نمونه پیشینه تحقیق

دانلود نمونه مبانی نظری و پیشینه تحقیق,,پرسشنامه, نمونه پیشینه تحقیق, دانلود پرسشنامه,پیشینه تحقیق را چگونه بنویسیم

نمونه پیشینه تحقیق

دانلود نمونه مبانی نظری و پیشینه تحقیق,,پرسشنامه, نمونه پیشینه تحقیق, دانلود پرسشنامه,پیشینه تحقیق را چگونه بنویسیم

تاریخ اوضاع سیاسی تیموریان

پس از فروپاشی امپراطوری ایلخانی که ثبات و امنیت بالنسبه ای توسط مردان بزرگ دیوان سالار ایرانی حاکم ساخته بود نیم قرن جامعه ایران دچار حکومتهای محلی و در نتیجه حاکمیت ملوک الطوایفی گردید آشفتگی سازمان دیوان سالاری، تاخت و تاز حکومتهای رقیب و اضمحلال بنیانهای اقتصادی ، و بهم ریختگی اوضاع اجتماعی منجر به فقر روز افزون توده های مردم گردید که همگی این
دسته بندی علوم سیاسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 1018 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 120
تاریخ اوضاع سیاسی تیموریان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

پس از فروپاشی امپراطوری ایلخانی که ثبات و امنیت بالنسبه ای توسط مردان بزرگ دیوان سالار ایرانی حاکم ساخته بود نیم قرن جامعه ایران دچار حکومتهای محلی و در نتیجه حاکمیت ملوک الطوایفی گردید . آشفتگی سازمان دیوان سالاری، تاخت و تاز حکومتهای رقیب و اضمحلال بنیانهای اقتصادی ، و بهم ریختگی اوضاع اجتماعی منجر به فقر روز افزون توده های مردم گردید که همگی این مختصات در آثار به جای مانده فرهنگی از این دوران مشهود و متبلور است . هنوز نیم قرنی از این وضعیت سپری نشده بود که طوفان عظیم و بلای خانمانسوز تیمور وزیدن گرفت و یورش بی امان خود را بر پیکر نحیف و ناتوان تمدن و فرهنگ در حال احیای ایران آغاز نمود شوق برتری طلبی ، نبوغ نظامی و اشتیاق به دست یابی به ثروت از یک سوی ، و ضعف و سستی ساختار سیاسی و نظامی دولتهای محلی ، و مردم به ستوه آمده از نابسامانیهای موجود و فقدان امنیت طی نیم قرن شرایطی را فراهم آورد که نیروهای تیمور با استفاده از آن توانستند با تصرف سراسر ایران و آناتولی تا سواحل مدیترانه را درنوردند و به دنبال خود موجی از نهب و غارت و ویرانی برجای گذارند درست است که ویرانگری تیمور به اندازه سلفش چنگیز نبود ولی باز آثار بسیار سوئی بر تمدن و فرهنگ ایران بر جای گذاشت . اما این دورة وحشت با به تخت نشستن جانشین وی یعنی شاهرخ و با نفوذ دیوان سالاران ایرانی با نظم اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی قابل اتکایی همراه گردید و در جامعه نظام گسیخته ایران بارقه های امید را هویدا ساخت فرهنگ و عرفان جانی دوباره گرفت و اقتصاد و ارتباطات اجتماعی شکل تازه ای یافت و با پیدایش حاکمیت سیاسی و اجتماعی ترکمانان و رقابت آنان با همدیگر و با تیموریان ایران را وارد مرحله نوینی از وقایع نمود که به قول آقای والتر هینتس در نهایت منجر به تشکیل دولت ملی در این سرزمین تکه تکه شده گردید . متاسفانه این دورة مهم از تاریخ ایران که بستر و زمینه ساز پیدایش دولت مقتدر و ملی صفوی در ایران بود بصورت جدی و شایسته مورد توجه مورخین ایرانی و غربی قرار نگرفته است ، زیرا دورة بین مرگ تیمور در سال 807 ه ق تا ظهور دولت صفوی در 907 ه ق یعنی در حدود یک قرن یکی از مبهم ترین ادوار تاریخی است که همین امرضرورت تحقیقات و پژوهشای فزونتری را طلب می کند . اما آنچه می تواند مبین وضعیت عمومی این دوره باشد و ما را برای ورود به بحثها و تحقیقات بیشتری از این دوره آماده سازد اما جدای از شخصیت پردازیهای تاریخی از تیمور براساس آثار بدست آمده فرهنگی و هنری از این دوره ویژگیهای ذیل بیانگر اهمیت این دوره از تاریخ کشورمان می باشد .

1- عصر تیموریان به استثنای دوره حکومت شاهرخ و جهانشاه و اوزون حسن فاقد یک حکومت نیرومند مرکزی و در نتیجه فاقد اتحاد و وحدت درونی ساختارهای سیاسی بود ولی کنار این ویژگی جامعة ایرانی از بعد فرهنگی و هنری درخشش ویژه ای یافت بدلیل این که سلاطین تیموری و حتی ترکمن علاقه وافری به دانش و هنر از خود نشان می دادند و برای تحقق این میل درونی خود به تشویق نویسندگان ، هنرمندان و فرهیختگان اقدام می نمودند و ریاضیدانان ، مورخان ، نقاشان و خطاطان بزرگی در این دوره تربیت یافتند ، و در اعتلای فرهنگ و هنر این مرزوبوم کوشیدند و آثار بزرگی در زمینه های مختلف پدید آمد .

2- شرایط سیاسی موجود در این دوره و فقدان قدرت مرکزی و تعارضات اجتماعی و فکری موجب شد تا تصوف و عرفان که از دوره مغول رشد یافته بود به بالندگی خود ادامه داد و طریقت صفوی از درون مشرب تصرف بیرون آمد و بتدریج جنبه دنیوی پیدا کرده و بوسیله شاه اسماعیل قدرت سیاسی را در دست گرفت و شیعه بالاخره بعد از قرنها تکاپو مذهب غالب شد و رسمیت یافت که البته این پیروزی دفعی و ناگهانی نبود بلکه زمینه آن بوسیله گروههایی که شیعه بودند یا تمایلات شیعی داشتند نظیر سربدارن ، مشعشیان و نقشبندیه و حروفیان و سایر گروههای منتسب به شیعه در هر شکل آن آماده شده بود .

3- امرای قراقوینلو که مدتی غرب ، مرکز و جنوب ایران و مدت کوتاهی در زمان جهانشاه حتی بر خراسان حکومت کردند منتسب به شیعه بودند و اولین سلاطین آق قویونلو هم نظیر اوزون حسن نسبت به سادات مخصوصاً خاندان صفوی احترام می گذاشتند .

4- تماس های سیاسی ایران و غرب که از زمان ایلخانان شروع شده بود گرچه این تماس ها کوتاه مدت ولی این مبادلات و مراودات در زمان آق قوینلوها صورت منظمی پیدا کرد و در دوره اوزون حسن و وارثان صفوی او با خصومت مشترکی که نسبت به امپراطوری عثمانی نشان دادند تداوم یافت .

5- همزمان با حکومت تیموریان و ترکمنان قدرت عثمانی که با حمله تیمور به سلطان بایزید برای مدتی دچار وقفه شده بود مجدداً اوج گرفت و می رفت که در آینده خطر بزرگی برای ایران و غرب ایجاد کند . اولین برخورد این دو دولت در زمان حکومت اوزون حسن آق قوینلو در جنگ ترجان و اوتلوق بلی صورت گرفت که در نهایت به شکست اوزون حسن انجامید .

برای تحقیق درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی این عصر و دگرگونیهای اقتصادی ناشی از آن و نبرد صاحبان قدرت که اینک به سه قطب اصلی یعنی تیموریان و قراقوینلوها و آق قوینلوها و درگیریهای مداوم داخلی و ایجاد یک بستر مناسب برای رشد نهضتهای سیاسی، مذهبی و تاثیرات آتی که در نهایت منجر به تشکیل یک دولت شیعه مذهب شد ، و توانست با از میان برداشتن حکومتهای محلی موجود یک وحدت ملی و مذهبی برای این کشور به ارمغان بیاورد برای درک روابط علی و معلولی این تغییر و تحولات سیاسی و فرهنگی دوره مورد بحث پرسشها و فرضیه های متناسب با آنها در نظر گرفته ایم . سوالات و فرضیه های این پژوهش عبارتند از :

سوال اول: اوضاع سیاسی ایران بعد از مرگ تیمور دچار چه تحولاتی شد و جنگها جانشینی در نهایت منتهی به چه نتیجه ای شد ؟

فرضیه: شاهزادگان تیمور برای دستیابی به قدرت به جان هم افتادند و امپراطوری تیمور در نتیجه عدم وحدت و سازماندهی در مدت کوتاهی از هم پاشید و در این بین شاهرخ فرزند تیمور با درایت و قدرت جانشین پدر شد و با قدرت قسمت بزرگی از امپراطوری را به مدت نزدیک به نیم قرن اداره نمود سؤال دوم : حکومت شاهرخ چه ویژگیهایی داشت که توانست مسیر رشد و شکوفایی فرهنگ را هموار کند .

فرضیه : توجه خود تیمور به فرهنگ و توجه به علما و دانشمندان به فرزندان و نوادگان وی نیز منتقل شد با توجه به جغرافیای سیاسی و اقتصادی بنیادها و پیشینه تاریخی حکومت تیموریان و سرشت فرهنگی زمامداران عصر ویژگیهایی بود که توانست مسیر رشد و شکوفایی فرهنگ را در دوره شاهرخ و بازماندگان وی هموار کند .

پرسش سوم : ترکمنان قراقوینلو و آق قیونلو چگونه در صحنه سیاسی ایران ظاهر شدند چه پیشینه تاریخی داشته و روابط سیاسی و اجتماعی آنها و با یکدیگر چگونه بود؟

فرضیه: به احتمال قوی ترکمانان قراقینلو و آق قوینلو که ریشه نژادی و فرهنگی مشترکی داشتند از قبایل اوغوزها هستند که در قرن پنجم هجری / یازدهم میلادی به آسیای غربی آمدند . این گروه همواره به عنوان دو رقیب روابط توام با بر خوردهای نظامی خود را حفظ کردند که در نهایت این درگیریها منجر به ضعف آنها شد روابط این طوایف با تیموریان توام با جنگ و صلح بود .

پرسش چهارم: سلطه بیگانگان مغول ترک و تاتار به ایران در پیداش نهضتهای سیاسی – مذهبی در عکس العمل ایرانیان نسبت به قتل و غارت ناشی از این سلطه چه پیامدهایی داشت؟

فرضیه: دوره حک.مت تیموریان و ترکمانان دوران التهابات سیاسی و تاثیرات سؤ آن بر زندگانی توده های مردم موجب واکنش بخشی از لایه های اجتماعی در قالب نهضتهای سیاسی با رنگ مذهبی گردید ، که در نتیجه نهضت حروفیان نقطویان، جنبش احرار ( در سمرقند ) و بالاخره مشعشعیان درنواحی مختلف گردیده ومتناوباً با عکس العمل حکومتهای وقت مواجه و سرکوب شد . درپی این حرکتها طریقت صفوی با استفاده از فرصت پیش آمده به رهبری شاه اسماعیل صفوی قدرت سیاسی و مذهبی را در دست گرفت .سخن آخر اینکه تهاجم اردوی مغول و سپس تیمور مظاهر فرهنگ و تمدن را گسست و به جمعیت انسانی ضربه های سهمگین وارد ساخت و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی را در هم پیچید. بعد از مرگ تیمور این آشفتگیها ادامه پیدا کرد و جنگ میرزاییان تیموری مخصوصاً بعد از مرگ شاهرخ ضربه های دیگری بود که به پیکره فرسوده جامعه ایران وارد ساخت . در نتیجه در بین توده های محروم جامعه نوعی احساس تنفر نسبت به بیگانگان مهاجم بوجود آمد که در قالب تکاپودهای سیاسی همچون نهضت حروفیه و شعشعیان و نحله های فکری دیگری تجلی یافت .

هدف این پژوهش :

این پژوهش در صدد است علاوه بر ساختار سیاسی ایران بعد از مرگ تیمور جزئیات مربوط به جنگ قدرت در میان شاهزادگان تیموری و تاثیرات و پیامدهای این جنگ در جامعه ایران پرداخته و نشان دهد چرا علیرغم ضعف سیاسی رشد و بالندگی فرهنگی بوجود آمد ، . و عصر زرینی از فرهنگ و هنر را در دورة تیموری در دربار سلاطین ایجاد کرد و نیز حکومت ترکمنان و نهضتهای سیاسی و مذهبی چگونه شکل گرفتند و چه روابطی علی و معلولی بین بوجود آمدن این نوع سلسله با فضای سیاسی ایران وجود داشت و اینکه مناسبات سیاسی فرهنگی حکومتها در این دوره چگونه بود و در نهایت به بررسی نظام اداری ، مالی عصر تیموری اهداف این پژوهش را تشکیل می دهند.

روش تحقیق :

روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش روش تاریخی است که تلفیقی از شیوه های تحلیلی ، توصیفی و استنتاجات ذهنی است که با استفاده از داده های منابع دست اول و بهره گیری به موقع از تحقیقات جدید صورت گرفته است با تکیه بر این روش یک محقق تاریخ به بررسی و بازسازی و توضیح و تبیین رویدادهای گذشته می پردازد چون حوادث تاریخی مانند پدیده های طبیعی از قوانین علی و معلولی پیروی می کندد یا به روش قیاسی است یا استقرائی . پس با کمک بازسازی و تحلیل و تفسیر این رویدادها می توان به واقعیتها دست یافت و آنها را قابل هضم کرد . با توجه به گسترة این موضوع و به لحاظ جلوگیری از اطالة این پژوهش سعی شده است ضمن پرداختن به جزئیات بیشتر در عین حال فهرست وار وقایع مورد بررسی قرار گیرد . درباره تاریخ سیاسی و فرهنگی و ساختار دیوانی این دوره تاکنون تحقیقاتی انجام گرفته و یا در حال انجام گرفتن است ولی اینها وافی به مقصود نبود و می طلبد که پژوهش های بیشتری در مورد این دوره نسبتاً طولانی از تاریخ ایران صورت گیرد چرا که زیربنای بسیاری از تحولات دوره صفوی از همین دوره سرچشمه گرفت و در دوره صفویه نتیجه داد . تاریخ نگاریهای این دوره بیشتر سالشماری لشگرکشیهای تیمور و جانشینان وی است و آگاهی های اندکی درباره اهداف و انگیزه و اوضاع اداری و اقتصادی کشور ارائه می دهند گزارشهای دیوانی که از بسیاری از ادله بر جای مانده اند در این دوره بخوبی مشهود نیست تنها یکی دو منبع مثل دستورالوزراء یا علم آرای امینی و سلوک الملوک روز بهان خنجی اشاراتی به مسائل مربوط به سیاست و حکومت ارائه داده اند که مطالب آنها هم مثل سلوک و الملوک کلی است. کتاب تزوکات تیمور که منتسب به خود تیمور است تا حد زیادی مسائل مربوط به ارتش و مراتب نظامی و نحوة ادارة کشور و دیدگاههای تیمور در مورد شریعت پرداخته است . از تحقیقات جدید می توان به آثار نظیر کتاب ارزنده تاریخ تیموریان پژوهش دانشگاه کمبریج ترجمة یعقوب آژند یا تاریخ تیموریان و ترکمنان تالیف حسین میر جعفری یا پیوند سیاست و فرهنگ در عصر زوال تیموری و نیز کارهای عبدالحسین نوائی و مرحوم عباس اقبال و یا حکومت ترکمنان قراقیونلوها و آق قوینلوها در ایران تالیف اسماعیل حسن زاده و کارهای نویسندگان ترک مانند کارهای ارزنده فاروق سومر

و آثار پژوهشگران توانایی مانند ولاد یمیر بارتولد ، فوربزمنز ، ل و بوآ ، والترهینتس و دیگران نیز مورد استفاده فراوان قرار گرفته است . این پژوهش مشتمل بر 9 بخش است بخش نخست به معرفی و نقد گزیده منابع پژوهش اختصاص دارد در این بخش گذشته از بررسی و نقد مهمترین آثاری که به گونه ای محوری در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند . برای ورود به بحث اصلی کلیاتی در مورد ظهور و فعالیتهای جنگی و فتوحات تیمور آمده است و چون هدف این پژوهش بررسی اوضاع ایران پس از مرگ تیمور است لذا بحث مربوط به دوران حکومت تیمور بسیار مختصر مورد بررسی قرار گرفته است و خواننده محترم می تواند برای مطالعه بیشتر در مورد خود تیمور به تالیفات متعددی که از سوی مورخین ایرانی و اروپایی انجام گرفته مراجعه کند .

بخش دوم نگاهی است به اوضاع ایران پس از مرگ تیمور . جنگهای جانشینی ، عصر شاهرخ و رویکرد فرهنگی وی ، دوران حکومت شاهرخ دوران سازندگی ، ثبات و آرامش ایران است و با استفاده از این وضعیت توجه ارزنده ای به فرهنگ هنر ایرانی شد و تاتارهای وحشی به گونه ای شگفت آور منادی فرهنگ و تمدن ایرانی شدند و بعضی از شاهزادگان مانند بایسنغر و سلطان ابراهیم و الغ بیک و بالاتر از همه خود شاهرخ و همسرش گوهر شاد بیکم نام نیکی از تاریخ فرهنگ ایران برجای گذاشتند و مردم ایران نیز دورانی از آرامش و امنیت و رفاه نسبی را در سایة حکومت وی بدست آوردند این بخش با مرگ سلطان حسین بایقرا و تسلط ازبکها به قلمرو تحت فرمان آنها به پایان میرسد .

بخش سوم با مناسبات تیموریان به ملل دیگر از قبیل اروپاییان ، عثمانی ها و ممالیک مصر و ترکمانان را مورد بررسی قرار میدهد یکی از ویژگی های دوره تیموری توجه اروپاست به ایران و اعزام سفیرانی برای ایجاد روابط با دربار تیمور و از این زمان به بعد است که ایران در کانون توجه غرب قرار می گیرد و این امر تداوم می یابد تا در دورة صفویه به اوج خود میرسد .

بخش چهارم: ساختار اجتماعی و اداری و نظامی و سیاستهای پولی و مالیاتی دورة تیموری را بررسی کرده است . در بخش پنجم اوضاع مذهبی ، دیدگاههای تیمور و جانشینان وی در مورد مذهب سیاست مذهبی آنها و از همه مهمتر به پیدایش دو جنبش سیاسی مذهبی حروفیه و شعشعیان که موجد تاثیرات عمدهای در تحولات عصر تیموری شدند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است . در بخش ششم ترکمانان قراقینلو خاستگاه و منشا نژادی آنها وجه تسمیه و تشکیل حکومت و تاثیر آنها در اوضاع عصر تیموری مورد بحث قرار گرفته است. قرن نهم هجری شاهد تحولات چشمگیرسیاسی در ایران و رقابتهای سیاسی حکومتهای ترک و تاتار در داخل و خارج مرزهای ایران است که تاثیر و پیامدهای وسیعی در آینده ایران داشت که نهایتا منجر به تاسیس یک دولت ملی در ایران گردید.

بخش هفتم گروه دیگری از ترکمانان تحت عنوان آق قوینلوها ، خاستگاه و پیدایش آنها در صحنه سیاسی ایران تشکیل یک امپراطوری بزرگ توسط اوزون حسن ، جنگ های عثمانی و جنک با جانشینان وی برای کسب قدرت و دخالت زیانبار امرای ترکمن در این منازعات و نهایتا اضمحلال این سلسله بدست شاه اسماعیل صفوی را برسی می کند .

در بخش هشتم به روابط آق قینلوها با ملل دیگر اشاره شده است. اقتدار دولت عثمانی و ترس اروپایی هااز توسعه طلبی آنها باعث توجه دول اروپایی به ایران شده و متقابلا جاه طلبی های اوزون حسن و توجه به غرب باعث رویارویی نظامی فرمانروایی آق قوینلو با عثمانی ها و در خواست اتحاد با و نیز در این راستاست. روابط با ممالیک نیز در این دوره توام با سوء ظن طرفین است روابط با تیموریان همراه با جنگ و صلح است و در آخرین بخش نیز مختصری از اوضاع اجتماعی ساختار قدرت آق قینلوها و اوضاع نظامی و اصلاحات مالیاتی بررسی می گردد.

هر یک از این بخشها روشن کننده زاویه ای خاص از این دوران است و هر یک از مو ضوعات در عین حال که تا اندازه ای مستقل است ولی با کلیت پژوهش پیوندی آشکار دارد . درست است که تحولات قرن نهم بقدری گسترده است که در یک پژوهش نمی گنجد و هر یک از فصول و بخشهای فوق می تواند موضوع یک پژوهش مستقلی باشد ولی در اینجا سعی شده است مسائل بسیار مختصر و فهرست وار در عین حال با توجه به جزئیات حوادث سیاسی این دوره باشد.

اوضاع سیاسی ایران پس از مرگ تیمور

تیمور پس از سی و شش سال فرمانروایی سرانجام در شب چهارشنبه شعبان سال 807 ه ق / فوریه 1405 م در موضع استرار که با سمرقند 76 فرسخ فاصله داشت درگذشت1 . جانشینان وی برخلاف فرزندان چنگیز که بعد از مرگ رهبرشان با ولیعهد برگزیده و کنار آمدند و وحدت امراطوری را حفظ کردند و بجای تجزیه آن روش افزایش متصرفات را پی گرفتند بلافاصله جنگ قدرت در پیش گرفتند و موجب اضحلال امپراطوری عظیم تیمور شدند . از آنجا که تیمور بعد از خود برنامه دقیق و منسجمی برای وحدت امپراطوری طراحی نکرد و سازماندهی سیاسی مشخصی نیز بوجود نیاورد وحت امپراطوری زود از هم پاشید . در حقیقت امپراطوری تیمور بیش از هر چیزی قائم به شخص بود تا یک تشکیلات منظم سیاسی و برنامه ریزی شده حتی امیران و فرماندهان راه بالای لشگری قبل از هر چیزی به خود تیمور وفادار بودند و بدین جهت حفظ قدرت سیاسی بسیار دشوار بود و امیران به سرعت پیمان اتجاد خویش را از رهبری به رهبر دیگر عوض می کردند و در منازعات خانوادگی پس از مرگ تیمور سران قبایل الوس شرکت داشتند و به این اختلافات دامن می زدند . زمان به قدرت رسیدن تیمور فعالیتهای جنگی الوس جغتای را به بیرون از قلمرو الوس کشانده بود ولی پس از مرگ وی به درون آن برگردانده شد و اعضای سلسله تیموری به رقابت با یکدیگر برخاستند و نیروهای رزمی الوس در خدمت یکی از شاهزادگان درآمدند . بجز فرزندان تیمور که بیشترین سهم را در جنگهای جانشینی داشتند ملازمان نزدیک تیمور هم پس از مرگ رهبرشان یا سروران جدید خویش را ترک کردند یا بر ضد آنان شوریدند و بالاخره سومین گروه فعال سیاسی حاکمان محلی برخی از ایالات مانند خراسان و سیستان و مازندران و تا حدود آذرباییجان بودند که وارد درصحنه مبارزات شدند . البته بخشی از این دشواری به طبیعت تفکر صحرا نشینی مربوط است چرا که به دنبال مرگ یک فرمانروای قوی اغلب سبب فرواشی سیاسی و ستیزه جانشینی می گردد و در این جا این مسأله کاملاً صادق است جنگهای جانشینی بلافاصله پس از مرگ تیمور اثرات بس تخریبی و خسته کننده داشت بطوری که با مرگ تیمور شروع شد و همانند یک میراث زیانبار ادامه یافت و در نهایت هم آن را به نابودی کشاند2 .

شاهزادگان دریافتند که نمی توانند به هیچ یک از برادران و عمو زاده هایشان ، حتی رعایای خویش و امیران لشگر و حاکمان مناطق یکجانشین تحت سلطه آنان و نیز به توده لشگریان خویش اعتماد نمایند . و از سوی دیگر ثروتی نداشتند که برای اعطای پاداش رعایای خویش بپردازند . با پایان یافتن دورة فتوحات بزرگ ، دوران غنایم جنگی بیرونی و پیشرفت مداوم نیز به سر رسیده بود . شاهزادگانی که برای کسب قدرت با هم می جنگیدند . امتیاز جدیدی برای عرضه نداشتند و تنها مقدار کمی پول در خزانه ایشان یافت می شد یا از استثمار حکمرانان بدست می آمد . این ستیزه همه جانبه و با بکار گیری همه امکانات بود و نمونه روشنی از انهدامی بود که زیربنای آنچه را تیمور خلق کرده بود شکل می داد1 . از سوی دیگر جنگهای مداوم جانشینی که عموماً در مناطق یکجانشین و در شهرها رخ می داد شریانهای حیاتی مردم را فصد کرده بود شهرها در جریان این جنگها دست به دست می شدند و هر فاتحی برای مخارج لشگر و جنگ بعد مالیات جدیدی از مردم می گرفت بدین ترتیب مردم از این جنگهای خانگی به ستوه آمده بودند ولی عملاً هیچ کاری از دستشان برنمی آمد چون هرگونه اعتراضی با خشونت جواب داده می شد . پس از مرگ تیمور در 807/1405 قلمرو او به چهار بخش تقسیم شد . اگر چه پیش از مرگ تیمور شاهرخ میرزا آخرین پسر کوچک وی زنده بود ولی پدرش تخت سلطنت را به دست او نسپرد . بلکه به دست سلطان محمد پسر جهانگیر که در سال 1374 تولد یافته بود سپرده و او را در 24 سالگی در رأس چهل هزار نفر لشگر قرار داده و در جنگهایی که به خاطر اشغال شهر اشپره واقع در قرقیزستان کنونی شرکت نموده و غالب شده بود2 . ولی او نیز قبل از مرگ تیمور درگذشت و تیمور پیر محمد جهانگیر را به عنوان جانشین معرفی کرد او نیز چون در هنگام مرگ تیمور در غزنین بود و تا رسیدن به سمرقند یک ماه گذشته بود خلیل سلطان پسر میرانشاه فرصت را غنیمت شمرده تخت سلطنت را اشغال کرد خلیل سلطان بعد از جلوس بر تخت به قصد نشان دادن و وفاداری خود به وصایای صاحبقران ( پدر بزرگش ) محمد جهانگیر پسر 9 سالة محمد سلطان میرزا ولیعهد اول را به اصطلاح (( خان )) اعلان نموده و خودش به ادارة امور سلطنت مبادرت می ورزید . پیر محمد که حقوق خود را از دست رفته می دید در 808/1406 با همکاری برخی از امرای تیمور مثل میرانشاه ملک و کمک شاهرخ میرزا که پسرش الغ بیک را به یاری وی فرستاده بود .

بر علیه خلیل سلطان لشگر کشید ولی بعد از دو بار جنگ شکست خورده و سرانجام در سال 809/1407 بوسیله وزیر خود پیر علی تاز خفه شدو خلیل سلطان نیز با شاهرخ میرزا یکی ازمدعیان اصلی قدرت مصالحه کرد و بدین وسیله خراسان منطقه حکومت شاهرخ و سمرقند و ماورالنهر تحت نفوذخلیل سلطان قرار گرفت در غرب ایران نیز فرزندان میرانشاه برای کسب قدرت با هم مبارزه می کرد و جنوب و منطقه عراق عجم نیز صحنه درگیری فرزنذان عمرشیخ بود . بنابراین در بخش تحولات سیاسی ایران را بعد از مرگ تیمور در سه منطقه مهم ایران یعنی خراسان و ماورالنهر و آذرباییجان و مناطق غربی و جنوب و منطقه عراق عجم بررسی می کنیم .

اوضاع سیاسی ماورالنهرو خراسان کشمکشهای اولیه بر سر جانشینی

بعد از مرگ تیمور سی و شش پسر و نوه و نبیره از ذشور از وی باقی ماند1 . از فرزندان تیمور جهانگیر در سال 777/1357 و عمرشیخ در سال 796/1394 درگذشتند2 . سومین فرزند وی میرانشاه به علت سقوط از اسب دچار اختلال دماغی شد . وی در هنگام مرگ پدر 38 ساله بود . و در زمان مرگ پدر حکومت آذرباییجان را با کمک عمر میرزا فرزند خود داشت3 . چهارمین فرزند معین الدین شاهرخ بود که در سال 799/1377 چشم به جهان گشود وی مردی سلیم النفس صلح جو و معتقد به مبانی مذهب بود . تیمور براساس سنت ترکی – مغولی که ناشی از زندگی قبیله ای و صحراگردی بود یا بدلیل علاقه خاصیکه به فرزند ارشد خود میرزا جهانگیر داشت ، او را به ولایت عهدی منصوب کرد و چون وی در ایام حیات پدر درگذشت . فرزند وی محمد بن جهانگیر را به عنوان ولیعهد معرفی نمود ولی او هم در زمانی که هنوز تیمور زنده بود مرد و تیمور فرزند دیگر جهانگیر یعنی پیر محمد را به عنوان جانشین پس از مرگ خود وصیت نمود4 . تیمور در انتخاب جانشین با همه درایت و و بینش سیاسی خود واقع بینانه عمل نکرد بدلیل اینکه به خوبی مشخص بود که فرزندان و نوه های دیگر که از نظر سنی بزرگتر بودند جانشینی وی را برنخواهند تایید . اگر تیمور شاهرخ راکه هم از بعد شخصیتی هم از لحاظ موقعیت سیاسی وضعیت بهتری داشتبه جانشینی برمی گزیدند جنگهای جانشینی حداقل به آن شدت و حدت روی نمی داد .

به هر حال امرای وفادار لشگر تیمور در ابتدا سعی کردند با مخفی نگه داشتن مرگ وی هم مسأله جانشینی حل کنند و هم در صورت امکان کار ناتمام رهبرشان در یورش به چین را ادامه دهند ولی با لو رفتن خبر مرگ تیمور قضایا به گونه ای دیگر درآمد . امیرحسین نوه دختری تیمور با سودای سلطنت بلافاصله به سوی سمرقند عزیمت کرد1 این در حالی بود که فرماندهان عالی رتبه ارتش خلیل سلطان را که تنها شاهزادهدر اردوبود بطور موقت به جانشینی تیموربرگزیدند تا در فرصت مناسب به وصیت تیمور در مورد ولیعهدعمل شود و پیر محمد که برگزیده تیمور به ولایت عهدی بود در فاصله بسیار دوری از پایتخت قرار داشت و در نخستین ستیزه هایکسب قدرت مشارکت نداشت . موفقیت اولیه در این زمینه نه ازآن قدرتمندترین افراد بلکه نصیب کسانی می شد که به مرکز قدرت نزدیک بودند شخصیت اصلی منازعه خلیل سلطان بود که زمستان را به همراه بخش عمده ای از سپاه در تاشکند گذراند بنابراین وی در یک فرصت مناسب و با توجه به موقعیتی که برای وی پیش آمده بود با حمایت چند تن از امرایی که با وی بودند مدعی تاج و تخت شد2 و سلطان حسین را شکست داد و به سوی سمرقند حرکت کرد خلیل سلطان ارغون شاه حاکمسمرقند را نیز قانع کرد تا هیچکس جز او را به شهر راه ندهد وی در رمضان 807/مارس1405 وارد سمرقند شد و قدرت را به دست گرفت . وی پس از انجام مراسم سوگواری و اطعام به مناسبت درگذشت بزرگش در خزانه را گشود و اموالی را که تیمور در طی سالها با رنج و مشقت جمع کرده بود بین مردم وبزرگان و فرماندهان لشگر تقسیم کرد3 در غونشاه به دستور خلیل سلطان از ورود دو تن از وفادارترین امرای تیمور یعنی شیخ نورالدین و شاه ملک به شهرجلوگیری کرد 4 و انها همراه با حرم تیمور به بخارا رفتند . امپراطوری عظیم تیمور که بر اثر فتوحات سی ساله ایجاد شده بود در آستانه یک جنگ خانگی قرار گرفته بود . چرا که بنیان امپراطوری به نفوذ و اقتدار شخصی مؤسس آن بنا شده بود و فرزندان و نوادگان او که حکومت سرزمینها و ایالت را در اختیار داشتند در واقع به گونه حکام وابسته عمل می کردند و به اجبار از قدرت وی اطاعت نمی نمودند و چون سایه مهیب رهبری امپراطوری کنار رفت شاهزادگان وصایای او را برای جانشینی فراموش کردند و هر کدام از آنها در موقعیتی بودند که می توانستند ادعای استقلال کنند . البته این خود از همان تفکر سنتی اقوام ترک نژاد بود که دولت و حکومت همانند میراث نه فقط به یکی از اعضای خانواده بلکه به کل آن تعلق داشت و لذا هر منطقه تحت سلطه هر یک از اعضای خانواده و ملک طلق او بشمار می رفت و از سوی دیگر خلیل سلطان هم به لحاظ لشکری که صرفاً از الوس جغتای نبودند و بنابر در طرفداری از افراد نفع شخصی نداشتند و هم به لحاظ نزدیکی به سمرقند بیشترین استفاده را کرد


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.