناشی از تعهدی باشدکه علم (به مفهوم جدید آن )نسبت به نظام سرمایه داری و طبقات حاکم و حاکمیت کشورهای قانونی بر عهده گرفته است.

بسیاری از محققان لیبرالیست ، که از معتقدان و مبلغان مکتب کارکرد گرایی میباشند ،علت عمده حاشیه نشینی را ناشی از کارکرد جاذبه های شهری و دافعه های روستائی به شمار می آورند.به نظر آنها افزایش جمعیت یکی از علل مهمی است که زمینه را برای مهاجرت مازاد نیروی کار روستائی فراهم می آورد.عدم دسترسی مهاجرین به مشاغل اقتصاد شهری ، همراه با فقر اقتصادی و عدم تخصص آنها موجب می شود که آنها مجبور شوندآلونک ها و زاغه هایی که اغلب فاقد هر گونه تسهیلات شهری از قبیل آب و برق و تلفن است را برای زندگی بر گزینند.

برخی دیگر از کارکردگرایان به عوامل دیگری غیر از افزایش جمعیت تاکید نموده اند.به عنوان مثال (هوم هویت1 عوامل فیزیکی ، مانند زمین های رها شده و اراضی نامناسب شهری و بالابردن قیمت زمین و مسکن و برخی عوامل اقلیمی را زمینه ساز هجوم مهاجران به مناطق خاصی از شهرها و ایجاد حاشیه نشینی و زاغه نشینی می دانند.

2-10-2.دیدگاه ساختارگرایان

رادیکالیست ها که عمدتا" از دیدگاه اقتصاد سیاسی به مسائل می نگرند اگر چه در قبول این اصل ،که حاشیه نشینی در کشورهای در حال توسعه ،در نتیجه مهاجرت از روستاهابه شهرهای کوچک وبه شهرهای بزرگ می باشد .و با لیبرالیست ها هم عقیده هستند.لیکن بر خلاف لیبرالیست ها ، این مهاجرت را ناشی از خصوصیات کارکردهای شهری نمی دانند.بلکه ساختاراقتصادی نا بسامان کشورهای در حال توسعه را که ناشی از ادغام کشورهای مزبور در نظام اقتصاد و تجارت جهانی است،در این امر دخیل می دانند.

تحلیل گران اقتصاد سیاسی معتقدند :هنگامی که مناطق دارای اقتصاد معیشتی ،به جرگه بازار وارد می شوند ،تولیدات بومی عمدتا" جای خود را به یکی دو محصول عمده خواهد دادو جمعیت زیادی به علت دگرگونی ساختارهای تولیدی،به صورت نیروی کار آزاد شده درآمده است ، و موج های عظیم مهاجرتی را موجب می شوند.که دیگر از عوامل که به عقیده رادیکالیست ها ،زمینه حاشیه نشینی را فراهم می آورد،اقتباس کشورهای در حال توسعه از الگوی توسعه کشورهای سرمایه داری صنعتی می باشد. این تحلیل گران معتقدند چنین الگوهایی به دلیل آنکه صنعت محور هستند ساختار اقتصادی کشورهای در حال توسعه را بر هم می ریزد.یکی از نتایج منطقی چنین الگویی ، افزایش جمعیت شهری و ایجاد شهرهای مسلط با جاذبه های شغلی و خدماتی،آن هم در شرایطی است که به دلیل بر هم ریختن ساختار اقتصاد سنتی ،بخش کشاورزی تحت الشعاع مونتاژ و فعالیت های بخش خدمات قرار گرفته و مازاد نیروی کار روستائی را ناگزیر از مهاجرت به شهرهای بزرگ می نماید .

2-10-3.دیدگاه نو سازی

دیدگاه نوسازی که در دهه های 1950و 1960 به عنوان رویکردی در ادبیات علوم اجتماعی مطرح شده است .یکی از عوامل مهم در بر ریختن ساختار اقتصاد سنتی در رشد شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه بشمار می رود .به موجب این دیدگاه پیوندی تنگاتنگ بین شهری شدن و توسعه وجود دارد ،به گونه ای که توسعه یافتگی را مترادف با شهری شدن در نظر می گیرند.به طور کلی می توان گفت تحلیل گرایان اقتصاد سیاسی ،با اعلام اینشعار که ساختار درونی کشورهای جهان سوم بخشی از نظام تولید و مصرف است ،سعی می کنندنقشعوامل ساختاری در مشکلات شهری و از جمله حاشیه نشینی زاغه نشینیرا تبیین کنند..

الف-اسکان غیر رسمی ایران

رشد شتابان جمعیت و تحولات ساختاری در نظام اقتصادی روستائی ایران در بعد از سال های 1345 پدید آمد، سبب شد تا شهرها به ویژه شهرهای بزرگ به عنوان مقصد مهاجرت های مناطق روستائی کشور، جاذب مهاجرت های وسیع و گسترده ای گردند.

در این میان ، بیشتر مهاجران که توانایی مالی و اقتصادی استقرار و سکونت در محدوده رسمی شهر و پرداخت هزینه مسکن و اقامت در محدوده قانونی شهر ها را نداشتند، برای تامین سرپناه خود به ویژه در شهرهای بزرگ به حاشیه شهرها روی آوردند، هرچند که شدت و حجم این مساله در استان های کشور و شهرهای آن بسته به شرایط اقتصادی و تمرکز صنایع متفاوت است.

ب- انواع سکونت گاه های غیر رسمی در ایران:

1-زاغه ها یا محلات فقیر نشین: سکونتگاههایی هستند قانونی ولی بسیار پر جمعیت از لحاظ خدمات در سطح بسیار پائینی می باشند.

2-سکونت گاه های تصرفی: سکونت گاه هایی هستند غیر قانونی و غالباً فاقد طراحی از پیش تعیین شده .

3-سکونت گاه هایی با تفکیک غیر قانونی: بر خلاف دو نوع سکونت گاه فوق الذکر دارای طرحی از پیش اندیشیده شده می باشند ولی به صورت غیر قانونی شکل گرفته اند.


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت عمومی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت عمومی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 32 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت عمومی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت عمومی

توصیف وتعریف سلامت عمومی

انسان موجودی متفکر است که نه بدلیل حوادثی که برایش اتفاق می افتد،بلکه بدلیل نحوه ونوع نگرش نسبت به قضایا،مسائل،مشکلات وحوادثی که با آن روبرو می شودسلامت جسمانی وروانی خود را تحت تاثیر قرار می دهد(آقایی وهمکاران،1386).سلامتی موضوعی مشترک دربسیاری از فرهنگ هاست.درواقع هر جامعه ای به عنوان بخشی از فرهنگ خود،مفهوم خاصی از سلامتی دارد.وجود محیط سالم خانوادگی،ضروری ترین عامل درسلامت روانی است.این محیط را می توان آن طوری تنظیم کردکه دربهبود وضع افراد،اگرموثرنباشد حداقل موجب تخریب آن نگردد(موروکوف وگیلی لاند[1]،1993).آسیب پذیری افراد خانواده دربرابر فشارها ومسائل مختلف زندگی،پژوهشگران ودرمانگران را در سال های اخیر به بررسی سلامت روانی وعوامل وابسته به آن سوق داده است.موضوع بهداشت وسلامت روانی از زمانی که بشر وجود داشته وخصوصا از زمانی که او زندگی اجتماعی را شروع کرده،مطرح بوده است زیرا انسان همواره سلامتی خود را دوست داشته وتمهیدات فراوانی را درپیشگیری ازابتلاء به انواع بیماری ها وگرفتاری های روانی که آرامش او را برهم می زند،فراهم می ساخته وجهت مقابله با فشارهای روانی هم بسیار تلاش می کرده است(فقیهی،1384،ص35).ولی بعضی ازمسائل مشکلات خاصی را برای اعضای خانواده رقم می زند وباعث استرس دراعضای خانواده به ویژه والدین می گردد(هدا[2]وهمکاران،2010،سلدا[3]وهمکاران،2009)وکیفیت زندگی اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می

دهد(اسچیپو[4]وهمکاران،2007).بدون سلامت روان سلامتی معنا ندارد.سلامت روان بطور نزدیکی بادیگرشرایط سلامتی همبسته است.

کسانی که دارای مشکلات سلامت روان هستند،احتمال خطردرسلامت جسمانی آنها هم وجود دارد وافراد دارای اختلالات جسمانی به احتمال زیاد دارای مشکلات سلامت روان هستند(ایتون وپاتل[5]،2009).به طورکلی روان شناسان معتقدند سلامت روانی هنگامی وجود دارد که انسان رفتاری صحیح ومناسبی با جامعه خود داشته باشد.این رفتار برخاسته ازاندیشه واقع گرا ،درک وعکس العمل مناسب است:از این رو فرد سالم با جامعه رابطه سالمی برقرار می کند.بنابراین می توان گفت :سلامت وبهداشت به این معنا است که شخص،علاوه بر دور بودن از مشکلات وبیماریهای روانی ،باشرایط خود به خوبی سازش داشته ودر تعامل با اطرافیان وافراد جامعه موفق ودر نتیجه ،دارای رغبت وشوق زندگی باشد(موسوی،1388).

سلامتی یک موضوع چند بعدی است که سازمان بهداشت جهانی[6] به ابعاد جسمی،روانی واجتماعی اشاره نموده است وصرفا عدم حضور بیماری یا ناتوانی به عنوان سلامتی تعریف نمی شود(تیلور،2003:به نقل ازآشتیانی وکندوان،1390).بعد جسمی که معمول ترین بعد سلامتی است که نسبت به ابعاد دیگر سلامتی می توان آن راارزیابی کرد.سلامت جسمی در حقیقت ناشی از عملکرد درست اعضاء بدن وهماهنگی آنها باهم نشانه سلامت جسمی است.به عنوان نمونه برخی از نشانه های سلامت جسمی عبارتند از:ظاهر خوب وطبیعی،وزن مناسب،اشتهای کافی،خواب راحت ومنظم ،حرکات بدنی هماهنگ ،طبیعی بودن نبض و فشار خون و.....

دربعد روانی سنجش سلامت روانی نسبت به سلامت جسمی مشکل تر خواهد بود.در این بعد تنها نداشتن بیماری روانی مد نظر نیست بلکه داشتن عکس العمل مناسب در برابر مشکلات وقدرت تطابق با شرایط محیطی جنبه مهمی از سلامت روانی را تشکیل می دهد.سازگاری فرد با خودش ودیگران ،قضاوت نسبتا صحیح در برخورد با مسائل ،داشتن روحیه انتقاد پذیری وداشتن عملکردمناسب دربرخوردبا مشکلات برخی از نشانه های سلامت روانی می باشد(موسویان،1392).

یکی از زمینه های عمده بیماریهاومشکلات روانی وعوارض جسمی واجتماعی آن احساس پوچی،بیهودگی وتزلزل روحی است که ناشی ازفقدان بعد معنوی در افراد می باشد.ایمان،هدفدار بودن،پای بندی اخلاقی،تعاون،داشتن حسن ظن وتوجه بیشتر به مسائل معنوی باعث کاهش اضطراب،تزلزل روحی وعوارض ناشی از آن می شود.جنبه های معنوی زندگی باعث می شودفرد همواره برای اهداف عالی تر زندگی تلاش نمایدودر مقابل کمبودها ومشکلات تحمل وبردباری بیشتری داشته وهمواره از رضایت خاطربرخودارباشد.بنابراین تقویت جنبه معنوی به سلامت جسم وروح افرادونهایتا سلامت جامعه کمک بسزایی خواهد کرد.

دربعد اجتماعی ازدو جنبه قابل بررسی است؛یکی ارتباط سالم فرد با جامعه ،خانواده،مدرسه،محیط شغلی ودیگری سلامتی کلی جامعه که با توجه به شاخص های بهداشتی قابل محاسبه،می توان سلامت جامعه را تعیین وبا هم مقایسه کرد(حاتمی وهمکاران،2006؛به نقل از موسویان،1392).



3-Morokoff & Gilliland

4-Hedda

5-Selda

1-Schieve

2-Eaton & Patel

3-World Health Organization (WHO)


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانوادگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانوادگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 74 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 64
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانوادگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مفهوم خشونت

تاریخچه خشونت خانوادگی

از لحاظ تاریخی شاید بتوان نخستین سابقه امر خشونت را در اسطوره های دینی و مذهبی مانند داستان"آدم و حوا" یا هابیل و قابیل به روایات کتب مقدس سراغ گرفت، در واقع داستان آدم و حوا عاملی شد تا در غرب و در دنیای مسیحیت، زنان را مورد ظلم و جور قرار دهند و مقامات کلیسا در روزگار قدیم، حتی خشونت در ازدواج را توصیه می نمودند. چنین طرز نگرشی بر نظرات برخی مقدسین مسیحی نظیر سنت اگوستین نیز تأثیر گذاشت، که معتقد بود مردان در تصویر خداوند آفریده شده اند و اگر زنی را به اتفاق شوهرش در نظر بگیریم شاید بتوان گفت که آن ها هر دو در تصویر خداوند آفریده شده اند. یک هزار سال بعد از عیسی مسیح، نخستین قانون مصوب کلیسا در جهت اعمال خشونت بر زنان صادر شد که البته امروزه بسیاری از متولیان کلیسا، منکر نقش این نهاد در خشونت ورزی علیه زنان هستند، لیکن اقدامات مارتین لوتر در سده شانزدهم میلادی خود بیانگر این واقعیت می باشد، کما این که به زعم برخی از نویسندگان، کتک زدن زنان اگرچه به صراحت در قوانین مدنی ناپلئون پذیرفته شد، لیکن برداشتی رایج و غیر قابل انکار از آن محسوب می شود و این بیشتر ناشی از خطابه ناپلئون به شورای حکومت است که اعلام کرد شوهر باید دارای قدرت مطلقه در ارتباط با همسرش باشد.

بنابراین، سابقه خشونت در خانواده را باید در اسطوره ها و اعتقادات باستانی ایران و جهان جست و جو کرد. خشونت در خانواده با وجود قدمت بسیار زیاد از پنهان ترین مسایل به شمار می رود و تنها در چند دهه اخیر پژوهشگران نظیر روان شناسان، جامعه شناسان، جرم شناسان و ... سعی در پرداختن به این پدیده مهم نموده اند. وسعت دامنه خشونتی که زنان در خانواده در معرض آن قرار دارند در اوایل دهه1970 آشکار شد یعنی زمانی که گروه های هوادار آزادی زنان با تشکیل خانه های امن برای زنانی که خواهان ترک مردان خشن بودند به این نیاز بدیهی پاسخ گفتند. زنانی که به این خانه ها روی آوردند غالبا با مردانی زندگی کرده بودند که سال ها ایشان را کتک می زده اند. بسیاری از این زنان بارها برای ترک شوهر خود به تلاش ناموفقی دست زده بودند اما دشواری تأمین سر پناه و معاش برای خود و فرزندانشان غالبا آنان را به خانه پر خشونت بازگردانده بود(آبوت و والاس، ترجمه عراقی، 1380).

مارتین[1] از جمله کسانی بود که در سال 1976 بررسی هایی در مورد زنانی که از شوهران خود کتک می خوردند انجام داد. مایسل من[2](1978)، در مورد سوء استفاده جنسی از زنان اطلاعات نسبتا کاملی در دسترس دیگران گذاشت. سپس مبحث خشونت به تدریج وارد مجامع علمی شد و در اولین کنفرانس ملی بررسی خشونت در خانواده در سال 1981 به بررسی مسایل و مشکلات خانوادگی پرداختند. در سال 1987، مقوله ی خشونت خانوادگی در پارلمان اروپا مورد بحث قرار گرفت و سازمان ملل آن را مطرح ساخت و در نامه هایی دولت های گوناگون آن را امضاء کردند. در نتیجه دولت های امضاء کننده موظف شدند حمایت های لازم از زنان و کودکان را در جامعه و خانواده به عمل آوردند، به آن ها امکان تحصیل، کار و برابری اجتماعی اعطا کنند. در سال جهانی خانواده نیز بار دیگر بر مسأله خشونت در خانواده تأکید شد(اعزازی،1380).

2-2-1-2. تعریف خشونت

معمولاًخشونت با مفهوم پرخاشگری به کار برده می شود. پرخاشگری اصطلاحی است بسیار کلی برای انواع گوناگون از اعمال همراه با حمله، خصومت و خشونت(پورافکاری،1386).

رفتار پرخاشگرانه در انسان ها به شکل اعمال خشن نسبت به دیگران فرض می شود، که ممکن است موجب اجتناب دیگران یا مقابله به مثل بسیاری از آنان گردد. پرخاشگری تلویحا به قصد آسیب زدن یا به نوعی آزار دادن فردی دیگر صورت می گیرد. مفهومی که از رخدادهای قبل یا پس از عمل پرخاشگرانه استنباط می شود(کاپلان-سادوک، ترجمه پورافکاری،1379).

خشن به کسی گفته می شود که به طور خطرناک، شدید و بیرحمانه با کسی یا چیزی رفتار یا عمل کند. شدت عملی که انسان مرتکب می شود، چه در جنگ، آدم کشی، تجاوز به عنف، یا هر رفتار خشن دیگر بازتابی از حس پرخاشگری است(پورافکاری،1386)

در تعریف دیگری از گلس[3] و استراوس(1979)، آمده است که خشونت عبارت است از عملی که با قصد انجام گیرد و منجر به آسیب بدنی به شخص شود، این آسیب دامنه اش از درد جزیی سیلی زدن تا جراحات شدید و حتی قتل در نوسان است(آمرمان و هرسن،1999).

خشونت خانوادگی اصطلاحی است که تمام انواع خشونت، از جمله خشونت با اطفال، خشونت بین زن و شوهر و خشونت بین فرزندان والدین سالمند را در بر می گیرد(پورافکاری،1386).

مؤسسه ملی بهداشت روان(1992)، خشونت خانوادگی را چنین تعریف می کند:

اعمالی که به طور فیزیکی یا هیجانی مضر هستند یا به صورت بالقوه منجر به آسیب بدنی می شود. هم چنین شامل زورگویی یا تجاوز جنسی، تهدید بدنی، تهدید به کشتن یا آسیب رساندن، محدود نمودن فعالیت های عادی، سلب اختیار و محرومیت از دسترسی به منابع (آمرمان و هرسن،1999). سازمان بهداشت جهانی نیز تعریفی از خشونت خانوادگی ارایه داده است و آن عبارت است از هر گونه رفتار غیر طبیعی که منجر به آزار رساندن به خود و یا دیگران باشد(آزار به صورت جسمی، روانی و یا هر دو می باشد)(بیگلویی و همکاران،1380).

2-2-1-3. تعریف خشونت خانوادگی نسبت به زنان

اولین تلاش ها در تعریف خشونت نسبت به زنان در خانواده توسط کمپ، سیلورمن و همکاران[4](1962)، انجام گرفت. این افراد سوء رفتار را براساس شرایط بالینی، یعنی با علایم تشخیص پزشکی و جسمی تعریف کرده اند و افرادی که به عمد به آن ها تجاوز جسمی شده و مجروح شده بودند مورد نظرشان بود(شهنی ییلاق، 1386). خشونت علیه زنان به هر فعل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت مؤنث اطلاق می گردد که منجر به آسیب دیدگی یا رنج جسمانی،روانی یا جنسی می شود یا ممکن است منتهی شود(معتمدی مهر،1380). به طور کلی خشونت خانوادگی علیه زنان عبارت است از رفتارهای هجومی و سرکوبگرانه از جمله حمله های بدنی، جنسی و روانی و نیز اعمال فشار اقتصادی توسط عده ای از مردان نسبت به زنان خود یا دیگر زنان خانواده(فنی، 1378).

کروپ و همکاران[5](1999)، خشونت زناشویی را این گونه تعریف می کنند: هرگونه اقدام، سوء قصد واقعی یا تهدید به آسیب بدنی توسط زن و مردی که با هم رابطه جنسی نزدیک داشته باشند بر علیه یکدیگر. البته لازم به ذکر است با توجه به بافت فرهنگی جامعه ما منظور از زن و مرد در این پژوهش زن و مردی است که به صورت قانونی با هم ازدواج کرده باشند و در غالب خانواده مطرح باشند.



[1] - Martin

[2] - Meiselman

[3] - Gelles

[4] - Kemp, Silverman & et al

[5] - Kropp & et. al


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 68 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 60
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تفکر انتقادی[1]:

مقدمه:

برای توسعه و پیشرفت علوم در هر کشوری نیاز به بازسازی، اصلاح و تقویت نظام آموزشی وجود دارد. در جامعه ‌علمی ما نیز تعیین نیازهای آموزشی دانش پژوهان، محققان و دانشجویان باید در الویت برنامه‌های‌ آموزشی سازمانها و نهادهای مربوط قرار گیرد. تفکر انتقادی با ویژگی ارزیابی کردن مفاهیم و شناخت پدیده ها روند حل مسائل را با ریشه یابی عمیق و تجزیه و تحلیل کردن آن ها برای دانش آموزان تشریح می کند و توانایی ایجاد روحیه جستجوگری وانگیزه‌مسأله یابی و حل آن را در یادگیرندگان به وجود می آورد و مهمترین نتیجه آموزشی حاصل از تفکر انتقادی به ایجاد قدرت بیان و فن نقادی کمک کرده و تحمل درک دیدگاه های مخالف را در دانشجویان به‌وجود می آورد. تفکر خلاق که دائماً با تغییرات سر وکار دارد باآموزش دانش

آموزان ‌به‌وسیله ‌شیوه‌های خاصی قدرت تجسم‌ و واضح کردن مسائل رابه‌آن ها می‌دهد؛بنابراین این شیوه ‌از اندیشیدن ‌ارزش کاربردی زیادی دارد و دانش آموزان را وادار می کند تا با نگاهی متفاوت‌ قضایا را تحلیل کرده و با به کارگیری توانایی های ذهنی خود یک فکر یا مفهوم جدید از مسأله‌پیش روی خود بسازد و به این نحو نیز به نوعی خودباوری مثبت دست می‌یابد. همچنین آموزش تفکر خلاق با شیوه ‌مهمی چون تفکر افقی که برای جهت دهی به ایده های خلاقانه بهترین راه‌حل‌هارا از دیدگاه‌های کاملاً نو و بکر به دانشجو نشان می‌دهد.روش‌ذهن انگیزی که با نوعی مشورت و همیاری ذهنی به شکلی آزاد و جدا از قید و بندهای قوانین بسته فکری و چارچوب قالبی کتاب های درسی می تواند دانش آموزان را با ایجاد فضای باز برای نقد نظرات همدیگر راهنمایی کند این شیوه از آموزش تفکر ظرفیت نقدپذیری و قدرت انتقاد کردن را در دانش آموزان قوت می بخشد. برای آموزش این شیوه‌های اندیشیدن باید به سطح دانش ، توانمندی های ذهنی و سطح کیفی اندیشه‌دانش آموزان توجه داشت و لازمه ‌آن نیز فراهم نمودن بستر مناسب برای ذهن های فعال و پویای دانش آموزانی است که با رویکردی منتقدانه مسائل را می‌نگرند و با روز آمد کردن نگرش هایشان به وسیله‌ معلمان مجرب و آگاه به خلق ایده های نو می پردازند.آشنایی دانش آموزان با آثار،نبوغ و فعالیت‌های علمی اندیشمندان و متفکران بزرگ که الگوهای مناسبی از رشد و تعالی روح و فکراند می‌تواند راهنمای مؤثری در جهت هدایت نیروهای جسمی و فکری آنان بوده و به‌ اصلاح ضعف ها و نقاط قوت اندیشه‌جوانان منجر می‌شود.

2-2-1 تاریخچه‌ تفکر انتقادی‌ و تفکر خلاق:

تفکرمحوراصلی شناخت و ارائه راه حل های ممکن در هنگام مواجه‌بامسائل است. تفکر دارای عناصری می‌باشدکه‌شامل نشانه‌هاورموزی هستندکه‌انسانها با آن میزان یادگیری خود را گسترش داده، آموخته‌هایشان را باز شناسی می کنند و به‌کار می‌برند.« تفکر فعالیت جهت دار ذهن برای حل مسأله‌است».( شعبانی1372 ) دونوع‌ازاقسام مختلف تفکر هدایت شده (جهت دار )،تفکر انتقادی و تفکر خلاق می باشد.تفکر انتقادی به بررسی ارزیابی ، اصلاح،تعویض و دوباره سازی یک مسأله می پردازد و به‌سطوح بالاتر یادگیری یعنی تجزیه و تحلیل و ترکیب مربوط می شود.این فرایند فکری بحث جدیدی نیست و ریشه‌ی‌آن به‌زمان افلاطون برمی گردد.بهترین نمونه‌ کلاسیک آن « تفکر انتقادی»اثر « مکس بلاک» (1952) و دیگری مقاله«رابرت انیس»(1962)با عنوان«تفکرانتقادی » است. ماهیت و ذات تفکر انتقادی قضاوت معلق یا تردید سالم می باشد و به دسته‌ای‌ازامور که به جریان تفکر سنجیده و منطقی منجر می‌شود،ارتباط می‌یابد.«تفکرخلاق» نوعی تفکر که‌است باانعطاف پذیری،نوآوری و ارزش اجتماعی همراه ‌است. واژه‌نامه ‌انگلیسی‌ آکسفورد ظهور کلمه «خلاق»رابه‌سال (1875) میلادی نسبت می‌دهد. این تفکر درهمه‌ی‌ابعاد زندگی بشری بروز کرده و بین تمام انسان ها مشترک می باشد، هنگامی که قدرت آگاهی و اطلاعات ذهن افراد با رشد مناسب فکری توأم باشد،آنگاه قدرت استدلال ذهنی بیشتر می‌شودوتفکر خلاق که ‌تفکری‌ سطح بالاست،به‌وجود می‌آید.اهداف مشترکی بین تفکرانتقادی و تفکر خلاق است چون پبشرفت و تعییر، روحیه‌‌ ‌جستوگری، کنجکاوی ودانش وسیع که به نحوی محکم این دو تفکر رابه‌هم نزدیک کرده، نیاز به ایجاد بستر مناسب برای ترویج این افکار را در جامعه ضروری می سازد.



[1] Critical Thinking


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های دلبستگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های دلبستگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های دلبستگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های دلبستگی

1

دلبستگی[1] پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایداری است که بین کودک و مادر یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم و دائم با آنهاست، ایجاد می شود (پا پالیا، 2002)، فروید بر این باور بود که دلبستگی نوزاد به مادر به خاطر تغذیه و رفع نیاز فیزیولوژیکی است (سانتراک، 2002، هارلو و ز یمرمن 1959؛ نقل از لسترام، 2002) فرضیه فروید را نقص کردند و بیان داشتند در ایجاد و تقویت دلبستگی کودک به مادر، تماس بدنی در مقایسه با تغذیه، عامل مهم تری است. سپس بالبی(1969، 1973، 1980)، مفهوم دلبستگی را بر این اساس بنا کرد که احساس‌ها و رفتارهای دلبستگی از قبیل گریه، خنده، مکیدن و چنگ زدن، نوزاد را به مادر نزدیک و از خطر دور می‌سازد، و جدایی از مادر، اضطراب و درماندگی کودک را بر می انگیزد. تجربه های واقعی فرد در مورد حساسیت، پاسخگو بودن، حضور فعال مراقب همچنین خلق و خوی کودک و هماهنگی روابط والد، کودک، اساس شکل دهی به سبک های مختلف دلبستگی (ایمن[2]، اجتنابی[3] و دوسوگرا[4])، در خلال سال های نوزادی و کودکی است (کاپلان، 1383/2000)، تجربه هایی که نوزاد با مراقبش دارد در الگوهای روابط وی با دیگران درونی سازی می‌شوند و این الگوی عملی درونی شده، تعیین کننده چگونگی مفهوم نوزاد از خود و دیگران است، مفهومی که بعدها در روابط با دیگران تعمیم می یابد (پینز،2005).

نظریه‌های سبک دلبستگی و تمایز یافتگی، بر روابط اولیه در محیط خانواده تأکید کرده و آن را بر روابط بعدی مؤثر می دانند. آن‌ها سبک های دلبستگی و تمایز یافتگی را به عنوان عوامل پایدار و چند نسلی تلقی کرده و پیشنهاد می‌کنند که چگونه خانواده‌ی مبدأ شخص می‌تواند بر روابط زناشویی او اثر بگذارد (یانگ و همکاران، 2003)، مطالعات مبتنی بر آسیب‌ شناسی تحولی نیز رابطه‌ی بین تجارب منفی اولیه‌ی تحصیلی و خانوادگی و مشکلات روان شناختیو شبکه‌های معیوب زناشویی را در مورد تأکید قرار می‌دهند. (عیدی و همکاران، 2006).

بالبی بر این عقیده بود که نظریه ی دلبستگی تنها یک نظریه‌ی تحول کودک نیست، بلکه نظریه‌ی تحول در فراخنای زندگی نیز می‌باشد. این نظریه معتقد است نوع رابطه ی مادر، کودک در سال‌های اولیه زندگی و میزان قابلیت دسترسی به مادر، میزان حمایت مادر هنگام احساس خطر، درجه‌ی حساسیت مادرانه و تکیه گاه ایمن بودن مادر برای کودک، سبک دلبستگی فرد را معین می‌کند (سانتراک، 2002)، فوگل اظهار می‌دارد که دلبستگی، پیوند هیجانی پایدار بین دو فرد می‌باشد به طوری که یکی از دو طرف کوشش می‌:ند نزدیکی و مجاورت با موضوع دلبستگی را حفظ کرده و به گونه‌ای عمل کند تا مطمئن شود که ارتباط ادامه می‌یابد. بالبی بر این باور است که این گره‌های هیجانی متقابل که به نزدیکی مادر و کودک منجر می‌شود، نخستین تجلی‌های دلبستگی محسوب می‌شود. دلبستگی، نگهدارنده ی نزدیکی متقابل بین دو فرد در تمام مراحل زندگی است (پینز،2005).



16


اینثورث نظریه بالبی را گسترش داده و سبک‌های دلبستگی را به سه دسته‌ی ایمن، نا ایمن اجتنابی و نا ایمن دو سو گرا تقسیم کرده است. کودکان ایمن از والدین به عنوان پایگاه امنی برای اکتشاف محیط استفاده می‌کنند. کودکان ایمن در اکثر موقعیت‌ها احساس راحتی و امنیت می‌کنند و تجسمی مثبت، حمایت گر و پاسخ دهنده از مادر خود دارند. کودکان دو سو گرا در موقعیت نا آشنا مشکل تر می‌توانند به احساس آرامش و آسایش دست یابند. آن ها بین کشش به سوی مادر و اجتناب از مادر در نوسانند، به این ترتیب آن ها به مادر نزدیک می‌شوند سپس مادر را پس می‌زنند. این کودکان به راحتی نمی‌توانند به اکتشاف و دستکاری در محیط بپردازند و هم چنین آن ها به لحاظ خلق در برابر تنیدگی‌ها آسیب پذیرترند (اسکورون و دنی، 2004). کودکان ناایمن اجتنابی در برابر افراد ناآشنا منقلب نمی‌شوند و احتیاط اندکی نشان می‌دهند. چنانچه مادر آن‌ةا را در آغوش بگیرد با حرکات پیچ و تاب و تکان دادن خود سعی در پایین آمدن می‌نمایند و همچنین این کودکان در عواطف خود نسبت به مادر بی تفاوتند و به نظر می‌رسد اهمیت دلبستگی با مادر را انکار می‌کنند. طرفداران این نظریه معتقدند به احتمال زیاد سبک دلبستگی کودک بر اساس الگوهای فعال درونی از خود و چهره‌ی دلبستگی تا بزرگسالی ادامه می‌یابد و در روابط بزرگسالی فرد منعکس می‌شود (عیدی و همکاران، 2006).

الگوهای فعال درونی از چهره‌ی دلبستگی یعنی باورها، انتظارات و احساس‌های فرد در مورد حساسیت و پاسخ دهندگی چهره‌ی دلبستگی و شامل ارزش شایستگی ای می‌شود که فرد برای خود در دریافت توجه و محبت از دیگران قابل می‌شود (اسکورون، 2000)

تداوم الگوهای دلبستگی تا بزرگسالی و تأثیر آن بر روابط بین فردی افراد، در آینده و بزرگسالی، به پژوهشهای متعددی منجر شد که از آن میان می توان به پژوهش شارف و بارتو لومیو (1994)، درباره ثبات و اعتبار الگوی درونی دلبستگی بزرگسال به وسیله مقیاس پیوسته و رتبه ای در سه روش خود گزارش دهی، مصاحبه نیمه ساخت یافته و گزارش همسرانشان، که ثبات متوسطی را نشان داد، اشاره کرد. بکویت، کوهن و هامیلتون، 1999؛ وینفلد، اسروف و اگلوند، 2000 (نقل از استنبرگ، 2002) بیان داشتند که الگوهی دلبستگی افراد، در صورتی که واقعه مهمی مانند طلاق یا از دست دادن والدین رخ ندهد، ثابت باقی می مانند.

18

از مشهورترین پژوهش ها در این زمینه پژوهش‌های هازن و شیور ، 1987؛ اینزورث ، 191 (نقل از پینز،2005) هستند که با الهام از ، نظریه بالبی (1969)، در مورد ماهیت پیوندهای عاطفی، نقش دلبستگی های متقابل بزرگسالان را در روابط زوجین بررسی کردند. نتایج نشان داد که مشخصه های پیوند عاطفی بین زوجین با مشخصه های پیوندهای عاطفی کودک – مادر قابل مقایسه است و سبکهای شناخته شده دلبستگی ایمن، اجتنابی ودوسوگرا، افکار، احساس ها و رفتار زوجین را در روابط زناشویی تحت تأثیر قرار می‌دهند.


[1]- Attachment

[2]- secure

[3]- Avoidant

[4]- Ambivalen


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

ادبیات نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای

ادبیات نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 170 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 83
ادبیات نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سواد رسانه ای

سواد:

با ورود به قرن بیست و یکم و ظهور جامعه دانایی محور، مفهوم سواد تغییر پیدا کرده است. سواد، دیگر‌‌‌ همان معنی سنتی توانایی خواندن و نوشتن را ندارد، بلکه مفهوم سواد در معنای جدید خود شامل سواد دیجیتالی، سواد اطلاعاتی و سواد رسانه‌ای است. با توجه به اینکه در عصر حاضر، شکل و سطح سواد تغییر کرده است؛ همه افراد جامعه نیاز به سوادآموزی در معنای جدید آن دارند. در عصر کنونی کسی که خواندن و نوشتن می‌‏داند و حتی تحصیلات دانشگاهی دارد، ولی به عنوان مثال نحوه استفاده از اینترنت و جستجو در آن را نمی‌داند، یا توان درک پیام‌های رسانه‌ای را ندارد، باسواد تلقی نمی‌شود.

2-1-2 انواع سواد:

2-1-2-1سواد دیجیتالی[1] :

مردم، هنوز نحوه استفاده صحیح از کامپیو‌تر و تجهیزات کامپیوتری را نمی‌‏دانند و در نتیجه کامپیو‌تر در بسیاری از خانه‌ها تبدیل به وسیله تزئینی یا وسیله بازی شده است. در جامعه مبتنی بر دانایی، اکثر مشاغل، به سواد، دانش و مهارت‌های جدید از جمله توانایی کار با کامپیو‌تر و اینترنت نیاز دارند. بنابراین مردم به ویژه، دانش آموزان، دانشجویان، اساتید و شاغلان باید مهارت استفاده از اینترنت و جستجوی اطلاعات در آن و مهارت بهره‌گیری از نرم افزارهای عمومی و تخصصی را داشته باشند.

کامپیوتر‌ها نحوه آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها را تغییر داده است، در مدارس و دانشگاه‌ها دانش آموزان یا دانشجویان می‌آموزند تا انبوهی از اطلاعاتی را که از اینترنت می‌گیرند پردازش کنند و از این اطلاعات در جهت یادگیری بیشتر استفاده کنند. آن‌ها می‌توانند به منابع و اطلاعات علمی در سراسر جهان دسترسی پیدا کنند. اگر دانش آموزان یا دانشجویان سواد دیجیتال نداشته باشند، نمی‌توانند همگام با این تحولات پیش روند. کارمندان و شاغلان با بهره‌مندی از سواد دیجیتال و استفاده صحیح از امکانات و تجهیزات فناوری اطلاعات، می‌توانند با بهره وری، سرعت و دقت بیشتری کار خود را انجام دهند.

سواد دیجیتالی شامل مهارت‌های زیر خواهد بود:

مهارت کار با سیستم عامل‌ها و راهبری عمومی کامپیو‌تر

مهارت استفاده از امکانات اطلاعاتی اینترنت نظیر جستجو و یابش اطلاعات در اینترنت و پایگاه‌ها و منابع علمی و اطلاعاتی و دانشنامه‌های اینترنتی.

مهارت استفاده از امکانات ارتباطی اینترنت نظیر پست الکترونیک، شبکه‌های اجتماعی، تالارهای گفتگو، گروه‌های خبری، سیستم‌های پیام رسانی فوری و کنفرانس‌های اینترنتی.

مهارت استفاده از امکانات همکاری اینترنت نظیر سیستم‌های دورکاری الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، پرداخت اینترنتی، بانکداری اینترنتی، دولت الکترونیکی و خدمات الکترونیکی.

مهارت کار با نرم افزارهای عمومی نظیر نرم افزارهای چندرسانه‌ای، آموزشی، واژه‌پرداز، صفحه گسترده، پایگاه داده، طراحی و گرافیک و …

مهارت استفاده از نرم افزارهای تخصصی مربوط به رشته تخصصی هر فرد نظیر نرم‌افزارهای آماری، برنامه‌نویسی، مهندسی، محاسباتی، اقتصادی، حسابداری، مدیریتی و …

مهارت استفاده از امکانات و تجهیزات سخت افزاری نظیر کامپیو‌تر خانگی، لپ تاپ، تبلت، تلفن همراه هوشمند، پرینتر، اسکنر و …

2-1-2-2سواد اطلاعاتی[2]:

افراد در عصر اطلاعات و جامعه مبتنی بر دانش، به منظور دسترسی به منابع اطلاعاتی و استفاده از آن، باید سواد اطلاعاتی داشته باشند. سواد اطلاعاتی مجموعه مهارت‌ها و توانمندی‌هایی است که فرد را قادر می‌سازد، نیاز اطلاعاتی خود را تشخیص دهد، منابع و پایگاه‌های اطلاعاتی لازم را شناسایی کند، به تدوین روش جستجو در این منابع و پایگاه‌های اطلاعاتی بپردازد و پس از انجام جستجو، اطلاعات به دست آمده را ارزیابی کرده و به منظور تولید اطلاعات جدید، پیوند لازم بین اطلاعات جدید را با دانش قبلی خود برقرار سازد.

عوامل متعددی باعث شده است، سواد اطلاعاتی در جامعه دانایی محور اهمیت روزافزونی بیابد، برخی از این عوامل عبارتند از:

انفجار اطلاعات و در نتیجه آن آلودگی اطلاعات

توسعه فناوری اطلاعات و پیوند مستمر آن با زندگی روزمره انسان‌ها

تغییر در شیوه‌های آموزشی و توجه به جایگاه پژوهش و تحقیق در آموزش

افزایش تنوع در قالب‌های منابع اطلاعاتی

مهارت‌های مختلف سواد اطلاعاتی عبارتند از:

مهارت تشخیص نیاز اطلاعاتی

مهارت شناسایی روش‌های دسترسی به اطلاعات و منابع و پایگاه‌های اطلاعاتی

مهارت تدوین راهبردهای جستجو در اطلاعات

مهارت جستجوی ساده و تخصصی در منابع اطلاعاتی

مهارت مقایسه و ارزیابی اطلاعات به دست آمده از جستجو

مهارت سازماندهی، برقراری ارتباط بین اطلاعات به دست آمده و اطلاعات و دانش قبلی فرد.(فاطمه شعبانی و سمیه فاطی زاده:1390)

2-1-3 سواد رسانه ای:

بر اساس نظر جیمز پاتر[3]، بسیاری از افراد واژه سواد را با رسانه­های چاپی ربط می دهند و آن را معادل توانایی خواندن قلمداد می­کنند. برخی نیز، در رویارویی با رسانه های دیگری همچون فیلم و تلویزیون، این اصطلاح را به سواد دیداری[4] بسط می دهند. نویسندگان دیگری نیز از اصطلاحاتی نظیر سواد رایانه ای[5] و سواد خواندن[6] استفاده می کنند، اما هیچ یک از این ها معادل «سواد رسانه ای» نیستند، بلکه صرفا اجزای سازنده آنند. «سواد رسانه ای» شامل تمام این توانایی های ویژه و نیز چیزهای دیگری است. اگر خواندن بلد نباشیم، از رسانه های چاپی چیزی دستگیرمان نمی شود. اگر در درک آداب دیداری و روایی مشکل داشته باشیم نمی توانیم از تلویزیون یا فیلم چیز زیادی بفهمیم. اگر نتوانیم از رایانه استفاده کنیم. ازآنچه به مرور زمان در مهم ترین رسانه رخ می دهد، بی خبر می مانیم. در واقع، سواد رسانه ای فراتر و عمومی تر از این توانایی های ویژه است. بدین ترتیب، سواد رسانه ای چنین تعریف می شود:

سواد رسانه ای مجموعه ای از چشم اندازها[7] یا جنبه های فکری است که ما برای قرار گرفتن در معرض رسانه، فعالانه[8] از آن­ها بهره برداری می کنیم تا معنای پیام هایی را که با آن­ها روبه رو می شویم، تفسیر کنیم. ما چشم اندازهای خود را با استفاده از ساختارهای دانش خود می سازیم و برای ساختن ساختارهای دانش، به ابزار و مواد اولیه نیاز داریم. این ابزار، مهارت های ما و ماده اولیه، اطلاعات به دست آمده از رسانه ها و دنیای واقعی است. استفاده فعالانه از رسانه ها بدان معنی است که ما از پیام ها آگاهیم و به طور خودآگاهانه با آن ها تعامل داریم. به طور سنتی، سواد رسانه ای به توانایی تحلیل و ارزیابی محصولات رسانه ای و به طور گسترده تر به ایجاد ارتباط موثر و از طریق نگارش خوب اطلاق می شود. طی نیم قرن گذشته، سواد رسانه ای شامل توانایی تحلیل شایسته و به کارگیری ماهرانه روزنامه نگاری چاپی، محصولات سینمایی، برنامه های رادیویی و تلویزیونی و حتی اطلاعات و مبادلات رایانه ای (از جمله تعاملات زمان واقعی از طریق شبکه جهانی اینترنت) شده است.(بروان،1998: 44)

بر این اساس، برخی کارشناسان حوزه ارتباطات سواد رسانه ای را "توانایی دستیابی، تجزیه و تحلیل، نقد، ارزیابی و ایجاد پیام های رسانه ای به گونه های مختلف" تعریف می کنند. کارشناسان ارتباطات معتقدند، فرد با مهارت سوادرسانه ای قادر است به طور منتقدانه، درباره آنچه در کتاب، روزنامه، مجله، تلویزیون، رادیو، فیلم، موسیقی، تبلیغات، بازی های ویدیویی، اینترنت و... می بیند، می خواند و می شنود، فکر کند. گروهی از دانشمندان سواد رسانه ای را "تقویت تجارب رسانه ای" تعبیر می کنند.(همان منبع)

کنفرانس بین المللی سواد رسانه ای نیز در دهه 1990 تعریف زیر را از سواد رسانه ای ارائه کرد:« توانایی دسترسی و ارزیابی پیام های رسانه ای در اشکال مختلف».(کرست و پاتر، 1998: 13-5)

از سوی دیگر سواد رسانه ای از نظر برخی دیگر از کارشناسان به معنای فراگیری چگونگی تولید پیام با استفاده از رسانه های چاپی، سمعی و بصری و ... است. مارین بارون[9]، مدیر بخش بخش چند دسانه ای و عضو هیات مدیره آموزشکده زبان انگلیسی مونترال کانادا، سواد رسانه ای را جزو مؤلف های باسوادی می پندارند و می نویسد، امروزه با سواد باید بتوانند:

توانایی رمز گشایی، درک، ارزیابی و کار با اشکال مختلف رسانه را داشته باشند.

بتوانند متن، صدا و تصویر بیافرینند یا ترکیبی از این عناصر را داشته باشند(قاسمی، 1385: 87)

آموزش سواد رسانه ای در جامعه آمیزه ای از فنون و تکنیک های بهره برداری مؤثر از تولیدات رسانه ای و نوعی کسب بینش و نگرش برای تشخیص این است که، در عصر رقابت رسانه ای امروزه کدامیک از این وسایل ارتباط جمعی می توانند اطلاعات سودمند و ضرورت مندی را برای افکار عمومی آماده کنند. بر این اساس« انسان شناسان، جامعه شناسان، زبان شناسان، مورخان، دانشمندان ارتباطات و در واقع تمامی رشته هایی که در باب چگونگی ارتباط افراد و گروه ها جهت ادامة حیات، بهروزی و پیشرفت مطالعه می کنند، مدت هاست که بدین نتیجه رسیده اند که گذار انسان از فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب، منجر به افزایش توانایی او در کنترل زندگی و محیط پیرامونی اش گشته است. (باکینگهام، 1389: 14)

بنابراین هدف اساسی سواد رسانه ای در رسانه های جمعی می تواند به نوعی رابطه با عدالت اجتماعی باشد، که این مهارت در هر جامعه ای تا چه حد مورد اهمیت و ضرورت قرار می گیرد؛ و سیاست های اجتماعی و فرهنگی هر حاکمیتی تا چه حد حاضر است از طریق وسایل ارتباط جمعی این مهارت را در بین شهروندان و مخاطبان رسانه ای خود اشاعه دهد تا از این طریق بتواند سرمایه های اجتماعی و پیوند اعتمادی خود را با افکار عمومی تحکیم و استمرار بخشد.

«پل ماریس[10]، محقق رسانه می گوید: " سواد رسانه ای، دانایی نسبت به نحوه ی کارکرد رسانه ها در جامعه است".... ژاستین لوئیس[11] و سوت ژالی معتقدند: "سواد رسانه ای عبارت است از فهم و درک محدودیت های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فناورانه ی خلق، تولید و انتقال پیام ها"..... آلن روبین معتقد است: " تمامی تعریف ها، بر دانش، آگاهی و عقلانیت خاصی تکیه و تأکید دارند و آن پردازش شناختی اطلاعات است. عمده ی آن ها بر ارزیابی انتقادی پیام ها متمرکز می شوند. در حالی که برخی نیز تبادل و انتقال پیام ها را نیز در بر دارند. پس سواد رسانه ای مقوله ای است راجع به فهم منابع و فناوری های ارتباطی، رمزگان بکار رفته، پیام هایی که تولید شده و گزینش، تفسیر و تأثیر آن پیام ها" و...» (همان: 17-16)



[1] Digital Literacy

[2] Information Literacy

[3]Jams potter

[4] f Visual Literacy

[5] Computer Literacy

[6] Reading Literacy

[7] Perspective

[8] Actively

[9]Marin Bron

[10] Poll Maris

[11] Jastin Loees


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

عنوان پژوهش:باغ کتاب تبریز - برای رشته معماری

پژوهش برای رشته معماری عنوان باغ کتاب تبریز
دسته بندی معماری
فرمت فایل doc
حجم فایل 49501 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 102
عنوان پژوهش:باغ کتاب تبریز - برای رشته معماری

فروشنده فایل

کد کاربری 5973

پژوهش برای رشته معماری - عنوان : باغ کتاب تبریز


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

مقاله در مورد عیب یابی سیستمهای هیدرولیکی

مقاله در مورد عیب یابی سیستمهای هیدرولیکی
دسته بندی برق و الکترونیک
فرمت فایل ppt
حجم فایل 1652 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16
مقاله در مورد عیب یابی سیستمهای هیدرولیکی

فروشنده فایل

کد کاربری 5973

مقاله در مورد عیب یابی سیستمهای هیدرولیکی مخصوص دانشجویان رشته برق


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

مقاله در مورد آندوسکوپی

مقاله در مورد آندوسکوپی مخصوص دانشجویان رشته مهندسی پزشکی
دسته بندی علوم پزشکی
فرمت فایل ppt
حجم فایل 230 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
مقاله در مورد آندوسکوپی

فروشنده فایل

کد کاربری 5973

پاورپوینت مقاله در مورد آندوسکوپی مخصوص دانشجویان رشته مهندسی پزشکی


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

پیشینه تحقیق و مبانی نظری کیفیت زندگی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری کیفیت زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 38 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
پیشینه تحقیق و مبانی نظری کیفیت زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کیفیت زندگی:

مفهوم کیفیت زندگی طی قرن های متمادی همواره موضوعی چالش برانگیز و متاثر از نوع جهان بینی افراد بوده است. آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو (322 - 384قبل از میلاد) برمی گردد. ارسطو بویژه درکتاب اخلاق نیکو ماخس به موضوع سعادت انسانی و اینکه سعادت چیست، متشکل از چه فعالیت هایی است و چگونه می توان سعادتمند شد، می پردازد. او زندگی خوب را معادل شاد کامی میداند در قرنهای بعد، این موضوع در بین فلاسفه اسلامی جایگاه ویژه ای پیدا کرد چنان که ابن سینا در اشارات، ملاصدرا در اسفار، امام خمینی (ره) در تقریرات فلسفی درسهای اسفار و بسیاری دیگر از علمای اسلامی در باب سعادت و شادکامی بحث های مبسوطی مطرح کرده اند.

رویکرد آکادمیک به کیفیت زندگی از سال 1920 میلادی یعنی زمانی که پیگو در کتاب اقتصاد و رفاه به این موضوع پرداخت، سیر تازهای پیدا کرد. از دهه 1930 محققان به ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق مختلف جهان پرداختند و بعلت گستردگی، تدریجاً در سایر علوم مانند روان شناسی، اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی و پزشکی بصورت یک موضوع میان رشته ای مورد توجه قرار گرفت ولی حدود 40 سال قبل برای اولین بار کیفیت زندگی در رابطه با وضعیت سلامت مطالعه و گزارش شد( رضوانی و منصوریان، 1387).

سازمان جهانی بهداشت درسال 2000 ، مفهوم کیفیت زندگی را درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که درآن زندگی می کنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت های آنان تعریف کرد. تعریفهای جدیدتر، کیفیت زندگی را اختلاف بین سطح انتظارات انسان ها و سطح واقعیت ها عنوان می کنند و هرچقدر این اختلاف کمتر باشد، کیفیت زندگی بالاتر میرود. بنابراین کیفیت زندگی کاملاً فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگی آنان استوار است. از سویی شکل گیری، رشد و گسترش مفهوم کیفیت زندگی طی نیم قرن اخیر، آن را به مفهومی کلیدی و مهم در عرصه مباحث جهانی و مسائل انسانی تبدیل کرده است بطوری که امروزه در کنار مفاهیم کیفیت زندگی، کیفیت زندگی کاری، رضایتمندی از زندگی و هم مطرح است که بعنوان Quality Adjusted life year (QALY) کیفیت زندگی وابسته به سلامت مفهوم دیگری بنام یک شاخص بهداشتی بجای شاخص امید به زندگی بکار می رود و حاکی از گسترش مفهوم کیفیت زندگی است. مفهوم اخیر ترکیبی از کمیت (تعداد سال های باقی مانده عمر) و کیفیت (وضعیت بهره برداری از عمر) زندگی است که نشان دهنده تعداد سال های عمر با رضایت مندی و نشاط و بدون درد و رنج و علایم بیماری است. از سویی نظریات اولیة مربوط به کیفیت زندگی، بیش تر بر نگرانی ها و اولویت های فرد ی تأکید داشتند؛ اما در سال های اخیر مباحث نظری، از فرد محوری به سمت نگرانی های اجتماعی نظیر امنیت، آزادی، گستردگی کیفیت زندگی و ساختار و کیفیت روابط اجتماعی افراد در جامعه تغییر یافته است. با این وصف، به طور کلی می توان کیفیت زندگی را با استفاده از شاخص های ذهنی و عینی محاسبه نمود. شاخص های ذهنی، منعکس کنندة ارزیابی ذهنی افراد از زندگی می باشند. این ارزیابی با استفاده از اطلاعات افراد که وضعیت رفاهی خود را از طریق پرسشنامه های مختلف و یا سرشماری ها، اظهار نموده اند، به دست می آید. چنین شاخص هایی، نشان دهندة شرایط کلی زندگی افراد و نحوة نگرش آن ها به این شرایط بوده و با جمع آوری و تحلیل آماری این شاخص ها، می توان به ارزش های طبقات مختلف اجتماعی پی برد (جواهری و همکارن، 1389).

محاسبات عینی کیفیت زندگی، بر پایة متغیرهای قابل لمس بنیان نهاده می شوند. این متغیرها به صورت معمول توسط نهادهای رسمی جمع آوری و منتشر می شود. حساب های اقتصادی، بهداشت، آموزش، آلودگی شهری و سایر اطلاعات کلی، نمونه هایی از این گونه اطلاعات هستند. هدف روش عینی، بررسی وضعیت جامعه در حالت های کلی مانند اقتصاد کلان، وضعیت کلی جامعه و شاخص های مربوط به نفوس می باشد. طبق روش محاسبة عینی، کیفیت زندگی ممکن است به صورت رابطة متقابل میان این چهار، چهار مشخصة اساسی فعالیت های انسان تعریف گردد. مشخصه عبارتند از کیفیت جمعیت، رفاه مادی، کیفیت نظام اجتماعی و کیفیت اکوسیستم و محیط زیست. هرکدام از این مشخصه ها را می توان تا حدی که سیستم آمارگیری کشور اجازه می دهد، به صورت جز ئی تری مورد استفاده قرار داد


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

پیشینه تحقیق و مبانی نظری انگیزه پیشرفت

پیشینه تحقیق و مبانی نظری انگیزه پیشرفت
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
پیشینه تحقیق و مبانی نظری انگیزه پیشرفت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

انگیزه پیشرفت

در قرن جدید با پیشرفت سطح رفاه بشر، شاید دیگر مسائلی مانند نیازهای زیستی نتواند محرک نیرومندی برای به جریان انداختن زندگی بشر باشد و حالتی از پوچی و بیهودگی در حال گسترش است. بنابراین اگر بتوانیم افراد جامعه را به سوی زندگی ای بهتر سوق دهیم، یعنی این نگرش که باید در تمام مراحل زندگی هدفی برای پیشرفت خود داشته باشیم و در واقع انگیزه پیشرفت ایجاد کنیم، می‌توانیم بسیاری از مشکلات روانی را کاهش دهیم. این مسئله در روانشناسی مثبت نگر[1] حتی به عنوان یک روش درمانی مورد توجه قرار گرفته است. بگونه ای که به فرد می‌آموزند که در هر موقعیتی حتی وقایع ناگوار زندگی به دنبال فرصت‌های ایجاد شده باشد، نه این که در جریان افکار منفی خودکار[2] خود گرفتار شود. در روانشناسی مثبت نگر، پیشرفت هدف نیست بلکه منظور اصلی ایجاد هدف در زندگی است (کورِی، ساتویندر و ادواردو[3]، 2010). البته این که فرد خود را گرفتار ملاک‌های رقابتی اجتماعی کند کار درستی نیست، پیشرفت باید با توجه به ملاک‌های فردی و برای تامین نیاز به شکوفایی فرد باشد و فرد باید بیاموزد که بیشتر بر مبنای انگیزه‌های درونی خود رفتار کند تا در صورت عدم موفقیت از مسیر پیش رفت باز نماند (کوهن، فریدریکسون، برون و کان وی[4]، 2009).

در مورد انگیزه پیشرفت تعریف‌های مختلفی ارائه شده است بنا به تعریف ویلدر[5] (1989) این انگیزه عبارت است از میل و اشتیاق یا تلاش و کوششی که افراد برای رسیدن به هدفی یا تسلط بر امور، افراد یا اندیشه‌ها و دستیابی به یک معیار متعالی از خود نشان می‌دهند. بر اساس تعریفی دیگر، انگیزه پیشرفت سائقی برای پیشی گرفتن از دیگران، دستیابی به پیشرفت با توجه به ملاک‌های مشخص و تلاش جهت کسب موفقیت است (روبینز[6]، 1993). همچنین، گیج و برلانیر (1992) انگیزه پیشرفت را به صورت یک میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در زمینه فعالیت خاص تعریف کرده اند. بسیاری از محققین عقیده دارند که انگیزه پیشرفت یکی از صفات شخصیتی نسبتا پایدار است که منشا بسیاری از رفتارهاست. افراد از نظر داشتن انگیزه پیشرفت با هم متفاوتند. برخی دارای انگیزه پیشرفت بالا هستند و برای به دست آوردن موفقیت و دستیابی به هدف‌های خود تلاش می‌کنند و برخی دیگر انگیزه پیشرفت پایینی دارند (اتکینسون، 1966).

2-2-2- انواع انگیزه پیشرفت

تقسیم بندی هدف گرا[7]: انگیزه­های پیشرفت به دو دسته اصلی، انگیزه­های عملکردی[8] و انگیزه­های تبحری[9]، تقسیم شده‌اند. در ارتباط با انگیزه­های عملکردی شخص می­خواهد شایستگی خود را به دیگران نشان دهد یا آن را بهبود بخشد (مومرستیگ و همکاران، 2011). افراد در انگیزه­های عملکردی معمولاً شایستگی خود را بر اساس یک معیار ارزیابی می­کنند. افراد دارای انگیزه­های عملکردی روی این موضوع تمرکز دارند که توانایی­ها و مهارت­های خود را در مقایسه با دیگران نشان دهند. پیشرفت بر اساس انگیزه­ عملکردی به معنی بهتر عمل کردن نسبت به دیگران است. افراد دارای انگیزه­های تبحری معمولاً شایستگی خود را بر اساس توانایی شخصی ارزیابی می­کنند و توجه خود را بر پرورش دادن شایستگی و تسلط یافتن بر تکلیف متمرکز می­کنند. پیشرفت بر اساس انگیزه­های تبحری به معنی ترقی کردن است (کاپلان و مائهر[10]، 2007).

پژوهشگران معتقدند تفاوت قائل شدن بین انگیزه­های تبحری و عملکردی بسیار مهم است. انگیزه­های تبحری، در موقعیت‌های پیشرفت (به عنوان مثال، در مدرسه، کار و ورزش)، با شیوه­های تفکر[11]، احساس و رفتار مثبت و سازنده در ارتباط است، در حالی که انگیزه­های عملکردی، در موقعیت‌های پیشرفت، با شیوه­های تفکر، احساس و رفتار نسبتاً منفی و بی­حاصل ارتباط دارد و فرد ممکن است برای ارتقای مرتبطه خود به فکر پایین آوردن دیگران باشد. از طرف دیگری، انگیزه‌های تبحری بر اساس رقابت نیست اما مشکل این است که ممکن است فرد را از معیارهای جامعه جدا کند. به طور مثال فرد آنقدر در امور هنری پیش رود که به سایر جنبه‌های زندگی توجهی نداشته باشد و در ساده ترین کارهای خود درمانده باشد (زایگلر، شموکل، اگلوف و بوهر[12]، 2010).



[1]. Positive psychology

[2]. negative automatic thought

[3]. Corey, Satvinder & Eduardo

[4]. Cohen, Fredrickson, Brown & Conway

[5]. Vilder

[6]. Robbins

[7]. goal orientation

[8]. functional motive

[9]. skillfully motive

[10]. Kaplan & Murry

[11]. thinking style

[12]. Ziegler, Schmukle, Egloff & Bühner


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

پیشینه تحقیق و مبانی نظری اختلال نقص توجه بیش فعالی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری اختلال نقص توجه بیش فعالی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 37 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
پیشینه تحقیق و مبانی نظری اختلال نقص توجه بیش فعالی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

اختلال نقص توجه - بیش فعالی

  • · تاریخچه :

در سالیان اخیر، اختلال نقص توجه / بیش فعالی[1](ADHD) از نظر بالینی، پژوهشی و اجتماعی مورد توجه زیادی قرار گرفته است. اگرچه این اختلال از جمله مواردی است که بیش از صد سال از توصیف آن می­گذرد و در طول زمان با عناوین مختلفی از آن یاد شده است. درسال 1863 پزشکی آلمانی به نام هنریش هافمن[2] در قطعه شعر طنزآمیزی، نوجوانی به نام فیلیپِ بی قرار را توصیف کرد و بدین ترتیب این اختلال برای اولین بار به نام همین پزشک نامگذاری شد. بعد از آن در اوایل قرن بیستم جورج استیل[3]­، کودکان بیش فعال و تکانشگر را به عنوان کودکانی فاقد مهار ارادی[4] و کنترل اخلاقی[5] توصیف کرد، توصیفات وی با علائم و نشانه­های کودکان مبتلا به ADHD نوع مرکب همراه با اختلال سلوک[6] مطابقت دارد. بدین ترتیب، این نخستین بار بود که اختلال در کنترل تکانه و بی توجهی به عنوان یک اختلال مستقل از صدمه مغزی یا عقب ماندگی ذهنی معرفی می­شود. چند سال بعد در سال 1918 و اندکی پس از جنگ جهانی اول، مشکلات رفتاری مشابهی در بازماندگان آنسفالیت دیده شد که تحت عنوان «سندرم بیش فعالی[7]» تعریف شدند.

سایر اسامی این اختلال عبارتند از «آسیب مغزی خفیف[8]»، «اختلال عملکرد مغزی خفیف[9]» و «واکنش بیش فعالی دوران کودکی[10]». به کارگیری اصطلاح «اختلال نقص توجه / بیش فعالی» اولین بار در نسخه سوم راهنمایی تشخیص بیماریهای روانی DSM-Ш-TRمطرح شده است.

  • · تعریف اختلال و زیر دسته های آن :

چهارمین نسخه راهنمایی تشخیص بیماری­های روانی (DSM lV-TR)، ADHD را به عنوان یک وضعیت پیچیده عصبی-رشدی که براساس وجود الگوی پایدار نقص توجهی و یا بیش فعالی و رفتارهای تکانشی به عنوان ویژگی های بسیار تکرار پذیر و شدیدتر از میزان قابل مشاهده در همتاهای رشدی آنها تعریف می­کند. آنچه موجب تمایز ADHD می­شود این است که سطح و میزان فعالیت، آشفتگی، بیقراری و رفتارهای تکانشی کودک با سطح رشدی-تکاملی فرد تناسب و همخوانی ندارد و همچنین موجب بروز اختلال و آسیب در عملکردهای هنجار می­شود، که البته این امر در محیط های مختلف نظیر خانه و مدرسه رخ می­دهد. اختلال نقص توجه / بیش فعالی در DSM lV-TR در قالب زیر دسته هایی طبقه بندی شده است.

* نقص توجه / بیش فعالی با غلبه الگوی بی توجهی (­ADHD – PI­)[11] : کودکان مبتلا در بسیاری از حوزه های توجه، از جمله تمرکز و تداوم توجه و سازماندهی دچار ناتوانی هستند.

* نقص توجه / بیش فعالی با غلبه الگوی تکانشگری / بیش فعالی (­ADHDPH/I­)[12] : کودکان مبتلا به آستانه تشخیصی لازم برای علائم بی توجهی نرسیده اند. مشکلات غالباً در حوزه های کنترل مهار و تکانه و رفتار بیش فعالانه می­باشد.

* نقص توجه / بیش فعالی مرکب (­ADHDC­)[13] : کودکان مبتلا به این نوع از ADHD هم علائم بی توجهی و هم علائم تکانشگری و بیش فعالی را تجربه می­کنند.

کودکان مبتلا به نوع بیش فعالی / تکانشگری (ADHD – PH/I) مشکلات بیشتری را برای والدین در زندگی نسبت به نوع بی توجه (ADHD – PI) ایجاد می­کنند.

از مطالعاتی که علائم مربوط به سن را در کودکان ADHD بررسی کرده اند این طور برمی آید که کودکان سنین پیش دبستانی (6 سال به پایین­) اغلب با علائم نوع تکانشگری / بیش فعالی PH/I) ADHD –)، کودکان سنین ابتدایی (­7 تا 10 سال­) با علام نوع مرکب (­ADHD – C­)، و کودکان سنین بالاتر با علائم نوع بی توجه (­ADHD – PI­) ارجاع می­شوند.

  • · خصوصیات بالینی :

1) بی توجهی:

کودکان ADHD مشکلات واضحی در توجه پایدار به ویژه زمانی که در تکالیف آموزشی درگیر می­شوند، نشان می­دهند. آنها در شروع تکالیف جدید مشکل دارند و به آسانی از اکثر تکالیفی که آغاز کرده اند منحرف می­شوند و در برگشتن به یک تکلیف بعد از اینکه حواسشان پرت شده بود مشکل دارند. در کلاس درس این کودکان تمایل کمی برای تمرکز روی تکالیف تکراری، راکد و کند دارند.

در بعضی از موارد کودک با محرکهای خارجی دچار حواس پرتی می­شود اما در موارد دیگر کودک به سادگی علاقه اش را از دست داده و دیگر پشتکاری برای کار ندارد. حواس پرتی نه تنها نشان دهنده شکست در فیلتر کردن دروندادهای ناخواسته است، بلکه بیشتر ناشی از جستجوی فعال محرکهای زیادتر به هنگام انجام فعالیت خسته کننده ای است که نیازمند بذل توجه می­باشد­.

در کودکان مبتلا به ADHD – PI مشکل عمده و برجسته­، به طور شاخص­، افت تحصیلی است. والدین و معلمان اغلب از دیرکرد دراز مدت، فراموشکاری، آشفتگی و عدم سازمان دهی، گم کردن وسایل، خیال­پردازی، عدم انجام تکالیف و یا کیفیت پایین آنها، ناتوانی در انجام تکالیف هدفمند، بهانه جویی و تعلُل، بلند شدن از جا، تعویض مکرر فعالیتها در مقایسه با سایرین، حواس پرتی و عدم گوش کردن به حرف والدین و مربیان، شکایت می­کنند.

2) تکانشگری:

رفتار تکانشی را می­توان به عنوان پاسخ عملکردی با هدف اجتناب از تأخیر و یا به نوعی تنفر از تأخیر در نظر گرفت. رفتار تکانشی در کودکان ADHD اغلب به مشکل بی طاقتی واضح نشان داده می شود. مثلاً در جواب دادن در کلاس زمانیکه به آنها دستور داده می­شود که «­دستت را بلند کن و منتظر بمان تا صدایت کنم­». مثالهای دیگر شامل مشکل در انتظار در بازیها و گفتگوها است. در مدرسه بی قراریشان ممکن است به یک موتور تشبیه شود که آنها را سریعاً از یک تکلیف به دیگری به حرکت درمی­آورد. شکایتها ممکن است همچنین درباره گستاخی کودک به ویژه زمانی که به نظر می­رسد بدون فکر به دیگران، کاری را انجام می­دهد، مثل زمانی که او در کارهای دیگران مداخله می­کند، مربوط باشد. این کودکان ممکن است ضد اجتماعی به نظر برسند به دلیل آنکه هنجارهای اجتماعی که به وسیله دیگران پذیرفته شده اند به نظر نمی­رسد، به عنوان یک چارچوب مرجع برای آنها قابل قبول باشند.



[1]. Attention Deficit Hyperactivity Disorder

[2]. Hoffman

[3]. Still

[4]. Volitional Inhibition

[5]. Moral Control

[6]. Conduct Disorder

[7]. Hyperactive Syndrome

[8]. Minimal Brain Damage

[9]. Minimal Brain Dysfunction

[10]. Hyper kinetic Syndrome of Childhood

[11]. Inattentive

[12]. Hyperactive – Impulsive

[13]. Combined


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

پیشینه تحقیق و مبانی نظری موسیقی درمانی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری موسیقی درمانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 59
پیشینه تحقیق و مبانی نظری موسیقی درمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

موسیقی درمانی

موسیقی چیست؟

می توان موسیقی را علم گفت،زیرا عنصر اصلی موسیقی یعنی صوت و زیر بمی اصوات در اثر نسبت های ریاضی پیدا می شود و از طرف دیگر چون تمام قواعد موسیقی مانند ریاضی،مسلم و بدون تغییر نیست و ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد،پس می توان آن را هنر نامید. یعنی موسیقی دارای دو جنبه علمی و هنری است(فردوسی،1380).

در زمینه روانشناسی موسیقی پژوهش های بسیاری انجام گردیده است که شامل پژوهش ها،ارزیابی های عصب شناسی و فیزیولوژیک بنیادی زیستی،درک موسیقی مطالعات سو برتری نیمکره ای،مطالعات مربوط به شنوایی و مطالعات روانی – فیزیکی مکانیزم های ادراک شنوایی،مطالعات روانشناسی شناختی،تحلیلهای تظاهرات شنوایی و رمزگردانی آن،درک ملودیک و اجرای ماهرانه موسیقیایی،ارزیابی روانشناسی اجتماعی،جنبه های زیبایی شناختی و عاطفی گوش دادن به موسیقی،تحلیل رفتاری یادگیری موسیقی و مطالعات کاربردی این حوزه ها در درمان،آموزش،صنعت و غیره می شود.(هارگریوز،1986؛ نقل ازانصاری مقدم،1372).

احساس زیبایی شناختی یا شناخت زیبایی که نتیجه حالت خاصی از زندگی است،نقطه مرکزی هنرها از جمله موسیقی است که وجه تمایز هنر از زندگی به شمار می رود(انصاری مقدم،1372).

موسیقی مبین و موجود احساسات است. موسیقی بخش طبیعی و زاده صوت و از نیازمندیهای نخستین بشر به شمار می رود. موسیقی فن تجسم عواطف است و مانند شعر از طبیعت تقلید می کند،موسیقی زبان حال روح بشری است و هیجاناتی را که کلام قادر به تعبیر آن نیست بدان وسیله می توان تشریح کرد. موسیقی زبانی بین المللی به منظور ابراز آرزوها،انتظارات و عواطف و احساسات است و برای هر ملتی متناسب خصوصیات ملی امتیازات معینی دارد(روشن روان،1378).

موسیقی به عنوان یک هنر فطری اولین هنر شناخته شده و بشری و خاستگاه اولیه هنرهای دیگر است. انسان اولیه پیش از آنکه زبان اختراع شود تا از طریق آن بتواند با هم نوع خود ارتباط برقرار کند از طریق موسیقی این عمل را انجام می داده است. به این ترتیب موسیقی اولین وسیله بیان و ارتباط نیز بوده است. سومریان پنج هزار سال قبل از میلاد قواعد موسیقی خود را تئوریزه و مدون کرده بودند و با در اختیار داشتن سازهای متنوع،انواع موسیقی را تولید و اجرا می کردند. یونانیان حدوداً نه قرن قبل از میلاد تمامی اصول و قواعد موسیقی خود را مدون و مکتوب کرده و برای هر گروه سنی سازهای ویژه و نوعی خاص از موسیقی را جایز می شمردند. در یونان باستان موسیقی به عنوان یک علم و هنر مقدس و متعالی شناخته می شد،که باعث رشد ذهنی،تقویت حافظه،تزکیه نفس،رشد خصلت های پاک انسانی،سلامت نفس و درک جهان هستی می شود. از این رو در فلسفه یونانی آمده است که برای تربیت شخصی سالم و مبتکر و جامعه ای عاری از بدی ها و زشتی ها باید کودکان را از سنین کم با موسیقی و ژیمناستیک آشنا کرد و در چین باستان معتقد بودند که موسیقی انسان را با نظم و محاسبات ریاضی آشنا کرده رابطه دقیق و در میان اجزاء یک پدیده بزرگ را بدرستی قابل درک می کند(روشن روان،1378).

موسیقی جهان شمول است و اگر خواسته باشیم در موسیقی عنصری را بیابیم که حامل این جهانشمولی در ذاتی ترین شکل آن باشد و نوعی تداوم و اشتراک را از قدیمی ترین و ساده ترین اشکال موسیقی گرفته تا جدیدترین و پیچیده ترین اشکال آن نشان دهد در نهایت تنها به یک عنصر می رسیم. می توان ادعا کرد ذات موسیقی را می سازد و آن صداست. اگر نقاشی را بتوان در آخرین تحلیل به نگار یا تصویر خلاصه کرد موسیقی را نیز در ریشه دارترین شکل آن باید تنها یک صدا دانست. انسان از آغاز پیدایش خود در جهانی نگارین و گویا زندگی کرده و شکل گرفته است،پس فرهنگ نیز پدیده ای است که همواره با نگارها(شکل ها)و آواها(صداها)مشخص می گردد «در اسطوره شناسی انسانی،صدا مکانی ویژه دارد که از ابتدای انسانیت در بالاترین موقعیت ها قرار داشته است،در بسیاری از اساطیر آفرینش جهان با یک صدا آغاز شده است. صدایی که آفریدگار را با یک سرود،یک کلام،یک فریاد،یک خنده،یک آه .... از خود برمی آورده است. صدا در اسطوره شناسی فرهنگ های مختلف مانند هندوچین نیز بار بزرگی را حمل می کند این امر را باید بازتابی از حضور کارکرد موسیقی با صدا در زندگی انسان ها دانست. رشد و توسعه شناخت موسیقی در همراهی با تفکر اجتماعی انسان ها صورت گرفت از این رو زمانی که در نیمه قرن نوزدهم علوم انسانی در شکل نوین خود پا به عرصه وجود گذاشتند موسیقی شناسی نیز می توانست به مثابه علمی حتی قدیمی تر از شناخت انسان ها مطرح شود(فکوهی،1378).

در فرهنگ های سنتی موسیقی نه تنها با تمام شئون زندگی مردم ارتباط داشته و امروز هم به شکل کم رنگتر هنوز ارتباط دارد بلکه با تمام هنرها مرتبط است. در فرهنگ های سنتی موسیقی با ادبیات شفاهی و بعضاً ادبیات کتبی با نگارگری،هنرهای نمایشی و اسطوره ها و آئین های مذهبی و غیرمذهبی پیوند دارد(درویشی،1384).

قطع ارتباط موسیقی با زندگی مردم ابتدا از شهرهای بزرگ شروع و امروزه به ترتیب از شهرهای درجه دو،سه و چهار در حال تعمیم به روستاها است،ارتباط موسیقی در جوامع سنتی با زندگی به این معناست که هر نوع موسیقی مربوط است با یک فعل و انفعالی از تولد تا مرگ که در آن جامعه صورت می گیرد،یعنی هیچ موسیقی ای بدون موضوع نیست ولی در شهرهای بزرگ(مثل تهران)موسیقی با هیچ چیز زندگی مردم ارتباط ندارد در خانه،ماشین،هتل،.... موسیقی گوش می کنیم و در واقع حجم پخش موسیقی به حدی است که کلافه کننده است ولی همه اینها سطحی بوده و با زندگی ارتباط ندارد. در این شهرها موسیقی جدی را هم تفننی گوش می دهند،یعنی از روی هوس،ولی موسیقی در جوامع سنتی اصلاً هوس نبوده .... امروزه در فرایند جدا شدن موسیقی از زندگی بسیاری موسیقی گوش می دهند که برقصند،برای اینکه شاد بشوند ولی در پشت این هیچ اعتقاد،تفکر،نگرش،زیبایی شناسی و معرفتی وجود ندارد ولی در مراسم سنتی و آیین ها این گونه نبود و امروزه موسیقی ارتباطش با حالات زندگی مردم و یا جلوه های معنوی گم شده است .... و البته این جریان،جریان جهانی است ... الان ما ارتباطمان را با خیلی از جلوه های فرهنگی مان از دست داده ایم و خاستگاه بسیاری از پدیده های فرهنگی مان اساساً حذف شده و برداشت مردم هم از موسیقی بیشتر به برداشتی سطحی تبدیل شده است(درویشی،1384).


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

پیشینه تحقیق و ادبیات نظری هوش معنوی

پیشینه تحقیق و ادبیات نظری هوش معنوی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 38 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 45
پیشینه تحقیق و ادبیات نظری هوش معنوی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

هوش معنوی

نظریه هوش معنوی پس از آنکه برای اولین بار درسال 1997 توسط دو نویسنده زوهار و مارشال معرفی شد، درسال 2000 کتابی را با همین عنوان منتشر کرده و آن را عامل یکپارچگی و به تمامیت رسیدن و کامل شدن دانسته اند.

دراین کتاب درمورد شواهد علمی نیز بحث شده است نظیر پژوهش های پرسینگر[1] روانشناس اعصاب و راماچاندران متخصص مغز و اعصاب در دهه 1990 در دانشگاه کالیفرنیا که منجر به شناسایی یک نقطه درمغز انسان شد که به نام نقطه خدا[2] نامگذاری شد. این منطقه دریکی از اتصالات عصبی درلوب تمپورال مغز واقع شده است. درطول اسکن با توپوگرافی انتشار پوزیترون، این مناطق عصبی هرزمان که موضوعات تحقیقی معنوی و روحانی با افراد مورد بحث قرار گرفته است روشن شده اند.

با اینکه وجود این نقطه درمغز دلیلی برای اثبات وجود خدا نمی دهد، ولیکن نمایانگر آن است که مغز برای پاسخ به پرسش های نهایی و غایی برنامه ریزی شده است(پارسا،1389).

هوش معنوی، مشاور و راهنمای رسیدن به درک درستی از ابعاد دیگر است و تمایل ما برای یافتن معنا و ارتباط با بی نهایت است.

هوش معنوی به ما کمک می کند تا اصول درست و حقیقی را که در ناخودآگاه ما وجود دارند را هضم و درک نموده و بخشی از آگاهی مان نماییم که می تواند مانند یک قطب نما برایمان عمل کند. برای این منظور قطب نما تصویر بسیار خوبی است، زیرا که همیشه به نقاط شمال اشاره دارد که دلالت به سمت بالا دارد.

همگام با رویای نوری که از درون دستهایمان دور می شود به دنیا می آیندو کل زندگیشان را جهت بازگشت به آن هاله نور یا آن منبع پرانرژی حیات و آفرینش و غوطه ور شدن درپاکی و بیکران آن و غرق شدن دراصالت خویش صرف و وقف می نمایند.

همان نوری که از آن می آییم و درآن جسم مان شروع به شکل گیری می کند و شروع به شناختن دستها و پاها و صورت و سایر اعضای بدنمان و تشخیص آنها می کنید و با تکامل جسمی جهت ورود به این دنیای فانی به ناگه با خروج از رحم مادر برای اولین بار چشمان فیزیکی خود را باز می کنید و همه چی را از جنس گوشت و خون و اجسام لمس شدنی می بیند و مادر پدری را که ما را احاطه کرده اند و آرام آرام با صبر و عشق و حمایت خود به ما فیزیک رامی آموزند تا مقدمات راه عبور از این آزمایش را فراگیریم. آنچه دراین محیط می آموزید آن است که همه ما از خدا هستیم و مخلوق و معبود اوییم ولی بسیار هستیم و برروی زمین پراکنده شدیم و هرکدام مان منحصر به فرد و ویژه هستیم همچو نمایی از خالق خود، و با قوانین جاری در طبیعت آشنا می شویم و همچنین قوانین و عرف مرسوم درجوامع انسانی و اینکه برای سرپا نگه داشتن خود اصول اولیه ای وجود دارد همچو نیازهای جسمانی نفس کشیدن، خوردن، خوابیدن، دفع کردن و معاشرت کردن و آنچه محسوس است آن است که تصویر آن نور از پس زمینه وجودمان پاک نخواهد شد و فطرتمان ما را به سوی آفریدگارمان و آن یکتا و نور مطلق که همه چیز از او نسبیت می یابد و آن هستی و نیستی ازلی که همه هیچ است هدایت می کند، چه بدانید و چه ندانید و چه خواب باشید.

باتوجه به سیر تکاملی بشر از خلقتش تاکنون و شکل گیری تمدن ها و پیشرفت حاصله درعلوم و فنون، آدمی توانسته تا حدودی جایگاه خود را روی زمین بیابد و مکانی جهت آسایش خود فراهم نماید و برای این منظور مقررات و قوانینی را برای خود وضع نموده است تا حدود و مرزهای جسمی و فیزیکی رعایت شود و همگان با هم برروی زمین به خیر و خوشی و سلامت روزگار بگذرانند تا از کثرت در وحدت به وحدت درکثرت برسند و کمال را تجربه نمایند.

حال انسانی را درنظر بگیرید که برای جسم و ذهن خود تدارکاتی را آماده و مهیا کرده است لیک گمگشته و خسته و فرسوده به نظر می رسد و روند زندگی او شکل دیگری پیدا کرده و دربسیاری از جوامع تغییراتی را درسلیقه و فرهنگ و آداب و رسوم شان شاهد هستیم که جویندگی انسان را درجهت یافتن و رسیدن به بهترین مسیر و زندگی و درحقیقت آرامش را نشان می دهد.

این سرگشتگی پاسخی ندارد جز توجه به روح، آگاه شدن به آن و نیازهای این بعد وجود و آوردن آن به لحظه لحظه زندگی است.

در این راستا درسال 1997 دو نویسنده زوهار و مارشال یک بعد جدید از هوش انسانی را معرفی کردند به نام هوش معنوی که طبق نظر آنان هوش نهایی است و برای حل مسایل مفهومی و ارزشی استفاده می شود که به شرح آن خواهیم پرداخت(پارسا، 1389)

2-2-1- تاریخچه هوش معنوی

بعد از معرفی هوش های چندگانه توسط گاردنر مفهوم هوش معنوی پدیدار گشت. گارنر درسال 1983 درکتاب معروف خود تحت عنوان چارچوب های مغز تئوری هوش های چندگانه را مطرح نمود بعد از آن هوش عاطفی که دراصل توسط پاین[3](1985) معرفی گشت به وسیله سالری و مایر[4] درسال 1990 به عنوان یک نوع هوش اجتماعی درمقاله ای تحت عنوان هوش عاطفی مطرح گردید، به دنبال آن گلمن[5] مفهوم هوش عاطفی را وارد دنیای تجارت نمود و کتابی را با عنوان هوش عاطفی تحریر کرد.

درهمان زمان واژه هوش معنوی نیز عنوان گشت. درسال 1985 یکی از کتب از واژه هوش معنوی استفاده نمود. نویسنده درآن عنوان کرد: با اشاره به نور هوش معنوی که عیسی مسیح نشان داده بود. مسیح گفت که من نور جهان هستم با وجود این منبع صرفا مربوط به کتاب مقدس و به شیوه های رفتاری دیگر اشاره ندارد. بنابراین در رابطه با ابداع واژه هوش معنوی و کاربرد آن درحوزه اجتماعی هنوز ادعایی وجود ندارد.

سیسک و تورنس (2001) ریشه هوش معنوی را نوشته های باستان و عرفان شرق می داند. آنها به تأثیر صوفی ها اسلام، بودا و تائونیسم اشاره کرده اند(کراین[6]2008).



[1] Persingell

[2] God-spot

[3] Payen

[4] Sualari & Mayer

[5] Goalman

[6] Kerayn


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

پیشینه تحقیق و مبانی نظری پیشرفت تحصیلی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری پیشرفت تحصیلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 69 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 55
پیشینه تحقیق و مبانی نظری پیشرفت تحصیلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

پیشرفت تحصیلی

اصول و هدف های آموزش و پرورش

«هر کشوری مطابق با فلسفه اجتماعی و جهان بینی خود،احتیاجات جامعه،کودکان و نوجوانان و انتظاراتی که از آموزش و پرورش دارد،هدف های آموزش و پرورش خود را تعیین می کند که ممکن است با هدف های آموزش و پرورش کشورهای دیگر کاملاً متفاوت باشد،با وجود این،صرف نظر از اختلاف آراء فلسفه اجتماعی،نیازهای جوامع مختلف،اصول و هدف های آموزش و پرورش به نظر تا حدی ثابت و اساسی هستند و تقریباً مورد قبول دانشمندان تعلیم و تربیت داخل فن
می باشند،از این قرارند:

1- اصل تامین رشد زیستی و سازگاری موجود انسانی در برابر محیط طبیعی و انجام دادن وظایف حیات: تربیت از لحاظ جسمانی و بدنی است که باید فرد را در رشد و تکامل بدنی و سازش محیط زیستی یاری کنیم تا تندرستی کودک مطابق قوانین رشد طبیعی و زیستی تامین شود و فرد هر چه بیشتر توانای های خویش را گسترش دهد.

2- اصل کسب موقعیت اجتماعی و شغلی: یاری رساندن به شخص در جهت کسب فن و دانش برای زندگی در محیط اجتماعی و پذیرش مسئولیتی در جامعه.

3- اصل آشنایی و اشتراک در تمدن انسانی: آمادگی در جهت شناخت اندیشه ها و افکار مطلوب و ارزشهای انسانی از اهداف مهم آموزش و پرورش می باشد.

4- اصل توجه به استعداد ها و شخصیت فردی:یعنی تدارک محیط و تهیه وسایل آموزش برای کودکان و جوانان است تا بتوانند به خویشتن پی ببرند،علائق و استعداد های خود را بارز و آشکار سازند.

5- اصل معنویت و تربیت روحی: هدف مهم دیگر آموزش و پرورش ایجاد فضائل اخلاقی و معنوی و تزکیه نفس و تعلیم و تلطیف عواطف و احساسات،به طور کلی آموختن قدر و منزلت ارزشهای معنوی در انسان است(بازرگان،1370).

اصول آموزش و پرورش و دوره ابتدایی

وظایف اساسی تعلیم و تربیت در این دوره را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

1- تعلیم مفاهیم اساسی که شرط نیل به فکر منطقی و عملی است مثل خواندن،نوشتن و حساب کردن.

2- بیداری ذوق که نخستین گام در تربیت حس زیبایی شناسی است موسیقی و نقاشی و کار دستی در شمار وسایل مناسب برای تربیت ذوق در این دوره است.اما در حال حاضر از این مواد درسی حتی وقتی هم در برنامه ها پیش بینی شده اند چنان که باید بهره برداری نمی شود،این دوره از نظر ایجاد ذوق به منزله دوره آگاهی است.

3- تربیت اجتماعی و شخصیت: این نوع تربیت به کیفیت حیات اجتماعی بستگی دارد
(شکوهی،1373).

2-2. ویژگی­های رشد دانش آموزان در دوره ابتدایی

ابعاد:

رشد جسمانی این دوره با دو مرحله مشخص شده است. در مرحله اول از 7 تا 9 سالگی که دوره آرامش یا استراحت نسبی نامیده می شود رشد مغز در 9 سالگی تقریباً به حجم نهایی خود رسیده است در نتیجه تکامل مغز و حرکات عصبی،کودک می تواند به محرکات خارجی،پاسخ های کاملاً اختصاصی بدهد. به طور کلی رشد بدنی آرام است؛ تعادل و هماهنگی در رفتار و اعمال کودک بیشتر محسوس است. اندام های جسمی و حرکتی تکامل یافته اند و کودک مهارتهای لازم و کافی را برای به کار بردن آنها کسب کرده است.

در مرحله دوم از 9 تا 11 سالگی مجدداً آهنگ رشد سریع تر می شود رشد ناگهانی در بیشتر دخترها،و آن عده از پسرها که به بلوغ زودرس خواهند رسید شروع می شود(گل صباحی،1385).

نکات مهم تربیتی این دوره در رابطه با رشد جسمانی

1- کودکان به فعالیت های بدنی بسیار علاقه دارند،اما از آنجایی که از کودکان برای اولین بار خواسته می شود که در فعالیت های نشسته به مدت طولانی شرکت کنند،نیروهای آنان به صورت عادات حالات عصبی رها می شوند مانند،جویدن مداد،بی قراری های عمومی،پیچاندن موها(همان منبع).

2- کودکان هنوز به دوره های متفاوت استراحت نیاز دارند،آنان در نتیجه فعالیت های بدنی و روانی خیلی زود خسته می شوند برای ایجاد فضایی مناسب بعد از آموزش درس استفاده از فعالیت های هنری بسیار مناسب خواهد بود.

3- از نظر رشد عضلات کوچک،کودک هنوز آمادگی لازم را برای کارهای ظریف پیدا نکرده است.

4- تطابق و هماهنگی چشم ها تا سن 8 سالگی هنوز در بیشتر کودکان کامل نشده است.

5- در حدود 9 سالگی اندام های حرکتی به تطابق و هماهنگی می رسند بنابراین،ساختن و پرداختن اشیای کوچک و ریز برای دانش آموزان آسان و لذت بخش می باشد. شرکت دادن دانش آموزان در فعالیت هایی مانند نقاشی،نواختن موسیقی و درست کردن کار دستی برای آنها بسیار لذت بخش و مناسب می باشد(پورظهیر،1376).

رشد اجتماعی

ادراک اجتماعی کودک از شش سالگی به بعد به سرعت رو به تکامل می رود،کودکان از زندگی میان همسالان خود لذت می برند. به طوری که این دوره با فعالیت در گروه و داشتن روحیه اجتماعی مشخص شده است.

با شرکت در گروه خود،طرز برخورد با افراد گوناگون،گردن نهادن به مقررات،زندگی در میان همسالان،کسب رضایت خاطر آنان و سرانجام سازگاری اجتماعی را یاد می گیرد(پورظهیر،1376).


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید

پیشینه تحقیق و مبانی نظری امید به زندگی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری امید به زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 42 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 25
پیشینه تحقیق و مبانی نظری امید به زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

امید به زندگی

امید ویژگی مثبتی است که به وسیله اشنایدر[1] (1999) معرفی شده است و از مفاهیم بسیار نزدیک به روان شناسی مثبت نگر به شمار می رود. پژوهش های متعدد به امید به عنوان یک مؤلفه ی مثبت که بر پیامدهای شناختی و عاطفی افراد مؤثر است، اشاره کرده اند. سطح بالای امید با بهزیستی روان شناختی، کنار آمدن با استرس، تنظیم پریشانی هیجانی، عزت نفس، شایستگی اجتماعی، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی همراه بوده است (بیوکنن[2]، 2007؛ سماوی و همکاران، 2012).

محققان نشان داده اند که نوجوانان و بزرگسالان با سطوح بالای امیدواری در موضوعات مربوط به مدرسه، ورزش، حفظ سلامتی، حل مسئله و بهزیستی روانی عملکرد بهتری دارند (اشنایدر و همکاران، 2003). امید به طور مؤثری بر بسیاری از حوزه های زندگی تأثیر گذار است، چرا که افراد امیدوار بهتر قادرند تا هدف های مؤثری را تعیین کنند و تصمیمیات مناسبی درباره این هدف ها اتخاذ کنند. یافته های پژوهشی نشان می دهد که امیدواری بالاتر یک فرد به طور مثبت با عزت نفس و شایستگی ادراک شده و به طور منفی با نشانه های افسردگی رابطه دارد (اشنایدر و همکاران، 1997).


تاریخچه ی امید

کارل منینجر[3] (1959) برای اولین بار در جمع روان پزشکان از امید به عنوان نقطه ی قوت در بیماران اشاره کرد و همکاران خود را تشویق کرد تا قدرت امید را در بیماران باز شناسند. وی این سؤال را مطرح کرد که آیا اکنون وظیفه ی ما نیست به عنوان یک دانشمند نه درباره ی یک سلاح جدید، یک موشک یا یک بمب بلکه درباره ی این حقیقت قدیمی اما نوظهور یعنی امید صحبت کنیم (برچارد[4] و همکاران، 2003). اما کسی که بیش از دیگران نام او با سازه ی امید همراه است، چارلز ریک اشنایدر است که به عنوان پدر امید اولین بار نظریه اش را درباره ی امید، چگونگی و ابعاد آن مطرح کرد (بهاری، 1390). امید در فرهنگ و بستر به عنوان تمایل به کار کردن با چیز با ارزشی همراه با انتظار وقوع آن در طول زمان تعریف شده است. در طی دهه های 1950 تا 1960 روان پزشکان و روان شناسان، امید را به عنوان انتظار مثبت برای دست یابی به هدف توصیف کرده اند (منینجر، 1959؛ استاتلند[5]، 1969؛ به نقل از سماوی، 1391). لوپز[6] و همکاران (2004) اظهار داشتن که قدرت امید به عنوان یک نیروی انگیزشی در سرتاسر تاریخ روان شناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. ارزش امید به قدرتی است که در آینده نهفته است، از این رو نگاه به آینده مؤلفه ی محوری امید است. به اعتقاد اشنایدر (2002) امید مهارتی آموختنی است که از طریق جریان اجتماعی شدن از سال های کودکی آموخته می شود. اشنایدر (2002) به ماهیتی فعال از مفهوم امید اعتقاد دارد که در برگیرنده ی داشتن هدف، برنامه ریزی و داشتن اراده برای دست یابی به هدف و مقابله با این موانع است. به طور کلی در ادبیات پژوهشی تعریف و توصیف های متعددی از امید ارائه شده است که در برخی از امید به عنوان یک سازه ی شناختی و در برخی دیگر از آن به عنوان یک مفهوم عاطفی یاد کرده اند. مثلاً نان[7] (1996) امید را تمایلی کلی فرد به ساختن آینده و نوعی پاسخ مثبت به آینده ی ادراک شده می داند. از نگاه مک اینیس[8] و چان[9] (2007) اکثریت مردم امید را به عنوان یک هیجان توصیف می کنند؛ هیجان هایی که از هیجان های ترس، خشم یا عشق بالاتر است و در موجودات غیر انسانی وجود ندارد (به نقل از سماوی، 1391).

نزدیک به سازه ی امید، مفاهیمی چون خوش بینی، ایمان، آرزو کردن و خودکارآمدی مطرح شده است. اگر چه بین این مفاهیم و امید همپوشی زیادی وجود دارد اما تفاوت های مهمی بین این مفاهیم و سازه ی امید به چشم می خورد که بر مفهوم سازی نظری و نیز مداخله های مبتنی بر امید تاًثیر می گذارد. در مورد امید و خوش بینی به نظر می رسد که دو مفهوم با معنای یکسان هستند اما اشنایدر (2000) باور دارد که این دو مفهوم متفاوتند. خوش بینی و امید از این نظر که هر دو مفاهیمی مربوط به آینده هستند وجه اشتراک دارند، اما افراد خوش بین اگر چه باور دارند که چیزهای مثبتی برای آن ها رخ خواهد داد اما لزوماً برنامه ریزی روشنی برای دست یابی به هدف های خود ندارند. علاوه بر آن، افراد خوش بین در برخورد با موانع به راحتی ناکام شده، دست از تلاش بر می دارند، اما افراد پر امید هم دارای هدف هستند و هم با قدرت اراده، موانع دست یابی به هدف را تشخیص می دهند و از سر راه خود بر می دارند (پترسون[10]، 2006).



[1]- Snyder

[2]- Buchanan

[3]- Maninjer

[4]- Burchard

[5]- Astatlnd

[6]- Lopez

[7]- Nunn

[8]- Mac Ainis

[9]- Chan

[10]- Peterson


 در صورت داشتن هر گونه مشکل در دانلود فایل های این سایت 24 ساعته  از طریق تلگرام با 09214087336  در ارتباط باشید